به گزارش خبرنگار ایمنا، مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «صداقت با مردم مهمترین عامل اعتماد سازی» نوشت: آیتالله رئیسی از حضور بانشاط و صمیمی مردم خراسان جنوبی در استقبال از دولت قدردانی کرد و آن را از جلوههای باشکوه نمایش همبستگی و پیوند قشرهای مختلف نسبت به انقلاب و نظام اسلامی دانست. اشاره رئیس جمهور، به استقبال گسترده و اجتماع باشکوه مردم دو شهر بیرجند و نهبندان در این استان است.
این استقبال بهویژه از آن رو اهمیت دارد که پس از اغتشاشات اخیر، رسانهها و جریانهای ضدانقلاب، سعی در القای بروز شکاف میان دولت و ملت داشتهاند، اما سفر استانی به خراسان جنوبی، به عنوان نخستین مقصد از دور دوم این سفرها، خط بطلانی بر این ادعای جعلی سیاسی و فضاسازی کاذب رسانهای بود. ضمن اینکه افتتاحهای مهم صنعتی و اقتصادی رئیسجمهور در این سفر، نشانی از پویایی کشور و تلاشهای توقفناپذیر دولت در استمرار مسیر پیشرفت کشور بود.
رئیسجمهور صداقت در گفتار و رفتار مسئولان را از عوامل مهم اعتمادسازی در جامعه برشمرد و گفت: در کنار تلاش بیوقفه و بهکارگیری ساز و کارهای مؤثر در حل مشکلات، روشنگری و تبیین بهنگام و درست مسائل، گرههای ذهنی افکار عمومی را میگشاید و فرصت موجسواری و دروغپردازی را از دشمنان میگیرد.
آیتالله رئیسی از دولتمردان خواست در دفاع از حقوق مردم و مقابله با سودجوییها و سودجویان تمام قد در میدان باشند و اگر در مواردی انجام این وظیفه امکانپذیر نبود دلایل آن را برای مردم و مراجع ذیصلاح تشریح کنند.
همچنین سران قوا در نشست عصر دیروز خود تأکید کردند که رسیدگی به پروندههای عوامل ناآرامیها و اغتشاشگران مبتنی بر موازین قانونی و شرعی صورت گیرد. در نشست هفتگی سران قوای مجریه، مقننه و قضائیه که روز گذشته در دفتر رئیس جمهور برگزار شد، مقرر شد برنامه هفتم توسعه و لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ کل کشور در زمان مورد توافق سران تقدیم مجلس شورای اسلامی شود. آیتالله رئیسی، محمدباقر قالیباف و حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنیاژهای همچنین خواستار تلاش بیوقفه همه مسئولان و دستاندرکاران امور در قوای سهگانه برای جلب رضایت مردم و اعتمادسازی عمومی شدند.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «همین حالا آماده جنگ ترکیبی بعدی شوید» نوشت: چند ماه از آغاز اغتشاشات در کشور گذشته و این روزها شرایط شهرها خیلی آرامتر از روزهای ابتدایی این ناآرامیهاست. با وجود این، واقعیت این است که مردم ما در این مدت فشار روحی زیادی را تحمل کردهاند و شاید به این زودی نتوان آرام شدن خیابانها را به معنای آرامش روانهای پریشان شده در جریان اغتشاشات اخیر هم دانست.
برخی از مردم مورد بمباران شدید رسانههای معاند و بیگانه قرار گرفتهاند و هنوز سوالات بی پاسخ زیادی دارند و برخی دیگر نیز از بی احترامیها به نظام و ارزشهایی که برای آن بهترین فرزندان خود را دادهاند، متأثر هستند.
ایجاد دودستگی در بین جامعه شاید بدترین اختلافی است که ممکن است برای مردم یک کشور پیش آید و این وضعیت حتی اگر در مورد برخی از مردم نیز باشد باید به سرعت درباره آن چارهاندیشی کرد.
محسن ردادی، استاد گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی در اینباره میگوید: تصور اینکه این اغتشاشات به نوعی پایانیافته شاید تصور اصلاً درستی نباشد و به نظرم خطای محاسباتی است اگر چنین تصوری داشته باشیم، زیرا اگر قبول کنیم این اغتشاش نتیجه دشمنی غرب و استکبار و یک برنامه از قبل طراحیشده بودهاست، آنها که دست از دشمنی خود برنمی دارند، قرار نیست آشتی کنند و دنبال فرصت بعدی میگردند تا دوباره این کارها را انجام دهند، بنابراین نباید تصور کرد اغتشاشات تمام شد و با آرامشدن فضا آنها نیز دست از دشمنی خود برداشتهاند.
