به گزارش خبرنگار ایمنا، دوشنبه شب ساعت ۲۱:۴۰ در شهر آلنی مشگین شهر مردی ۳۶ ساله بر سر اختلافات خانوادگی که همسر و فرزندانش قهر کرده و رفته بودند را به زور به منزل آورده و خانه را آتش زد. این مرد زن را به بهانه دیدار با دو فرزند خردسالش به خانه کشاند و او را به همراه دو کودک خردسالش به آتش کشید.
براساس شنیدهها و اخبار واصله این زوج مدت زیادی بود که دچار اختلاف شده بودند و زندگی آنها در وضعیت عادی نبوده است. با این حال مرد با استفاده از حربه تهدید و فشار بر همسرش آن هم از طریق جان دو فرزندشان، توانست زن را به خانه بکشاند و نقشه هولناک خود را اجرایی کند.
یکی از بستگان این خانواده چهار نفره گفت: مادر این دو دختر چهار و هفت ساله فقط ۲۰ سال داشت. این زوج زمانی که زن ۱۳ سال داشت ازدواج کردند و پس از مدتی سایه اختلافات سنگین خانوادگی روی زندگی آنها افتاد به طوری که زن جوان چندین بار به حالت قهر از خانه رفته بود. روزی که این اتفاق هولناک افتاد، پدر خانواده با همسرش تماس میگیرد و او را تهدید میکند که باید برای آخرین بار به دیدار دو فرزند خود برود، در غیر این صورت آنها را خواهد کشت.
در حال حاضر، مادر و فرزندان او فاطمه و مریم جان باختهاند و عصر امروز مراسم تشییع آنها است. پدر خانواده هم در اثر سوختگی و شدت جراحات وارده در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان تحت نظر قرار دارد. روز حادثه همسایگان برای اینکه زوج را آشتی بدهند و از زد و خورد جلوگیری کنند وارد خانه این خانواده شدند اما پدر خانواده بلافاصله با ریختن بنزین روی بخاری خانه را به آتش کشید و در همین حین تعدادی از همسایگان هم در این حادثه آسیب جدی دیدند.
مرگ هولناک در پی تصادف با قطار
سرهنگ رضا قندی فرمانده انتظامی جاجرم، اظهار کرد: در پی تماس تلفنی با مرکز پلیسی ۱۱۰ مبنی بر برخورد قطار مسافربری با عابر پیاده در محدوده شهرستان جاجرم، بلافاصله مأموران انتظامی کلانتری ۱۱ رسالت به محل اعزام شدند.
وی افزود: پس از حضور مأموران در محل حادثه و بررسیهای بهعملآمده مشخص شد، عابر پیاده با قطار مسافربری برخورد و متأسفانه بر اثر شدت جراحات وارده در دم فوت کرده است.
فرمانده انتظامی جاجرم با اشاره به اینکه کارشناسان علت بروز حادثه را ورود غیرمجاز عابر به حریم ریلی راهآهن اعلام کردهاند، از تمام ساکنان اطراف ریل آهن خواست از تردد در مسیر ریلی راهآهن خودداری کنند تا شاهد حوادث تلخ اینچنینی نباشیم.
کور شدن چشم بهخاطر جای پارک
رسیدگی به این پرونده از خرداد سال ۹۹ با گزارش یک درگیری خونین به پلیس آغاز شد. پس از آن مأموران بلافاصله به محل اعزام شدند و با بررسیهای اولیه مشخص شد که دو همسایه بر سر جای پارک جلوی خانه باهم درگیر شده و یکی از آنها به نام محمود با ضربه زنجیر نادر را از ناحیه چشم مجروح کرده است.
نادر برای درمان به بیمارستان منتقل شد، اما پزشکان اعلام کردند که به خاطر شدت ضربه بینایی یک چشمش را به طور کامل از دست داده و باید تخلیه شود. پس از تخلیه چشم نادر و بهبودی نسبی او به اداره پلیس رفت و از محمود شکایت کرد. کارشناسان پزشکی قانونی نیز اعلام کردند که در صورت محکومیت متهم، قصاص چشم او امکان پذیر است. با ثبت این شکایت محمود بازداشت و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه شاکی به جایگاه رفت و گفت: هر روز وسایل کارم را در یک چرخ دستی قرار میدادم تا بتوانم راحت آن را حمل کنم. روز حادثه چرخ دستی را جلوی در خانه متهم گذاشته بودم که او به یکباره با این ادعا که من چرخدستیام را در محل پارک خودرواش گذاشتهام معترض شد و در نهایت با هم درگیر شدیم.
او به سرعت از داخل خودرواش زنجیری درآورد و محکم به صورت و چشمم کوبید و در یک لحظه صورتم غرق خون شد. من از او شکایت دارم و فقط درخواست قصاص دارم و به هیچ عنوان هم حاضر به مصالحه نیستم.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: قبول دارم که با شاکی درگیر شدم، اما من ضربهای که باعث کوری او شود نزدم و اتهامم را نمیپذیرم. پس از آن قضات به گزارش پلیس رجوع کردند که در آن آمده بود بررسی دوربینهای مداربسته محل درگیری تصاویری از درگیری را ضبط نکرده است.
