فرانک باقری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: یکی از پدیدههای بحث برانگیز، بحرانی و وانهاده شهری، پدیده بافتهای فرسوده شهری است که عدالت اجتماعی را به چالش میکشد.
وی افزود: در دوره تحولات جدید شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن، مراکز و بافتهای تاریخی شهرها بیشتر از سایر نقاط شهری در معرض تأثیرات نامطلوب توسعه شهری قرار گرفتند و پیامدهای این موضوع بر سیمای بیشتر شهرهای جهان به ویژه شهرهای ایران هویدا است تا آنجا که لزوم احیای بافتهای شهری در مسیر تحولات جدید، ناگزیر است.
این کارشناس شهرسازی خاطرنشان کرد: اهمیت توجه به احیا و بهسازی بافتهای فرسوده از جنبههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و کالبدی قابل تعمق و بررسی است و یکی از مهمترین فاکتورهای دستیابی به توسعه پایدار، درونزا و رشد هوشمند است.
باقری ادامه داد: تجربه نشان داده است که مدیریت بافت فرسوده تنها در نوسازی فیزیکی و کالبدی آن خلاصه نمیشود و اگر جنبههای اجتماعی و اقتصادی ساکنان اینگونه بافتها نادیده گرفته شود، بهطور قطع نتایج ناگواری در پی خواهد داشت؛ بنابراین برنامهریزی در بافتهای فرسوده شهری به دلیل محیط شکل یافته آنها در طول تاریخ با برنامهریزی بر اراضی خالی از انسان و فضای اشغال نشده متفاوت است.
باقری اضافه کرد: مهمترین مسئله در برنامهریزی بافتها فرسوده شهرها، توجه به عامل انسانی (ساکنان، مالکان، بهرهبرداران و مستأجران) و میزان مشارکت آنها در فرآیند برنامهریزی است.
وی تصریح کرد: بخش قابل توجهی از بافتهای قدیم کشور که بیشتر هسته اولیه و اصلی شهرها را تشکیل میدهد با رشد شتابآلود شهرنشینی و برنامههای توسعه شهری در عصر مدرنگرایی به بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهر تبدیل شده است و در صورت اتخاذ نشدن سیاستها و تدابیر جدی و سریع مدیریتی در حوزه بهسازی و نوسازی تحقق توسعه پایدار شهری غیرممکن است.
این کارشناس شهرسازی تاکید کرد: فرسودگی فیزیکی-کالبدی این بافتها فرصتی برای سکونت اقشار کمدرآمد روستایی و شهری است که توان مالی برای سکونت در سایر محلات شهری را ندارند و وجود این بافتها به چرخهای از فرسودگی و فقر اجتماعی-فضایی در این محلات دامن زده است.
باقری با بیان اینکه این روند در نتیجه نبود مدیریت کارا و آیندهنگر به وجود میآید، تاکید کرد: این بافتها به دلیل وجود مسائل اجتماعی همچون جرایم و بزهکاری به محلات مسئلهدار شهر تبدیل شده است و ضرورت اتخاذ هرچه سریعتر سیاستها و راهبردهای واقعبینانه مبتنی بر شناخت دقیق از وضعیت محله در ابعاد مختلف به ویژه ابعاد اجتماعی در راستای تجدید حیات آنها مؤثر است.
وی گفت: نباید فراموش کرد که درصد قابل توجهی از جمعیت این گونه محلات را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند و زیستن در چنین محلاتی برای آنها سرنوشتساز است، از اینرو ارتقای منزلت اجتماعی این محلات از طریق مشارکت ساکنان در برنامه ساماندهی محیط زندگی به تقویت حس مسئولیتپذیری، تعلق به مکان، همبستگی، خودباوری و اعتماد به نفس آنها کمک میکند و در نهایت به چرخهای از مشارکت و پایداری اجتماعی که زیربنای تحقق سایر ابعاد توسعه پایدار شهری به ویژه زیستمحیطی است، دست یافت.
نظر شما