مهدی صاحبفصول در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: کتابخوان نبودن مردم ایران معضل اصلی در رابطه با کتابخوانی است، بهویژه در مقایسه با جوامع پیشرفته این موضوع محسوس و ملموس است.
وی افزود: اگر وضعیت و شرایط اقتصادی مردم خوب نباشد، در مرحله اول اقدام به حذف کالاها و اقلام فرهنگی در سبد خانوار میکنند که کتاب نیز در این سبد میگنجد و بهمرور خرید و خوانش آن بین اقشار مختلف کمرنگ میشود.
مدیر نشر نوشته ادامه داد: علاوه بر کتاب سایر عناصر فرهنگی مانند، تئاتر، سینما، روزنامه، کلاسهای هنری در همین سبد جای دارند که با نوسان قیمتها و بالا رفتن نرخ تورم، توجه و استقبال از آنها کاهش مییابد.
وی تصریح کرد: علاوه بر این موارد، گرایش به شبکههای اجتماعی و موبایلی نیز نوعی مطالعه است و هرچند در سطح عمیق و کتابی نیست اما میتواند در سرانه مطالعه لحاظ شود، البته به شرطی که منابع در اختیار افراد در این فضاها مستند و شناختهشده باشد.
صاحبفصول با بیان اینکه آموزش باید در سرفصل تصمیمات متولیان حوزه کتاب و کتابخوانی باشد، افزود: نهاد خانواده و والدین در مرحله اول این آموزشها است؛ چراکه اگر مادران و پدران در جامعه آموزشدیده باشند، طبیعی است که فرزندان آنها نیز تحت تأثیر همان آموزهها، عملکرد بهتری و توجه بیشتری به کتاب خواهند داشت.
وی خاطرنشان کرد: پدر و مادر باید خود اهل مطالعه باشند و ساعتی از شبانهروز را به خوانش کتابهای خوب اختصاص دهند و این ساعات مطالعه را برای همه افراد خانواده لحاظ و برنامهریزی کنند؛ همانگونه که برای سایر امور زندگی برنامه دارند و طبق همان برنامه عمل میکنند.
مدیر انتشارات نوشته تأکید کرد: زمانی که به فرزندانمان این آموزشها را ندهیم، کودکان در مسیر بدون برنامه پیش خواهند رفت. ساعاتی را فرزند پای تلویزیون نشسته و ساکت است؛ و پدر و مادر گمان میکنند این راهبرد خوبی است، در حالیکه والدین باید برنامهریزی داشته باشند و زمان خاصی را برای تماشای تلویزیون فرزند خود مشخص کنند.
وی اضافه کرد: آموزش در هر بخشی نیاز است و فرهنگسازی برای مطالعه نیاز به آموزش از سوی نهاد خانواده دارد. نهاد آموزشوپرورش و معلمان نیز در این بین میتوانند نقش ایفا کنند؛ هرچند کنکور همه زندگی یک دانشآموز و خانوادهاش را درگیر میکند و این مطلوب نیست.
صاحبفصول افزود: متولیان امر اهمیت چندانی برای فرهنگ و مطالعه قائل نیستند و بهقدری در مقولات دیگر گرفتاری و چالشهای متعدد دارند که چندان به موضوع کتاب و کتابخوانی توجهی نمیکنند و تدبیری برای آن ندارند.
به گفته وی، همه نهادهای فرهنگی باید در این زمینه برنامه داشته باشند و فعالیت کنند. وقتی میزان مطالعه افراد در یک جامعه پایین میآید و وضعیت اقتصادی مردم بهتر نمیشود این موضوع بر سایر شئون زندگی و اجتماع نیز تأثیر میگذارد.
کتاب گران نشده است!
این مدیر انتشارات افزود: کتاب به نسبت سایر اقلام و اجناس در بازار گران نشده اما به دلیل اینکه کتاب در فکر و ذهن فرهنگی ما نهادینه نشده است، گمان میکنیم نباید به آن بها دهیم و آن را در سبد فرهنگی خود بگنجانیم.
وی تصریح کرد: سال ۱۳۵۵ من در یک انتشاراتی کار میکردم که هر صفحه کتاب با قطع رقعی ۱۰ شاهی قیمت داشت. همچنین هر قرص نان یک ریال بود؛ امروز یک قرص نان ۱,۲۰۰ تومان است که به نسبت به آن سالها ۱۲ هزار برابر شده است اما همان کتاب را امروز من صفحهای ۲۵ تومان میزنم که پنج هزار برابر شده است، بنابراین نان که قوت قالب مردم است ۱۲ هزار برابر شده است اما کتاب از نصف نرخ نان هم کمتر گران شده است.
نظر شما