به گزارش خبرنگار ایمنا، هنوز هم دلش را در کوچه پسکوچههای آن شهر غریب افتاده، کنار دیوارهای سوراخ شده پیش مدافعان تنهای تنها جا گذاشته است، مدافعانی که از خونینشهر مثل جانشان محافظت میکردند و برخی از آنها آفتاب عمرشان قبل از اینکه شهر دوباره خرم شود، غروب کرد. ناخدایکم تکاور دریایی حسن مسعودیراد، جانباز ۸۷ درصد یکی از این سربازان وطن است که معتقد است هر محله، هر نخل، هر کوچه و هر خانه خرمشهر گواه ایثار و فداکاری مدافعان خونینشهر است که ۳۴ روز مقابل رژیم بعث عراق جانانه ایستادند.
بیشک یکی از گروههای تأثیر گذار در مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر در برابر ارتش رژیم بعثی عراق، تکاوران نیروی دریایی ارتش بودند، کماندوهای نیروی دریایی در آن زمان در کنار برادران سپاهی و مردم خرمشهر دلاورانه در برابر بعثیها ایستادند و در این شهر مقاومت کردند. گردان تکاوران دریایی بوشهر روز سیویکم خرمشهر با حدود ۷۰۰ نیرو وارد خرمشهر شد که ۳۰۰ نفر از این گردان زخمی و ۷۶ نفر کشته شدند. ناخدایکم تکاور دریایی مسعودیراد در گفتوگو با خبرنگار ایمنا به روایت آن روزهای مقاومت پرداخته است.
درگیریهای مرزی ایران و عراق پیش از تنظیم قرارداد الجزایر
عراق به دنبال فروپاشی حکومت عثمانی تأسیس شد و دولتمردان این کشور از همان ابتدا بر سر مرزها در حال کشاکش با ایران بودند، به این ترتیب در اردیبهشتماه سال ۱۳۴۸ خورشیدی روابط ایران و عراق به شدت تیره و جنگ تبلیغاتی طرفین شروع شد. حتی به ارتش ایران آمادهباش هم داده شد. دولت عراق در آن سال اعلام کرد که شطالعرب جزو قلمروی عراق است و از ایران خواست کشتیهایش وارد این رودخانه نشوند. بنابراین شرایط به گونهای شد که نیروهای نظامی در نزدیکی اروندرود مستقر شدند. نیروی دریایی ایران برای حفظ حاکمیت خود بر شطالعرب، کشتی بازرگانی ابنسینا را که پرچم ایران بر بالای سکان خود برافراشته بود، اسکورت کرد.
درگیریهای مرزی ایران و عراق چند سال ادامه یافت و این درگیریها تلفات بسیاری را بر دو کشور تحمیل کرد تا آنکه در سال ۱۳۵۳ خورشیدی قرارداد الجزایر میان این دو کشور به امضا رسید. بر پایه این قرارداد ایران و عراق متعهد شدند که مرزهای آبی خود را بر اساس خط تالوگ تعیین کنند و در مرزها نیز یک کنترل دقیق و مؤثر به منظور رفع هرگونه نفوذ که جنبه خرابکارانه داشته باشد، اعمال کند. شش سال پس از تنظیم این قرارداد، صدام در بیستوششم شهریورماه سال ۱۳۵۹ معاهده الجزایر را به طور یکجانبه فسخ و سیویکم شهریورماه همان سال به ایران حمله کرد.
