طلاهایی که به یاری رزمندگان آمد

« مرحوم حاج‌مصطفی بدر یکی از بزرگانی بود که در سال‌های جنگ، مخلصانه در امر پشتیبانی جبهه، شبانه‌روز زحمت می‌کشید. مادران و خانواده شهدا حدود سه کیلوگرم از طلاهایی زینتی را که داشتند برای استفاده در خدمات و امکانات پشت جبهه به او داده‌بودند تا در این راه استفاده شود.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، در کارنامه زندگی‌اش خدمت ۴۰ ساله در گلستان شهدای اصفهان ثبت شده است که مهم‌ترین دستاورد زندگی او به شمار می‌رود. طی سال‌های نخست انقلاب در شغلی که مربوط به تهیه سنگ ساختمان بود، کار می‌کرد اما با شروع جنگ برای تهیه سنگ قبور شهدا و کارهای مربوط به خاکسپاری آن‌ها اغلب وقتش را در کنار رفیق خود یعنی مدیر وقت گلستان شهدا گذراند تا اینکه کم‌کم به عنوان معاون وی تا سال ۱۳۶۳ به فعالیت‌های خود در این زمینه ادامه داد و از سال ۱۳۶۳ به مدیریت گلستان شهدا منصوب شد.

اسدالله مکی‌نژاد متولد سال ۱۳۲۷ در اصفهان، صاحب سه دختر و سه پسر است و اکنون بیشتر اوقات خود را به خاطر مشکلی که در زانو دارد، در منزل سپری می‌کند. او در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا ما را به سال‌های جنگ و فضای گلستان شهدا می‌برد، روایت‌هایی که کمتر به آن پرداخته شده است.

شایعه‌ای که برطرف شد

خدا گواه است که ما برای هر وجب از زمین‌های استفاده شده برای قبر شهدا چقدر پیگیری می‌کردیم، گاهی برای دسترسی به مجوزها چقدر دردسر داشتیم، بعضی از اماکن موجود آرامگاه‌های شخصی بود و بعضی دیگر زمین‌های اطراف، همگی آن‌ها را، راضی کردیم و بدون مجوز هیچ کاری انجام ندادیم. البته بنیاد شهید و بنیاد مسکن هم در این امر کم نگذاشت.

چند سال پیش شایعه‌ای درست شد، مبنی بر این‌که خانه‌های اطراف گلستان شهدا برای قبور شهدای عملیات محرم به زور از صاحبانش گرفته شده و آن‌ها راضی به این امر نبودند. اتفاقاً آدرس جدید این صاحب‌خانه‌ها را داشتیم. برای رفع این شبهه با دوستان صداوسیما به درِ منزلشان رفتیم و با آن‌ها مصاحبه کردیم. در جواب این شایعات مغرضانه گفتند: با تقدیم خانه‌هایمان میزان اندکی از حقی که شهدای بزرگوار این عملیات بر گردن ما داشتند را ادا کردیم و به هیچ عنوان اجباری برای امر در کار نبوده است.

تلاش شبانه‌روزی برای پشتیبانی از جبهه

مرحوم حاج‌مصطفی بدر یکی از بزرگانی بود که در سال‌های جنگ، مخلصانه در امر پشتیبانی جبهه، شبانه‌روز زحمت می‌کشید. مادران و خانواده شهدا حدود سه کیلوگرم از طلاهایی زینتی که داشتند را برای استفاده در خدمات و امکانات پشت جبهه به او داده‌بودند تا در این راه استفاده شود.

برای آن‌ها در راه خدا و دفاع از میهن تعلقی وجود نداشت، خواه فرزند دلبند باشد یا مادیات دنیوی. هنوز هم که هنوز است پسر او دعای ندبه را که قدمتی ۳۰ ساله دارد صبح‌های جمعه در جوار شهدا برگزار می‌کند.

عطری بی‌مانند که گه‌گاه در گلستان شهدا می‌پیچد

خاطره‌ای از حضور در تمام سال‌هایی که در گلستان شهدا بوده و هستم، دارم که با هیچ لحظه‌ای از عمرم برابری نمی‌کند و آن، استشمام بوی عطر عجیبی است که گاهی اوقات مشام اهل زیارت را معطر می‌کند.

نه‌تنها من حقیر، بلکه خیلی از افرادی که با آن‌ها در ارتباط بوده‌ام، این رایحه عجیب و آسمانی را حس کرده‌اند. چند سال پیش به مناسبت شب‌های قدر در گلستان شهدا، جایی که اکنون مزار آیت‌الله ناصری (ره) واقع شده است، دعای پرفیض ابوحمزه‌ثمالی برگزار می‌کردیم، طی این مراسم دوستانی از بانک خون اصفهان برای جمع‌آوری خون از افرادی که تمایل به اهدای خون طی این مراسم داشتند، در این مکان مستقر شده بودند.

روز آخر دیدم مصطفی صادقی، مسئول این قسمت درحالی‌که وسایل و لوازم خود را جمع می‌کرد با تعجب به اطراف خود نگاه می‌کرد. پیش او رفتم و علت را جویا شدم. در جواب گفت: نه گلی در اطراف من است و نه شخصی، اما برای لحظه‌ای بوی عطر عجیبی را احساس کردم که نظیر آن را تا به حال ندیده‌ام. روی شانه‌اش زدم و گفتم این عطر غریب برای هر اهل دلی که به گلستان شهدا می‌آید، آشنا است، این شاید نشانه آن است که مزد این چند روز سختی و توفیق مخلصانه را گرفته‌ای!

کمک در تعیین جای مزار آقای ناصری (ره)

با اینکه دیگر مسئولیتی در گلستان شهدا ندارم، اما هنوز هر وقت دلم می‌گیرد یا در دل، مطلب و مرادی دارم، ناخودآگاه قدم‌هایم مرا به سمت گلستان شهدا می‌کشاند. اشراف من به محیط گلستان باعث شد که حتی در مراسم خاکسپاری استاد بی‌مانند اخلاق، آیت‌الله ناصری (ره) و تعیین قبر وی، دوستان به سراغ من بیایند و من هم این مکان را برای خاک‌سپاری ایشان مناسب دیدم که مورد قبول نیز واقع شد.

در تمام طول مدتی که در گلستان شهدا مشغول خدمت بودم، شاید گاهاً حدود یک هفته، زمانی برای رفتن به خانه پیدا نمی‌کردم، همسرم در تمام این اوقات سخت در کنار من و همراه من بود. او تمام مسؤلیت خانه و بچه‌ها را در این ایام برعهده می‌گرفت تا مبادا در عزم و اراده من در این کار خللی وارد شود.

کد خبر 620950

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.