به گزارش خبرنگار ایمنا، طی یادداشتی که محمدرضا نصراصفهانی، دانشیار گروه ادبیات دانشگاه اصفهان به مناسبت روز «کمالالدین اسماعیل» در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:
«بیتردید کمالالدین اسماعیل فرزند جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی معروف به خلاقالمعانی و پدرش برجستهترین شاعرانی هستند که از آغاز شعر پارسی تا حدود سال هزار قمری یعنی حدود ۷۰۰ سال، اصفهان به خود دیده است. او در حدود سال ۵۶۸ متولد و حدود ۶۰ سالگی به دست مغولان شهید شد.
این شاعر نامدار در خلق معانی ظریف و ابداع استعارهها و تشبیهات زیبا و آوردن وصفهای شگفت و ترکیبات تازه یکی از ۱۰ شاعر نامدار زبان پارسی است. خلاقیت وی از دوران جوانیاش چنان زبانزد ادیبان و دانشوران بود که در حدود ۲۳،۲۲ سالگی در اکثر شهرهای ایران صاحبنام و اعتبار بوده است و نوابغ بزرگی چون حافظ، سعدی و دیگر بزرگان را تحت تأثیر خود قرار داده است، بهگونهای که شاعری چون حافظ، پس از تأثیر فراوانی که از خواجوی کرمانی داشته و بالغبر هزار مورد از او تأثیر پذیرفته و اقتباس کرده است، حدود چند صد مورد هم تحت تأثیر ذهن و زبان کمالالدین بوده است.
بهجز موردی که حافظ بهصراحت آورده و بیت: "گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر / آن مهر بر که افکنم این دل کجا برم؟ " را به نقل مستقیم از دیوان کمال آورده و در ظاهر آن بیت در اساس با اندکی تفاوت از آن مسعود سعد سلمان لاهوری است؛ بیشک حافظ بزرگ صدها مورد از تشبیه و ترکیب گرفته تا مصراع و بیت، تحت تأثیر استاد کمال اسماعیل است. نمونههای مختصر زیر از آن جمله است:
بگویم و نکند رخنه در مسلمانی"، "منت خدای را که نیم شرمسار گل" و "تبارکالله از این جنبش نسیم صبا / که لطف صنعت او از کجاست تا به کجا! " و بسیاری از ابیات دیگر.
هنر بزرگ کمال در ساختن قصاید برجستهای است که در معانی باریک و تصویرهای شگفت جایگاه ویژهای در ادب پارسی دارد و از این حیث او را در ردیف بزرگانی چون فردوسی، نظامی، سنایی، خاقانی، عطار، صائب، مولانا و بیدل قرار میدهد که مهندسان بزرگ سخن و ترکیب و استعاره و مجازند.
وی در زبان و ساختار شعر معجزه میکند و علاوه بر استادی در قصیده که قصر غرور ادب پارسی است و همسایگی حماسه و وصف را دارد، در غزل نیز که سرزمین بلورین احساس و عاطفه است نیز استادی بزرگ و نامآور است. قصیده و غزل او علاوه بر صلابت، فخامت زبان، ساختار، ترکیبات برجسته و ممتاز چنان با نگارههای رنگین کلام درآمیخته که در سوک ، سرور، عشقورزی و شکوه نیز اعجاببرانگیز است. جالب آنکه خود کمالالدین به اینقدرت و افتخار هنری وقوف کامل دارد و خود را مفخر عراق عجم میداند:
"اگر به شعر نکو افتخار شاید کرد / به من عراق تفاخر کند تو خود دانی! " نیز: "اگر نبوت اهل سخن کنم دعوی / مرا معانی باریک بس بود اعجاز / منم ز اهل هنر یادگار در عالم / حقیقت است که میگویم این سخن نه مجاز."
شک نکنیم که اگر کمالالدین راه سعدی و حافظ و نظامی را رفته بود و کمیت بیشتری از سخن بلندش را در خدمت عرفان و حکمت قرار داده بود، امروزه در زمره چند تن شاعر فوق استثنایی ادب فارسی بود و نامش بسی بلندآوازهتر بهشمار میرفت؛ اما دریغ که او بخش قابلتوجهی از قصاید بلند خود را در خدمت وصف و مدح قرار داده است و جهان ادب پارسی را از آن کمالات معنوی که دیگر بزرگان به آن پرداختهاند تا حدی محروم ساخته است.
با وجود این وی در حکمت و دانش هم پایه بلندی دارد و آثار برجستهای را حتی به طنز عرضه داشته است. بهطور مثال: "گر خواجه ز بهر ما بدی گفت / ما چهره ز غم نمیخراشیم / جز وصف نکوییش نگوییم / تا هر دو دروغ گفته باشیم"
از نمونههای مدایح عجیب او چند بیت زیر است: " ای بزرگی که چو من راه مدیحت سپرم / همه بر شارع اقبال بود رهگذرم / مهر و کین تو نهد قاعده کون و فساد / کرد صد بار از این منهی فکرت خبرم / حاش لله که نهم قدر تو را همبر چرخ / دانم اینقدر تفاوت بهمثل، گر چه خرم! "
شاید آنگونه که خود بارها گفته نیاز مبرم معیشتی این شاعر بزرگ را بر آن داشته تا بخش بزرگی از شعر فخیم و ممتاز خود را در مدح و وصف بهکار گیرد، علاوه بر اینکه مدح گفتن در جهت حفظ امنیت و جلوگیری از دشمنانی چون مغولان خونریز نوعی شغل برجسته بهشمار میآمده و زمانه نیز اقتضای آن را داشته است.
آوردهاند که این ادیب بزرگ از دلتنگی ایام به نفرینی دست یازید؛ دعا کرد که قاتلی خونریز مسلط شود و چنین شد و عاقبت خود او نیز به دست مغولان متجاوز و خداناشناس شهید شد. قطعه معروف: "ای خداوند هفتسیاره / قاتلی را فرست خونخواره" در این موضوع منسوب به او است.
روز کمالالدین خجسته و نام بلندش پایدار.»
نظر شما