اوج گرفتن آشوبها در خرمشهر پیش از آغاز جنگ
پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، برخی استانها از جمله خوزستان دچار آشوب شد. در اهواز، حزب خلق عرب ادعای جدایی و پیوستن به عراق را داشت. بمبگذاری و خرابکاری آنها، مدتی مردم شهر خرمشهر را عاصی کرده بود. در خرمشهر و اهواز، گروه جداییطلب جبهه خلق عرب شورشهایی کرده بود و به کمک صدام حسین برای مدتی در شهرهای استان خوزستان بمبگذاری میکرد و در جادههای مرزی مین ضد نفر یا ضد خودرو میگذاشت، در بهار ۱۳۵۸ تیمسار احمد مدنی، استاندار وقت خوزستان از فرمانده منطقه دوم نیروی دریایی در بوشهر، تقاضای اعزام یک گروهان تکاور برای تأمین امنیت خرمشهر و آبادان کرد. از بوشهر یک گروهان تکاور ۹۰ نفری به فرماندهی ناوبان عیسی حسینیبای، ناوبان محمدعلی صفا، ناوبان سلیمان محبوبی به خرمشهر گسیل شد تا با خرابکارها مقابله کند. تکاورها مقدار زیادی از بمبها و مینهای کارگذاری شده را خنثی و با کمک مردم بومی، اقدام به شناسایی و دستگیری خرابکارها کردند. مدنی، استاندار خوزستان، در نامهای به وزیر کشور چنین نوشت: «کنسول عراق در خرمشهر با بعضی از عناصر مشکوک محلی رابطه دارد. اخیراً نامبرده سفارش کرده است در نقاط مختلف خرمشهر، برای وی خانه اجاره کنند و اکنون خانهها مهیا است، علاوه بر این گفته میشود که کارمندان حساس کنسولگری عراق از ۴ نفر به ۱۴ نفر که همه یا اغلب آنها افسر هستند، افزایش یافته است. مدرسه عراقیها در خرمشهر نیز کانون جاسوسی است. مسئول مدرسه عراقیها ولید سامرایی، رایزن فرهنگی کنسولگری عراق بوده که قبلاً مسئول جبههالتحریر خوزستان در عراق بوده است و فعالیتهای خود را از بصره اداره میکرد و از جاسوسان شناخته شده است.
آشوبها در خرمشهر با فعالیت این نیروهای نفوذی پیش از آغاز جنگ اوج گرفته بود، در پی حمله عراق به ایران، ۱۲ لشکر عراقی به سمت خرمشهر روانه شدند که با مقاومت گردان دژ نیروی زمینی ارتش، گردان تفنگداران دریایی بوشهر و پاسداران خرمشهر و بومیان خرمشهر روبهرو شدند.
دفاع از خاک تا آخرین قطره خون
فرماندهی مقاومت خرمشهر را سرهنگ علی قمری، فرمانده داوطلب گردان دژ خرمشهر و ناخدا هوشنگ صمدی، فرمانده گردان تکاوران دریایی ارتش، محمد جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر و حبیبالله سیاری که یکی از تکاوران زبده ارتش بود، به عهده داشتند. گرچه صدام وعده فتح یک روزه به خرمشهر، سه روزه خوزستان و دو هفتهای ایران را میداد، اما با مقاومت مردمی و ارتش در خوزستان به اشغال خرمشهر و حصر آبادان اکتفا کرد.
در نهایت عراق توانست پس از ۳۴ روز خرمشهر را تسخیر کند. در این نبرد از هر دو طرف حدود هفت هزار نفر کشته و مجروح شدند و تعداد چند صد خودرو زرهی منهدم شد. با وجود مقاومت ایرانیها به دلیل نرسیدن نیروی کمکی (تجهیزات، مهمات، نیروی نظامی) و زیر آتش سنگین توپخانه ارتش عراق و بمبارانهای پیاپی نیروی هوایی عراق، سرانجام با دستور شفاهی مقامات ایرانی، نیروهای مقاومت پس از خارج کردن مردم، از طریق رودخانه کارون از شهر خارج شدند. با وجود اینکه دستور عقبنشینی صادر شده بود، اما ستوان امیری و ۱۸ نفر از مدافعان پادگان دژ خرمشهر ماندند تا آخرین خون از این خاک دفاع کنند. یکی از اسیران عراقی در بازجوییها اعلام کرد زمانی که ما به اینها رسیدیم چون دل پرخونی از اینها داشتیم، با تانک روی آنها رفتیم و چندین بار تانک عقب و جلو شد تا خونهای مقدس این عزیزان که با گل و لای آمیخته شده بود با زمین یکی شد.
نظر شما