به گزارش خبرنگار ایمنا، ایران است و سالها و قرنها قدمت، پیشینهای که از مهمترین عناصر آن یعنی معماری و سازههای کهن میتوان فهمید که تاریخی و تمدنی دیرین دارد سرشار از گنجینههای پرشمار، اگرچه در گذر روزگار دچار تغییر، تحول و حتی نیستی شدهاند.
دستساختههایی که هنرمندان معمار وطن ساختهاند و در هر دوره تغییراتی کرده و به پیش رفته است، اما این پیش رفتن در دورهای خاص از تاریخ این سرزمین به پیشرفت تعبیر شده و با مراودات ایران و اروپا، شمایلی دیگر به خود گرفته است.
گذار، از همان دورههایی است که معماری ایرانی متحول شده و مشروطه و مشروطهخواهی و تغییر و تحولات حاکمان، درباریان و تاجران در آن نقش زیادی داشته است.
معماری این دوران در برخی شهرها همچون تهران، تبریز و اصفهان بروز و ظهور بیشتری داشته است. در این مجال با مریم قاسمیسیچانی، دکترای تخصصی معماری و عضو هیئتعلمی گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، گفتوگو کردهایم که در ادامه از نظر میگذرانید.
تعبیر دوران گذار از کجا و به چه علتی شکل گرفته و به این نام تعبیر میشود؟
معماری سنتی ایران با فرهنگ، اقلیم، روابط اجتماعی و عوامل مختلف مانند مدیریت، اقتصاد و اجتماع همخوانی و همسویی داشت.
در دوران قاجار ارتباطات گسترده و یکسویهای با کشورهای غربی برقرار شد که به موجب همان فرهنگ و هنر، اقتصاد و علوم اروپایی وارد ایران شد و جامعه ایران را دستخوش تحول کرد.
این تحول قابل توجه در اوایل دوران قاجار و در زمان فتحعلیشاه ایجاد شد، با این انگیزه که ایران آن زمان مدام با روسیه نبرد میکرد و شکست میخورد که همین موضوع، امضای عهدنامههای ننگین ترکمنچای وگلستان را دی پی داشت.
عباسمیرزا در جستوجوی این بود که بفهمد دلیل عقبماندگی ایران چیست و برای جبران آنچه باید چه کرد؟ در همین دوره بود که دانشجویانی به خارج کشور رفتند و نخستین معماران تحصیلکرده در اروپا تحصیلاتشان را شروع کردند. «میرزا مهدیخان شقاقی» نخستین آنها بود که مدرسه «سپهسالار» را در تهران ساخت.
ناصرالدین شاه سه بار به اروپا سفر کرد و نخستین شاه ایران بود که نه به قصد جنگ و جدال، بلکه به قصد سیر و سیاحت دنیا را میدید و متوجه عقبماندگی ایران در آن دوره شد.
ناصرالدین شاه اقدام خاصی برای تغییرات در آن زمان انجام داد؟
بله؛ تلاشهای زیادی کرد تا ایران را تغییر بدهد اما این تغییرات به طور معمول ظاهری بود. درواقع به اروپا رفتند و عمارتهای اروپایی را دیدند. به طور مثال فرم سقفها را دیدند که با شکل گنبدی در ایران متفاوت است. یا نوع قوسهایی که در اصفهان و ایران استفاده میشد معروف به شاهعباسی و جناقی بود اما در ممالک اروپایی به شکل نیمدایره بود. قاجارها این عناصر شکلی را وارد ایران کردند و در این بخش تحولاتی شکل دادند.
نخست شاهد تغییراتی در مظاهر شکلی، نماها و تزئینات هستیم اما در کلیات و اصل کار مانند چیدمان فضایی مانند حیاط مرکزی که قلب بنای ایرانی بود، تغیرات شکل نگرفت.
این دوران به نوعی با انقلاب مشروطه همزمان است. آیا مشروطه در این رابطه نقشی داشته است؟
گذار، دورانی است که معماری سنتی ما به سمت معماری مدرن حرکت میکند. درواقع از همان زمان انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ خورشیدی این دوران اوج میگیرد و تا دهه ۴۰ شمسی ادامه مییابد. تلاش زیادی در بین معماران سنتی کشورمان در این دوره انجام میشود.
همچنین با شرایطی که در دوران پهلوی اول مانند جنگ جهانی دوم و مهاجرت گسترده شماری از معماران خارجی به ایران ایجاد شده، باعث میشود معماران خارجی وارد ایران شوند و در روند ساخت و ساز و معماری ایران تأثیر زیادی بگذارند.
آن زمان در معماری سنتی کشور، بناهایی با عملکرد خاص داشتیم. مساجد، مدارس دینی، پلها، آبانبارها و حسینیهها سازههایی از این دست بودند.
وقتی فرمان مشروطه امضا میشود، به این مفهوم است که ما خواستار قانون و قانونمندی هستیم. شکل گرفتن نهادهای مدنی جدید هم در همین راستا اتفاق افتاده است. نخستین نهاد، مجلس است، بعد از آن وزارتخانهها، نهادهای دولتی و نظمیه تأسیس میشود.
متناسب با نیازهای جدید معماری هم تغییر میکند اما چون ما مصداقی برای ادارهها در ایران نداشتهایم، تلاشهای شاهد هستیم که در این معماری از معماری ایرانی استفاده شود، همچنین عملکردهای اداری یک مجموعه حکومتی هم مدنظر باشد.
در این دوران گذار، عملکردی که هنوز با ویژگیهای معماری سنتی ما تطابق دارد، همان معماری مسکونی است.
