زبانی که از کتیبه‌های هخامنشیان به جا مانده

مادی هرچند که در روزگاری زبان شاهان خاندان مادی و مردم مغرب و مرکز ایران بوده است اما از زبان‌های کهن ایرانی‌ست که اثر مستقلی از آن به دست نیامده و تنها مأخذ عمدۀ اطلاع از آن، کلمات و عباراتی‌ست که در کتیبه‌های شاهان هخامنشی به جا مانده است.

به گزارش ایمنا، یکی از زبان‌های کهن ایرانی که اثر مستقلی به دست نیامده و از وجود آن به‌وسیلۀ کلماتی که در زبان‌های دیگر به جا گذاشته، و با ذکری که مورخان از آن کرده‌اند، و یا به‌وسیلۀ صورت جدیدتر این زبان از آن آگاهیم، زبان مادی است که زبان شاهان خاندان مادی و مردم مغرب و مرکز ایران بوده است. از سال ۸۳۵ ق. م. به بعد در کتیبه‌های شاهان آشور از مردم ماد نام برده شده و کلماتی از این زبان نیز در زبان یونانی باقی مانده ولی مأخذ عمدۀ اطلاع ما از این زبان کلمات و عباراتی است که در کتیبه‌های شاهان هخامنشی که جانشین شاهان مادی بودند، به‌جای مانده است. از این جمله می‌توان کلمات «شاه»، «بزرگ»، «باختر» - «بلخ»، «زرنج» - «سیستان»، «همه»، «سنگ»، «مهر» را نام برد. تشخیص مادی بودن این کلمات بر حسب قواعد زبانشناسی است.

دیگر زبان‌های سغذی و خوارزمی و سکایی و پارتی است که از صورت میانۀ آن‌ها مدارک کتبی در دست است و همه به نواحی شرقی فلات ایران تعلق دارند.

در کتیبه‌های داریوش بزرگ نام کشورهایی که این زبان‌ها در آن‌ها رایج بوده یاد شده: سغد، خوارزم، سکا و پارت. همچنین از کشورهای دیگری چون هرات و رخج و بلخ نام برده شده که زبان جداگانه داشته‌اند. در مأخذ دیگر به نام زبان‌های بلخی و رخجی و هروی و مروزوی و سگزی و کرمانی برمی‌خوریم که به تدریج از میان رفته‌اند.

زبان‌های ایرانی کهن با زبان‌های هندی کهن، بخصوص زبانی که در سرودهای «ودا» یعنی قدیمی‌ترین اثر آریایی‌زبانان هند به کار رفته نزدیکی و شباهت بسیار دارند. غالب افعال و پیشوندها و پسوندها و لغات اصولاً متشابه است اما افعال و کلماتی نیز هست که مخصوص یکی از دو دسته است، مانند گفتن، سال، و برف که تنها در زبان‌های ایرانی دیده می‌شود. برای دریافتن نزدیکی این زبان‌ها می‌توان به جدول ذیل که شامل پنج عدد اول نیز هست و ناظر به شباهت این زبان‌هاست توجه کرد.

در اصوات و قواعد صرفی نیز اصولاً زبان‌های کهن هندی و ایرانی مشترک‌اند ولی چنانکه از مقایسۀ جدول سابق نیز برمی‌آید بعضی تفاوت‌های اصلی در اصوات دو زبان وجود دارد که می‌توان آن‌ها را به‌عنوان میزان تشخیص به‌کار برد. از جمله در زبان‌های اوستایی و فارسی باستان از حروف «دمی» یعنی kh, th, ph, gh, dh, bh اثری نیست و به‌جای آن‌ها بر حسب مورد «حروف انسدادی» یعنی q, p, g و حروف سایشی یعنی x, f,… دیده می‌شود.

از مقایسۀ زبان‌های قدیم هندی و زبان‌های قدیم ایرانی است که می‌توان به‌چگونگی زبان «آریایی» یا «هندوایرانی» یعنی زبانی که اساس زبان‌های ایران و هند بوده است پی برد. در این تحقیق، مطالعۀ لهجه‌های کافری افغانستان مانند اشکون و کایی و ویگلی و پرسون که از جهتی به زبان‌های هندی و از جهتی به زبان‌های ایرانی شباهت دارند نیز سودمند است.

دستور زبان‌های ایرانی کهن با دستور سایر زبان‌های قدیم هندواروپایی نزدیک است و با دستور زبان فارسی تفاوت محسوس دارد. در زبان‌های ایرانی کهن در صرف افعال و اسامی و ضمایر، بسط و تقسیم و توسعۀ خاص دیده می‌شود.

در زبان‌ها و لهجه‌های امروزی ایران دستور ساده‌تری جانشین دستور قدیم زبان‌های ایرانی شده است.

منبع: «زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی» نوشتۀ احسان یارشاطر (دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال پنجم، مهر و دی ۱۳۳۶، شماره یک و د و (پیاپی ۱۷ و ۱۸))

کد خبر 614360

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.