به گزارش خبرنگار ایمنا، طی یادداشتی که فریدون فراهانی، دکترای معماری و شهرسازی در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:
«موضوع مانندی معماری و موسیقی، یکی از مباحث مهم و جذاب تخصصی در پژوهشهای هنری است که شرح مختصر آن بسیار دشوار است اما تلاش میکنم مهمترین وجوه شباهت میان این دو هنر را با مروری بر تاریخ بیان کنم.
مباحث نظری و مصداقهای عملی درباره پیوند معماری و موسیقی را میتوان دستکم دارای عمری تا یونان باستان دانست؛ که امبرتو اکو در کتاب تاریخ زیبایی به آن اشاره میکند:
«زمانی که فلاسفه پیش از سقراط در یونان کهن _مانند «تالس»، «آناکسیماندرو آناکسیمنس» که در سدههای هفتم و هشتم قبل از میلاد زندگی میکردند_ بحث و بررسی مسائلی را دراینباره آغاز کردند که چه چیزی میتواند بنیان همهچیز باشد، هدفشان عرضه تعریفی از جهان بهعنوان یک کل منظم بود که از قانون واحدی پیروی میکرد.» (اکو، ۱۳۹۰: ۳۴).
این آغاز راهی بود که «فیثاغورث» و پیروانش به مقصد رساندند. آنها بر این باور بودند که: «تصور تناسب در موسیقی، با تمام قوانین مرتبط با تولید چیزهای زیبا رابطه تنگاتنگی دارد. چنین تصوری از تناسب در تمام دوران کهن ادامه مییابد و به قرون وسطا میرسد. تناسب حاکم بر ابعاد معابد یونانی، فواصل میان ستونها یا ارتباط بین قسمتهای مختلف نما با نسبتهای حاکم بر فواصل موسیقی مطابقت دارد و در حقیقت نظریه گذر از مفهوم حسابی در اعداد به مفهوم نسبتهای هندسه فضایی میان نقاط مختلف، یک مفهوم فیثاغورثی است.» (اکو، ۱۳۹۰: ۳۵).
پس میتوان گفت که ریشه همانندی موسیقی و معماری را باید در تناسبات و ریاضی دانست، همان کیفیتی که حسامالدین سراج در پژوهشهای خود به آن اشارهکرده و این وجه مهم شباهت را در مقایسه معماری و موسیقی به شکل زیر بیان کرده است:
معماری، وجه عینی هندسه است و موسیقی وجه سمعی ریاضی بدین معنی که آنچه در معماری با چشم حس میکنیم تأثیر تناسبات و اندازههایی است که با قوانین هندسی فرمها و کیفیت فضاها را میآفرینند و به همین ترتیب نغماتی که میشنویم نیز ریشه در نسبتهای صوتی دارند.
تناسبات مطبوع هم در تاریخ معماری حضور پررنگی دارند و هم در موسیقی جهان ردپای آنها را آشکارا میتوان دید که مهمترین مثالهای آنها تناسبات طلایی در معماری است که قرنهای پیاپی در شکلگیری فرم بناها نقش تعیینکنندهای داشته است.
بهعنوان مثالی از نسبتهای مطبوع موسیقایی میتوان به نسبت رایج در سیم اول و دوم تنبور اشاره کرد که به فاصله چهارم شهرت دارد و همزمان شنیده شدن دو صدا با این فاصله برای گوش مطبوع و خوشایند است.
کاربرد تناسبات طلایی در طراحی آرامگاه بوعلی سینا اثر مهندس هوشنگ سیحون
در این نگاه، تناسبات ریاضی چه در فرکانسهای صوتی و چه در هندسه معماری، از تأثیر مشابهی برخوردارند و یکی از دلایل مهم شباهت و پیوند معماری و موسیقی به شمار میآید. بنابراین، معماری در بستر مکان و موسیقی در بستر زمان، به ترتیب با عناصر بصری و شنیداری، دور از صور عینی و قراردادی تنها نسبتهای ریاضی را تجسم میبخشند.
همینجا باید به ویژگی مهم دیگری در همانندی معماری و موسیقی، اشاره کنیم و آن بیان انتزاعی است، زیرا هریک در گستره تجلی خود، روشی مشابه را برمیگزینند و هر دو از واقعنمایی و تقلید نعل به نعل دوری میگزینند. بدین معنی که صدای موسیقی فقط صداست و حتی اگر آهنگسازی بخواهد طوفان را تقلید کند شاید بتواند با اصوات موسیقی آن را تداعی کند اما وظیفه موسیقی و جوهره این هنر تقلید اصوات دیگر نیست. معماری نیز همین خاصیت را دارد و اگر بنایی مثل زیگورات در دوران باستان، شباهت به کوه دارد تنها تداعیکننده کوه است و در اصل، فرم آن بر مبنای هندسه هرم شکلگرفته است.
