به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، کودکآزاری بهویژه در جوامع ضعیف با سرعت ناراحتکنندهای رو به افزایش است و در کمال تأسف عاملان اصلی رخدادن آن والدین بیولوژیکی محسوب میشوند چراکه در اکثر موارد کودک توسط اطرافیان، دوستان یا آشنایان مورد آزار و اذیت واقع میشود. نادیده گرفته شدن این معضل باعث میشود کودکان بیشتری طعمه آسیب باشند که این امر تأثیر منفی چشمگیری بر زندگی حال و آینده آنها دارد.
انواع کودکآزاری
کودکآزاری شامل هر نوع بدرفتاری توسط یک بزرگسال برای کودک است که میتواند برای کودک خشونتآمیز یا تهدیدکننده باشد و به پنج نوع مختلف تقسیم میشود که عبارت است از «آزار جسمی» شامل انواع خشونتهای فیزیکی، «آزار عاطفی» شامل سرزنشهای دائمی و رفتارهای خصمانه که کودک را میترساند، «بیتوجهی فیزیکی» که در آن کودک مراقبت و پرورش مورد نیاز خود را دریافت نمیکند، «غفلت یا بیتوجهی» که شامل نادیده گرفتن کودک و محروم کردن وی از امنیتخاطر و عشق و علاقه لازم است و در نهایت «آزار جنسی» که شامل تحمیل تمایلات جنسی یک بزرگسال به کودک میشود.
همه انواع کودکآزاری عواقب زیادی برای کودکان بهدنبال دارد. در صورتی که کودک در محیط خانه مورد هر یک از این آزار و اذیتها قرار گیرد دچار خشونت خانگی شده است، اما در موارد بسیاری پیش میآید که اطرافیان کودک ازجمله مربی مهدکودک، اطرافیان دوستان و سایر بزرگسالانی که با وی در ارتباط هستند او را آزار میدهند.
کودکآزاری عمدی باشد یا ناشی از هیجانات زودگذر و غیرعمد، رشد ذهنی و عزتنفس کودکان را تحتتأثیر قرار میدهد و همین امر باعث میشود آنها از دوستان و خانواده خود کنارهگیری کنند. از سوی دیگر کاهش علاقه کودک آزرده شده به مطالعه باعث افت عملکرد تحصیلی وی میشود و احتمال ترک تحصیل او را بالا میبرد. بعضی از مطالعات نیز نشان داده است که احتمال وقوع جرم توسط کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند، در بزرگسالی بیشتر است.
عوامل تأثیرگذار بر کودکآزاری
فقر، بیکاری، طلاق یا شاغل بودن هر دو والد از جمله عوامل مؤثر در قرار گرفتن کودک در معرض آزار و اذیت بهشمار میرود. مطالعات بسیاری نیز ثابت کرده است که کودکان خانوادههای کمدرآمد بیشتر از سایرین در معرض بیتوجهی و سوءاستفاده قرار دارند.
همهگیری کووید -۱۹ بسیاری از خانوادهها را به زیر خط فقر برد. این افراد بهدلیل تلاش برای بهرهمندی از غذای کافی و محلی برای زندگی با استرس بالایی مواجه هستند که زندگی در کشورهایی با نرخ تورم بالا این مشکل را تا چندین برابر افزایش میدهد زیرا ساکنان در این کشورها باید مدام خود را برای هزینههای زندگی بالاتر آماده کنند و هیچ اطمینانی از آینده و حتی فردای خود ندارند. سرپرستان این خانوارها در شرایط پیدا نکردن مکانیسم مؤثر برای مقابله با استرس خود، آن را بر سر فرزندانشان تخلیه میکنند. در شرایطی که هزینههای تحصیل و سلامت نیز افزایش یابد، کودکان بیشتری در معرض خطر محرومیت از اقلام اساسی موردنیاز خود قرار میگیرند.
بخش عمدهای از مطالعات انجامگرفته در زمینه کودکآزاری نشان میدهد که رابطه مستقیمی میان این آسیب اجتماعی و بیکاری وجود دارد. روند نامطمئن بازار کار و شرایط اقتصادی غیرقابل پیشبینی باعث میشود مردم شغل خود را از دست بدهند. در این شرایط نانآوران خانه با استرس و شرم بیشاز اندازه مواجه میشوند و حتی ممکن است به خودکشی اقدام کنند که این امر خود دلیل محکمی برای قرار گرفتن کودک در معرض آزار است. ناتوانی در پرداخت اقساط وامها و بازپرداخت قرضها بهدنبال از دست دادن منبع درآمد نیز منجر به اضطراب بالای والدین و درنتیجه قرار گرفتن کودکان در معرض بیتوجهی و سوءاستفاده میشود.
افزایش نرخ طلاق از دیگر عوامل تأثیرگذار بر افزایش کودکآزاری است که نرخی رو به رشد در جوامع سراسر جهان دارد. بهویژه که شرایط اقتصادی جاری در جهان چالش بزرگی را پیش روی زوجها برای نجات خانوادههایشان قرار داده است. اشتغال هر دو والد نیز ایجاد تعادل میان خانواده و کار را بسیار مشکل و حتی غیرممکن میکند و نقش چشمگیری بر افزایش طلاق دارد که در هر صورت عواقب ناشی از دو والد شاغل یا طلاق هر دو به فرزندان تحمیل میشود چراکه کودکان بدون توجه کافی از سوی والدین خود در خانه یا مهدکودک رها میشوند.
افزایش روزافزون هزینههای زندگی باعث میشود بسیاری از زنان چارهای جز مشارکت در اشتغال برای بهدست آوردن درآمد کمکی برای خانواده نداشته باشند و این امر به دلایل ذکرشده،
نقش بسزایی در افزایش کودکآزاری ایفا میکند. به این ترتیب میتوان گفت که یکی از راهکارهای مهم برای مقابله با کودکآزاری، کاهش نرخ بیکاری و طلاق است که در اولین گام برای تحقق این هدف، دولتها میتوانند با ارائه ساعات کاری منعطف برای مادران شاغل بخشی از آن را به انجام برسانند.
نظر شما