به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، مهارتهایی که در کودکی فراگرفته میشود، در تسهیل روند زندگی در دوران بزرگسالی بسیار تأثیرگذار است. یکی از این مهارتها، چگونگی توانایی مدیریت و کنترل احساسات است.
کودکان باید بدانند که چگونه با ناامیدیهای خود کنار بیایند، چراکه این امر قدرت ریسکپذیری آنها را در زندگی تقویت میکند. فراگیری نحوه مدیریت احساسات ناخوشایند و کنار آمدن با آنها، کودکان را قادر میسازد تا در موقعیتهای دشوار با اضطراب و ناراحتی کمتری مواجه شوند، بنابراین بسیار اهمیت دارد که والدین در این آموزش نقش خود را بهخوبی ایفا کنند، چراکه آنها معلمان انتقادی فرزندان خود هستند و بهترین گزینههای موجود برای آموزش چگونگی شناسایی، بروز و مقابله با احساسات ناخوشایند به کودکان خود محسوب میشوند.
مهارت کنترل احساسات در تمام انسانها خواه در دوران کودکی یا بزرگسالانی یکسان نیست. برخی انسانها در برخورد با یک ناراحتی هرچند کوچک حجم بالایی از ناراحتی را تجربه میکنند و بعضی از آنها خیلی راحت با موقعیتهای چالشبرانگیز کنار میآیند.
مهارت توسعه کنترل عواطف از دوران کودکی آغاز میشود. نوزادان برای بیان نیازهای خود گریه میکنند و والدین دلیل این گریه را درمییابند تا برای رفع آن اقدام کنند. پس از آن کودک بهمرور فرامیگیرد نیازهای خود را بیان کند و در پاسخ به سوالات والدین درباره این نیازها از خود واکنشی نشان دهد. پرسشهایی همچون به چه چیزی احتیاج داری؟ تلاشی است برای الگوبرداری از نحوه ابراز نیاز کودکان در راستای برآوردهسازی این نیازها یا آموزش دادن به آنها برای درخواست کمک از والدین خود برای رفع نیازهایی که در خود احساس میکنند.
گذشت زمان و کسب تجربیات، تمرینی برای مقابله با احساسات است. کودکان با الگوبرداری از والدین و اطرافیان خود یاد میگیرند که چه نامی بر احساسات خود بگذارند و چگونه آنها را کنترل کنند. این نامها میتواند شامل احساس شادی، ناراحتی، عصبانیت، ناامیدی، حسادت، انزجار و سایر احساساتی شود که هر فردی در طول زندگی با آن مواجه میشود.
کودکان همچنین با توجه به نظرات یا رفتارهای دیگران یاد میگیرند که چه ویژگیها، اقدامات یا رفتارهایی در آنها تحسینبرانگیز و کدام یک نادرست است. علاوه بر این فرامیگیرند که در مواقع ناراحتی، ناامیدی یا سایر احساسات ناخوشایند چگونه خود را آرام کنند. با این حال خلقوخوی هر فرد نقش بسزایی در کاهش یا تشدید واکنشهای عاطفی دارد. به این ترتیب والدین باید به کودکان خود بهترین روش برای شناسایی، ابراز، مدیریت و کنترل احساسات خود را آموزش دهند.
والدین در وهله اول باید بدانند که لازم است هر روز زمانی را به بازی با فرزندان خود اختصاص دهند. زمان بازی ایجادکننده روابط است و بستری را برای والدین فراهم میکند تا کودکان خود را بهویژه در زمینههایی همچون مهارتهای آمادگی برای مدرسه، مهارتهای اجتماعی و بین فردی، و نامگذاری و مدیریت احساسات که نیاز به توسعه بیشتر دارد، مورد تشویق قرار دهند.
۳۰ دقیقه بازی در روز نقش بسزایی در این زمینه ایفا میکند. در صورتی که امکانپذیر نیست والدین باید مدت زمان کوتاهتری را برای این هدف انتخاب کنند و مطمئن شوند که میتوانند روزانه به آن پایبند بمانند. هدف سازگاری و پیشبینیپذیری است و نباید توقعی ایجاد شود که بهطورناخواسته فرزندان را بهسوی نشان دادن رفتارهای نادرست برای جلبتوجه هدایت کند.
بازی لازم است زمان مشخصی در روز را به خود اختصاص دهد و در طول آن، والدین ضمن برقراری ارتباط با فرزندان خود اجازه دهند آنها رهبری بازی را برعهده بگیرند. در این میان والدین باید بهطور مثبت روی مجموعه مهارتهایی همچون اعتمادبهنفس، پشتکار، کنترل هیجانی و مقابله با احساسات ناخوشایند متمرکز شوند که قصد دارند آن را در کودک خود توسعه دهند.
ازآنجاکه والدین بهطور خاص سعی دارند آگاهی عاطفی را در فرزندان خود پرورش دهند، مهم است بهخاطر قدمهایی که در مسیر درست برمیدارند آنها را مورد تحسین قرار دهند، برای مثال زمانی که کودک احساس ناراحتی یا اضطراب میکند، اما اسباببازیهای خود را پرتاب نمیکند، در حالی که در گذشته این کار را انجام میداد، والدین باید با برجستهسازی این اقدام مثبت وی را مورد تشویق و تحسین قرار دهند.
علاوه بر این والدین باید توجه کنند که بهطورسهوی یک بازخورد اصلاحی ارائه ندهند، برای مثال گفتن جمله «جای این قطعه پازل آنجا نیست» بهطورناخواسته حجم بالایی از کمالگرایی و اضطراب را در کودک ایجاد و آن را ترویج میدهد. همچنین والدین باید بدانند که نباید ترکیبی از تحسین و تحقیر را در کنار هم به کار ببرند، برای مثال گفتن اینکه «تو در انجام این کار خیلی خوب هستی نه مثل وقتی که فلان کار را انجام میدهی و در آن خوب نیستی» به هیچوجه تأثیر خوبی بر کودک ندارد.
والدین باید در تمام مدت زمان بازی روی اعمال و واکنشهای فرزندان خود متمرکز شوند و دستاوردهای هرچند تقریبی بازیها را روی رفتارهای موردنظر کودک برجستهسازی کنند. در این میان با جملاتی همچون «باید برای انجام این کار به خودت افتخار کنی» فرزند خود را تحسین کنند و در زمانی که کودک رفتار ناشایستی مانند پرتاب اسباببازی یا داد و فریاد را از خود نشان میدهد با نادیده گرفتن یا پرت کردن حواس کودک از آن اسباببازی نسبت به آن واکنش نشان دهند. در صورتی که این راه جواب ندارد، والدین باید با گفتن جمله «اگر به این کارت ادامه بدهی مجبوریم بازی را تمام کنیم»، کنترل اوضاع را در دست بگیرند.
پایان بازی مستلزم استفاده از جملاتی مانند «بازی چند دقیقه دیگر تمام میشود. امروز خیلی لذتبخش بود» است و لازم است اعتراض، التماس یا استدلالهای کودک برای ادامه نادیده گرفته و با جمله فردا دوباره بازی میکنیم پاسخ داده شود.
ترجمه از: مریم زمانی، خبرنگار ایمنا
نظر شما