بهبیان دیگر معماری، هنری انتزاعی است که در ذات خود از بیانگری رها است و فرمها را برای برآورده کردن نیازهای ضروری بشری و تعریف حریم و قلمرو بودن او به کار میگیرد.
به گفته محمدرضا حائری، معماری قرار نیست شبیه چیزی باشد و اگر شباهتی میان فرم معماری و پدیدههای طبیعت برقرار باشد، یا جنبه نمادین دارد، با ترجمان هندسی مطلوبتر است (حائری، ۱۹:۱۳۸۸).
اندیشمندان جهان در ادوار گوناگون، نیز موسیقی را انتزاعیترین هنر دانستهاند و با تعبیرها و توصیفهای گوناگون، برای توصیف آن تلاش کردهاند. موسیقی، در تعبیر شوپنهاور، هنر بَرین و غایت و مقصد همه هنرها است (رحمانیان، ۱۳۹۰: ۸۸) و بنا به جمله مشهوری از هاینریش هاینه؛ جایی که زبان از گفتن بازمیماند، موسیقی آغاز میشود. (نقل از مشایخی، ۱۳۷۹: ۱۰۸)
معماری و موسیقی در این نگاه هر دو رها از بیانگری هستند و انتزاع خالص در آنها پدیدار است و به گفته معمار معاصر، زندهیاد علیاکبر صارمی، «معماری و موسیقی تمامیت یافته در خود هستند و بهسادگی نمیتوان با کلامی غیرموسیقیایی و غیرمعمارانه آنها را توصیف و تفسیر و درنهایت معنا کرد.» (صارمی، نقل از حبیبی، ۱۳۹۰: ۲۶۹).
دو وجه مهم همانندی معماری و موسیقی را باید در نسبتهای ریاضی و کیفیت انتزاعی و تجریدی آنها دانست. به همین دلیل است که هنر معماری نیز مانند موسیقی، دارای تأثر ذهنی و روانی عمیقی بر مردم است و باید آن را فراتر از ساختمانسازی و رفع نیازهای روزمره فیزیکی دانست. بیتوجهی به وجه هنری و این ریشههای مشترک با موسیقی، به بناهایی میانجامد که تنها به مصرف فضا میانجامند و سیمای شهرها را مخدوش میسازند.
اگر انواع بناهای معاصر شهر را با دقت ببینیم و آنها را به موسیقی تشبیه کنیم، آنچه میشنویم صداهایی ناموزون و ناهنجار است که روح و روانمان را آزرده میسازند.
بنابراین میتوان گفت که شناخت شباهت معماری و موسیقی، اهمیت تأثیر روانی و اجتماعی معماری را بیشتر نمایان میکند؛ زیرا در این نگاه هر بنایی بخشی از یک اثر موسیقی است و همه بناها در کنار همصداهایی هستند که سمفونی شهر را میسازند. در ارکستری که سمفونی شهرهای ما را مینوازد آیا همه سازها باهم کوک هستند؟
منابع
اکو، اومبرت و.(۱۳۹۰). تاریخ زیبایی (نظریههای زیبایی در فرهنگهای غربی)، ترجمه و گزینش هما بینا، تهران: مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری (متن)، فرهنگستان هنر.
حائری، محمدرضا (۱۳۸۸). نقش فضا در معماری ایران: هفت گفتار درباره زبان و توان معماری، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
حبیبی، سیدمحسن .(۱۳۹۰). جریانهای فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر. تهران: علمی و فرهنگی.
سراج، حسامالدین (۱۳۷۹). موسیقی و معماری، فصلنامه معماری و فرهنگ، شماره ۴ :۸۶-۸۳.
_______(۱۳۹۰). از گذر گل تا دل. تهران: نیستان
فلامکی، محمد منصور و دیگران .(۱۳۶۹). معماری و موسیقی: مجموعه مقالات، تهران: فضا.
مشایخی، علیرضا. (۱۳۷۹). گنجینه وسیعی از اصوات، مورد غفلت قرارگرفته است. فصلنامه موسیقی مقام، بهار و تابستان، صص ۱۱۱-۱۰۴، تهران: حوزه هنری.»
نظر شما