از اینرو قضات پرونده را از موارد لوث تشخیص داده و حکم به برگزاری مراسم قسامه صادر کردند که شاکی با حضور در جایگاه ویژه قسم خورد که متهم با ضربه زنجیر باعث کور شدن یکی از چشمهایش شده است. پس از مراسم قسامه توسط شاکی قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
مرگ تلخ یک معلول ذهنی در مسمومیت دستهجمعی
محمدرضا هوشیار مدیرکل بهزیستی استان فارس در تشریح علت مسمومیت تعدادی از معلولان و فوت یک نفر از آنها در شهرستان فسا، اظهار کرد: عصر روز سیام مهرماه سال جاری ۹ مددجوی با معلولیت شدید در مرکز نگهداری ذهنی حضرت امیرالمومنین (ع) دچار مسمومیت و اسهال میشوند و بلافاصله با مرکز ۱۱۵ اورژانس تماس گرفته میشود.
وی با بیان اینکه با توجه به حساسیت موضوع نیز سریعاً با مسئولان شهرستانی و معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شیراز تماس برقرار و اطلاعرسانی میشود، افزود: ۹ مددجو برای تکمیل روند درمانی توسط اورژانس به بیمارستان ولیعصر (عج) فسا انتقال داده شدند.
مدیرکل بهزیستی استان فارس با بیان اینکه یکم مهرماه نیز مجدداً وضعیت دو نفر دیگر از مددجویان معلول نامساعد گزارش و بلافاصله به مراکز درمانی انتقال داده شدند، گفت: متأسفانه یک مددجوی مرد ۳۷ ساله که دارای چندمعلولیتی اعم از جسمی، حرکتی و ذهنی بوده است، فوت میکند و مابقی بیماران نیز در بیمارستان بستری و روند بهبودی آنها در حال سپری شدن است.
وی اضافه کرد: پزشکی قانونی نیز برای روند بررسی و علت فوت ورود کرده است و طبق نتایج اولیه علت فوت این مددجوی معلول آنفولانزا تشخیص و جواز دفن و خاکسپاری به این خانواده داده شده است.
هوشیار تعداد افراد تحت مراقبت و نگهداری در مرکز نگهداری ذهنی حضرت امیرالمومنین (ع) را ۳۴ نفر اعلام و خاطرنشان کرد: وضعیت مابقی مددجویان خوب است و مشکلی ندارند. مددجویانی که تحت مراقبت و نگهداری در این مجموعه هستند دارای مشکلات جسمی، حرکتی و ذهنی هستند و معمولاً سیستم ایمنی آنها ضعیف است.
آدم ربایی مرموز داماد خانواده به دستور پدرزن
اوایل هفته جاری مردی جوان با حضور در پلیس آگاهی شهرستان ملارد در غرب استان تهران از همسر و پدر زن خود و مرد دیگری به اتهام آدم ربایی شکایت کرد. شاکی مدعی بود، خانوادهاش و مردی غریبه نقشه ربودن وی را اجرا و او را به مدت ۶۰ روز در یک کمپ ترک اعتیاد در تهران محبوس کردهاند در حالی که وی معتاد نبوده، در آنجا شکنجه شده و در شرایط بدی نگهداری میشده و حالا از آنها به اتهام آدم ربایی شکایت دارد.
تحقیقات ادامه یافت تا اینکه رد این سه نفر در تهران به دست آمد؛ بنابراین دیروز پرونده نیابتی آنها به شعبه ۱۱ بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و این سه نفر نزد قاضی محمدرضا رستمی مورد تحقیقات قضائی قرار گرفتند. همسر شاکی در اظهاراتش گفت: همسرم با سالها اعتیادش به شیشه شرایط بدی را برای من و خانوادهام رقم زده بود. وسایل خانه را به هم میریخت، من و دیگر اعضای خانواده را کتک میزد.
شرایط به گونهای رقم خورده بود که حتی با وجود شوهر معتادم در خانه احساس امنیت نمیکردیم. هر چه التماس میکردیم برای ترک به کمپ نمیرفت، برای نجات جان خودم و خانوادهام او را از ملارد به کمپی در تهران بردیم و دو ماه آنجا بستری بود. شوهرم بعد از ترک آنجا به قصد انتقام از ما شکایت کرد.
پدر زن شاکی نیز مدعی شد داماد خانواده معتاد بوده و او را برای آسیب نزدن به اعضای خانواده و ترک اعتیاد به کمپ بردهاند. همچنین مرد دیگری که پایش به این ماجرا باز شده بود، گفت که میوهفروش است و در انتقال شاکی به کمپ نقشی ندارد. با توجه به ایکه پرونده در دادسرای شهر دیگری مطرح بود، پرونده به آنجا ارسال شد.
نظر شما