به گزارش خبرنگار ایمنا، طی یادداشتی که سیدمحمد الحسینی، دکترای جامعهشناسی فرهنگی در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:
«روزگاری تغییرات فرهنگی در بستر زیست اجتماعی مردم سریع نبود، اما اکنون تغییرات بهاندازهای سریع است که اگر فرهنگ و سازمانهای مرتبط فرهنگی در شهر تکلیف خود را در برابر تغییرات مشخص نکند، بهسرعت تأخر فرهنگی بروز میکند. اگر فرهنگ پاسخگوی نیازهای افراد در جامعه نباشد، انحراف و آسیب اجتماعی زیاد میشود، این مسئله بهقدر معنای خود فرهنگ پیچیده است، نمیشود آن را در قالب متغیرها تقلیل داد و بهصورت یک دستگاه علّی سنجید. پدیده فرهنگ و عوامل مربوط به آن به گستردگی و جوانب متعدد زندگی مربوط است و در فرایندی دیالکتیک در تقابل با پدیدهها و تغییرات و در دستگاهی تفسیری برای مردم معنا میشود.
انسانها مادام در فضای رسانهای وضعیت خودشان را مرور میکنند. اما آنچه مهم است این است که مگر ما آدمها فرهنگ را نساختهایم، پس چرا به این اندازه زور فرهنگ زیاد است و خلاقیت فرهنگی ما را محدود کرده؟! آنچه مهم است پیوند رویکرد مدیریتی فرهنگ و ارتباط آن با آدمها است. موضوعی که میخواهم در این نوشتار به آن بپردازم مدیریت فرهنگی یا به عبارت بهتر و پختهتر «بلوغ مدیریت فرهنگی» در شهر است.
در بررسی و مشاهده این موضوع در شهرها بهعنوان بستر کنشگری مردم از یکسو و مدیریت فرهنگی و محل ظهور گفتمانها در فضای نقد فرهنگ و دانش در شهر توسط مدیران شهری و نهادهای علمی از سویی دیگر، بر دو نکته اصلی تأکید میشود:
نکته اول «فقر فرهنگ تدبیر نسبت به آسیبهای اجتماعی»: بیگانگی با تغییرات نسلی و فرهنگی و چندصدایی فرهنگی و ناآشنایی با دغدغههای مردم و نبود ارتباط با آنان و درنتیجه ابلاغ دستوری و از بالا به پایین هنجارها، ارزشها و الگوهای فرهنگ شهری تنها موجب بیتفاوتی عموم افراد در مجموعه و احساس جدایی و رهایی افراد از قیود فرهنگی و اجتماعی محیطی میشود که در آن زیست میکنند، اگر فرهنگ را پاسخگوی نیازهای انسانها بدانیم که به همین بهانه فضاهای اجتماعی را به وجود آوردهاند و در آن زیست میکنند، درصورتیکه انسانها در چالش دیالکتیکی خود با محیط پاسخ مناسب دریافت نکنند، بیتفاوتی و جدایی فرهنگی اتفاق میافتد و شهر رها میشوند، نبود همزبانی و کاهش همگرایی از نتایج این نوع مدیریت فرهنگی است، از دیگر نتایج این فضا، تنزل قوه فهم افراد یا دیدهای متفرد و مستقل است که ابداً به همگرایی منتج نمیشود و حالات مرضی در جامعه و فضای شهری گسترش مییابد.
نکته دوم «تأخر و پسماندگی در سرمایه اجتماعی»: امانتداری، اعتماد، حس مسئولیت، روحیه جمعی، قانونمداری، تعامل و آرامش از نشانههای مدیریت فرهنگی پویا و بالغ است و اگر برای حفظ موقعیت افراد خطوط نامرئی بین افراد بکشند و برای حفظ مقام و منصب خود فضاهای تعاملی را حذف و به ساخت لایههای ذهنی بین مدیران شهری و مردم میپردازند در این صورت امانتداری به فرصتیابی، اعتماد به بدبینی و تفرقه، حس مسئولیت به محافظهکاری و کشتن خلاقیت، و روحیه جمعی به تسبیحی بدون رشته و قانونمداری به حقهمداری و ریامنشی تبدیل و درنتیجه آشفتگی، تشویش افراطی، سوءظن، پرخاشگری و تعارض در حرف و عمل خروجی این سازمان و عادتوارهای برای افراد میشود. اینجا است که دیگر خروجی این کنش بهعوض تربیت شهروند پویا، حفظ و تثبیت موقعیت فعلی به نفع مسئولان میشود و بهطورقطع از رسالت خود دور میشوند.
مجموع عوامل بالا میتواند در سیر طبیعی و مطابق با فطرت بشر در مواجهه با فرهنگ و ارزیابی آن برای مردم و مسئولان در فضای شهری مشکل ایجاد کند و منجر به تشدید تعارضات و تضادهای اجتماعی شود؛ تشدید تضادهای فرهنگی بهنوبه خود میتواند منجر به پدیده ضد فرهنگ درونزا و برونزایی شود یعنی ویژگیهای ضد فرهنگ درونزا مثل تفرقه گرایی، ایجاد رعب و ترس و وحشت، برچسبزنی و در نتیجه دوری از هدف والای حقوق شهروندی و جایگزینی فرهنگ حفظ میز به هر قیمتی و پس از آن پدیده ضد فرهنگ برونزا که میتواند به ارتقای جذابیت مراکز فرهنگی مشابه منجر شود، یعنی در این مجال ممکن است مردم احساس کنند که در این فضا نمیتوانند به نیازهای خود پاسخ دهند و با نیمنگاهی به مراکز اطراف و مقایسه خود با محیطهای شهری دیگر دچار خودکمبینی، تحقیر و ضعف عزت فرهنگی خود شوند.
مضامین راهبردی
پس از آسیبشناسی این خطر بزرگ اینک به برخی مضامین راهبردی به هدف پیشگیری از نتیجه مدل بالا میرسیم:
اصلاح و تغییر نگرش ابزاری به شهروندان: برای تقویت روحیه فرهنگی و جلب اعتماد، همگرایی و افزایش نظم و انضباط باید با توجه به مطالب بالا فضای گفتمانی و ایجاد محیطهایی که درباره دغدغهها و نیازهایی که مورد تشکیک یا ابهام است و در تقابل با تعاملات فرهنگی قرار دارند، حذف ادبیات کلامی ضد فرهنگ و خارج از عرف مسئولیتها و اختیارات اداری و برچسب نزدن به افراد و رعایت مبانی اخلاق حرفهای، نبود تکیه و واگذاری امور به افراد حقیقی خاص (رانت) و استقلال روال مدیریت شهری نسبت به افراد خاص.
"ارتقای مراقبت در سلامتی فرهنگی شهر" با رویکرد کاهش فقر فرهنگی و افزایش همگرایی و اصلاح ناهنجاریها و نابسامانیها در فضاهای گفتمانی و نه ادبیات ناشایست و تهدید و تحقیر افراد و در نتیجه اصلاح ارزشها و هنجارهای محیط شهری
تشکیل کمیته اصلاح مدیریت فرهنگی ازنظر ۱) مبانی نظری و حقوقی شهروندی ۲) روابطعمومی مناسب و تدبیر برای اطلاعرسانی پیوسته و سریع، هماهنگی با سازمانهای مرتبط برای گسترش فعالیتها و احساس زنجیرهای و پیوستگی در آمادگیهای حرفهای»
نظر شما