این تغییرات را در بناهای مذهبی و دینی هم شاهد بودهایم؟
بله، اما معماری مسکونی و ابنیه مذهبی مانند مساجد یا مدارس دینی، دیرترین تغییرات را پیدا میکنند؛ جالب است بدانید که در دوران گذار، شاهد عملکردهای جدیدی در ساختار جمعیتی و جامعهشناسی هستیم.
در همین دوران و در شهر اصفهان که تغییرات آن نسبت به تهران یا تبریز دیرتر اتفاق افتاد، شاهد این هستیم که طبقات اجتماعی جدیدی شکل میگیرند که کارخانهدار هستند. البته معماری آن دوره که شاخص باشد چند دسته کارفرما داشته است.
معماری سنتی که وابستگان به حکومت همچون شاهزادهها، مستوفیباشیها، امیران قشون یا بازرگانان بودند مانند ملکالتجار یا امینالتجار و افرادی از این دست. روحانیون درباری مانند امام جمعهها و شیخالاسلامها بودند یا ملاکان که خانههای اعیانی و بزرگ داشتند.
باز در همین دوران طبقه اجتماعی جدیدی به نام کارخانهداران داریم که کارخانهها و شکل جدید صنعتی با تولیدات جدید مطرح میشود.
صاحبان صنعت ارتباط زیادی با اروپا داشتند و مظاهر تمدنی جدید غرب را وارد اصفهان میکنند از همین رو شاهد این هستیم که تغییرات در الگوی مسکن هم اتفاق میافتد و در این دوران شاهد احداث خانههای اعیانی هستیم که حالت کوشک دارند؛ در واقع یک عمارت بزرگ در یک باغ یا فضای باز هستند. بیشتر این عمارتها که تعدادشان محدود بود با بقیه خانهها متفاوت بود. امروز بیشتر آنها در طول تاریخ تخریب شده و تعدادی هم باقی ماندهاند.
ورود صنعت و کارخانه داری در این عصر، روی معماری تأثیر داشته است؟
افرادی که آن دوره در عرصه صنعت بودند تأثیرگذار هستند؛ ابتدا «خانه عطاءالملک دهش» پدر صنعت اصفهان است که به دلیل ارتباط با آلمانیها، موتور برق را وارد اصفهان و سپس اقدام به راهاندازی کارخانه نساجی وطن کرد.
با همین ارتباطات است که کمکم نوع معماری مسکونی هم متفاوت میشود. کارخانه رحیمزاده مربوط به دوره پهلوی اول است و مدیر آن فردی به نام «کتابی» عمارت جالب کوشکیشکلی داشته است.
خانه دیگری متعلق به خاندان «ساسون یهودی» در اصفهان بوده که در صنعت اصفهان در دوره گذار نقش بسزایی داشته است. این خاندان یک کارخانه نساجی هم راهاندازی کردند. خاندان راه نجات، خانواده دیگری هستند که در این رابطه تأثیرگذار بودند و معماری متفاوتی داشتند.
این خاندان وارد عرصه چاپ و روزنامهنگاری شدند و روزنامه «راه نجات» را که تا همین چند سال قبل هم منتشر میشد، راهاندازی کردند. عمارتهای دیگری هم وجود دارد. ساختن کوشک در ایران قدمت چندهزارساله دارد. کاخ آپادانا در شوش یا تخت جمشید هم از همین نمونههاست. کاخ زیبای هشت بهشت در اصفهان حالت کوشک دارد.
در کوشکی که طی دوران پهلوی اول ساخته میشود، الگوی معماری متفاوت است و کوشکها مانند سابق سنتی نیستند. سازماندهی فضا در این سازه متفاوت میشود و تغییر میکند. این مدل کوشک به طور معمول روی یک سکو ساخته میشود که پله در آنها مطرح است و حالهای ورودی شاخصی دارد. فضاها هم نظم متفاوتی با معماری سنتی دارد. تزئینات متفاوت است و برگرفته از معماری اروپایی یا سادهتر شده همان معماری ایرانی است.
بعد از قاجاریه در همین دوره است که به سادگی میرسیم. کوشک باغ زرشک یا صنایع پشم در اصفهان که زندهیاد همدانیان در چهارباغ بالا احداث کرد و واحد امور بینالملل شهرداری اصفهان شده است.
با همان مصالح و سازهها یا متفاوت از مصالح سنتی و قدیمی ایران؟
سازهها همان مصالح سنتی یعنی گچ، خاک، خشت و آجر سابق است اما چیدمان فضاها دستخوش تغییر میشود. در همین دوران میبینیم که هنر آجرکاری و کاشی کاری در نماها استفاده شده است.
خانه هنرمندان در خیابان آبشار یکی دیگر از این کوشکهای قدیمی بوده و فرم فضاهای آن بسیار جالب است.
نکته دیگر درباره این خانهها اینکه سقفها صاف هستند اما از تیرهای چوبی استفاده کردهاند و دیگر از طاق و گنبد استفاده نشده است؛ در حالی که در کوشکهای قدیمیتر مانند هشت بهشت میبینیم طاقها سنتی ایران هستند.
موضوع دیگر اینکه این خانهها میتوانند یک مرکز فوقالعاده باشد تا هنر و معماری این سرزمین و اتفاقاتی که در دوران گذار افتاده را معرفی کند، امید است این اتفاق بیفتد و اینها بیشتر مرمت، حفاظت و شناخته شوند.
در انتها باید یاد کنیم از خانه کتابی اصفهان که ثبت میراث ملی بود اما از ثبت ملی خارج شد. این خانه در کناره چهارباغ عباسی است و پتانسیل زیادی دارد که در دل چهارباغ تاریخی بیشتر دیده شود تا معماری این دوران و تحول و تطور فرهنگی را به خوبی به ما نشان دهد.
نظر شما