وی افزود: هم منافقین حاضر هستند، هم دولتهای استکباری انگیزههای فراوانی دارند البته زمینههایی در داخل وجود دارد که موجب میشود اغتشاش دوباره زبانه بکشد و به کشور آسیب بزند، بنابراین باید وضعیت الان را آتش بس و نه شرایط پایان یافتن اغتشاشات بدانیم.
استاد گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی با اشاره به تأثیر اغتشاشات اخیر بر جامعه تصریح کرد: اغتشاشات اخیر یک جنگ تمامعیار و البته بدون تانک، توپ و موشک بود، ولی جنگ بود؛ اتفاقی که افتاد از نظر شناختی، جامعه شناسی، سطح منازعات و درگیریها یک جنگ تمامعیار بود که البته در آن از ابزارهای نظامی متداول استفاده نشد وگرنه حتی به ترور نیز منتج میشد.
وی خاطرنشان کرد: اگر این نگاه را داشته باشیم که جنگ اتفاق افتاده است، بعد از هر جنگی یکسری از آسیبها باقی میماند و نیاز به یک دوره بازسازی و سازندگی است که باید از این نظر به آن نگاه شود؛ یعنی باید این نگاه را داشت که وقتی جنگی فعلاً فروکش کرده باید تجدید قوا و آسیبهای به وجود آمده را تا حد ممکن برطرف کنیم و آماده شویم برای اینکه بتوانیم دشمنیهای بعدی را به شکلی بهتر پاسخ دهیم و بهتر دفاع کنیم. نکته بعدی که نیاز است مورد توجه قرار گیرد، این است که بالاخره هر جنگی یکسری آسیب دیده و قربانی دارد.
ردادی با تاکید بر اینکه در جنگهای فیزیکی قربانیها از نظر جسمی آسیب میبینند، مجروح و شهید داریم، گفت: وقتی خانوادهای دچار ضایعهای شده و عضوی را از دست داده باید در جامعه همه جمع شوند تا به نوعی این آسیب وارد شده را ترمیم کنند. در این جنگ شناختی هم ما عده زیادی اسیر و تلفات دادیم، ولی ظاهر آن معلوم نیست. یعنی ظاهر کسی که در خیابان در حال رفت و آمد است، فرد سالمی است، اما تحتتأثیر این جنگ کاملاً مسموم شده و کاملاً ذهن آن برآشفته و نیاز است فضایی فراهم شود این افراد آسیبدیدهای که در این جنگ شناختی درگیر بودند، تیمار شوند.
به گفته وی به اصطلاح خودیها و چه آنهایی که در جنگ مورد هدف دشمن قرار گرفتند، از نظر ذهنی و شناختی آسیب دیدهاند و الان تصور آنها نسبت به قبل چیز دیگری است به همین دلیل لازم است زمینهای ایجاد شود که این افراد به شکلی تیمار و درمان شوند.
استاد گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی یادآور شد: ضایعه اول در جنگ شناختی اخیر این بود که دشمن تلاش کرد ذهنها را به شدت نسبت به مسئولان بی اعتماد کند و موجب شد ذهن بخشی از مردم که تحتتأثیر این بمبهای تبلیغاتی قرار گرفتند، نسبت به مسئولان، کشور، آینده و خیلی از موارد آسیبدیده و مسموم شود که این باید به نوعی برطرف شود برای برطرف کردن این مسمومیت از جامعه چه راهکاری وجود دارد؟ راه حل آن، این است که مسئولان اقدام اعتماد آفرین کنند و برای آن نیز راهکارهای بیشماری میتوان نام برد؛ ولی دو راهکار اصلی دارد که یکی از آنها گفتگو با مردم است، چه گفت و گوی مسئولان با مردم و چه گفت و گوی کسانی که الان بهیارهای جنگ شناختی هستند.
وی طلبهها، بسیجیها، دانشجویان حزب اللهی را بهیارهای این جنگ دانست و گفت: کسی که مریض است ممکن است چهار تا بد و بیراه هم بگوید که باید به جان خرید. مسئولان باید اینها را به جان بخرند، فحشهایی که در دانشگاهها گفته میشود و مسئولان را خطاب قرار میدهد باید توسط آنها تحمل شود تا کم کم این بی اعتمادی تا حدی ترمیم شود؛ پس راهکار اول گفتگو با مردم و راهکار دوم مشارکت دادن مردم در امور است.
روزنامه خراسان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جادههای جانستان» نوشت: جان باختن یک کودک دوساله در تصادف جادهای، که به دلیل شدت حادثه، حتی امکان تشخیص دختر یا پسر بودن این کودک هم وجود نداشته است!
جان باختن در حوادث جادهای، یک اتفاق تکراری و یک درد کهنه است؛ اما عصر شنبه، حوالی ساعت ۱۸:۳۰ فاجعهای در جاده پارسآباد-بُران استان اردبیل رخ داد که همه شنوندگان خبر را مبهوت کرد. برخورد سمند و ایسوزو، در دم جان هفت انسان را گرفت؛ پنج سرنشین سمند و دو سرنشین ایسوزو. جانباختگانی که در میان آنها نام یک کودک دوساله هم ثبت شد، کودکی که طبق گفته «شهرام وخشور»، فرمانده پلیس راه سربند مغان، «باتوجه به شدت حادثه، جنسیت این کودک قابل تشخیص نبود».
در کشورمان به جانباختن در تصادفات عادت کردهایم، اما یک مقایسه آماری میتواند کمک کند این عادت را فراموش کنیم. طبق گزارش یورونیوز (ماه می ۲۰۲۲- اردیبهشت ۱۴۰۱)، کمترین آمار تلفات جادهای اروپا در سال ۲۰۲۰ به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت، متعلق به سوئد بوده، با ۲۰ قربانی. بیشترین تلفات هم مربوط به رومانی بوده با ۸۵ قربانی. میانگین این آمار در اتحادیه اروپا هم ۴۲ نفر به ازای یک میلیون جمعیت بوده و در ایران ۲۰۰ نفر در همان مقیاس، یعنی حدود پنج برابر!
گزارش یورونیوز بر اساس آمارهای وزارت راه و شهرسازی ایران در سال ۱۴۰۰ ثبت شده و صحتسنجی آن هم درستیاش را نشان میدهد. خبرهای رسمی تأیید میکند که ما در سال گذشته ۱۶ هزار و ۷۷۸ جانباخته حوادث رانندگی داشتیم که نسبت به سال قبل از آن ۹ درصد افزایش یافته بود.
این آمار حدود ۱۷ هزار نفری، ما را به همان مقیاس یورونیوز میرساند، با ذکر این نکته که ما کشوری با ۸۵ میلیون نفر جمعیت هستیم و اتحادیه اروپا شامل ۲۷ کشور و ۵۰۰ میلیون نفر جمعیت.
بی احتیاطی بسیاری از رانندگان را به عنوان یکی از عوامل تصادفات قبول داریم اما دو علت مهم دیگر این حوادث تلخ را هم نباید کوچک شمرد؛ چراکه قطعاً تفاوت عمده در استانداردهای خودرویی و جادهای، علت مهمی است که آمار تلفات جادهای ما را پنج برابر میانگین اتحادیه اروپا کرده است.
نقص فنی خودروها، بارها فریاد پلیس راهور را هم درآورده و نمونهاش صحبتهای تند و تیز یک سال اخیر سردار هادیانفر رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی که در یک مورد، گفت: «سومین عامل مرگ و میر مربوط به تصادفات است، چرا ارابه مرگ تولید میکنیم؟»
اما در میان کشاکش پلیس، استاندارد و خودروسازان، گاهی یک عامل مهم دیگر، یعنی جادههای ناایمن را فراموش میکنیم.
نشست هفته گذشته شورای تخصصی مرکز پژوهشهای مجلس حاوی اطلاعات مهمی بود که بحرانی بودن وضعیت این عامل را هم تأیید میکند: «طول راههای برونشهری کشور اعم از آزادراه، بزرگراه، راه اصلی، فرعی و روستایی حدود ۲۹۳ هزار کیلومتر است که ۴۴ درصد این شریانهای حمل و نقل دارای خرابی متوسط تا شدید هستند، ضمن آنکه سالانه حدود ۱۳ درصد راههای شریانی و اصلی کشور وارد محدوده خرابی شدید و متوسط میشود»
نظر شما