به گزارش خبرنگار ایمنا، در تعریف واژه «شهر» بهدلیل شاخ و برگها و ابعاد مختلف آن، همیشه میان متخصصان این حوزه اختلاف نظر وجود داشته است. برای تعریف شهر، به تعریف چند لغت نیاز است تا بتوان به کمک آنها تعریف دقیقی ارائه کرد.
اولین لغت «جمعیت» است؛ شهر در بعد جمعیتی مکانی است که جمعیت بیشتری نسبت به سایر نقاط حاشیه و اطراف خود داشته باشد، یک منطقه برای تبدیل به شهر شدن به تعداد مشخصی از افراد (جمعیت) نیاز دارد، این جمعیت در گذشته ۱۰ هزار نفر بود که به پنج هزار نفر تبدیل شد، اخیراً تعداد جمعیت لازم برای شهر نامیدن یک منطقه به حداقل ۳,۵۰۰ نفر رسیده، قابل ذکر است که این مقدار در کشورهای مختلف تفاوت دارد.
در سازمان ملل نیز ابعاد و تعداد افراد (جمعیت) برای نامگذاری یک ناحیه جغرافیایی به شهر نیز متفاوت است، این سازمان «شهر بزرگ» را به مکانی میگوید که حداقل ۵۰۰ هزار نفر در آن زندگی کنند و این تعداد برای «شهر» حداقل صدهزار نفر در نظر گرفته شده است.
دومین بعد از تعریف شهر براساس عوامل اقتصادی است، زیرا موتور اصلی و تأثیرگذار در گسترش و توسعه شهر، عوامل و پتانسیلهای اقتصادی یک منطقه است. یکی از این عوامل اقتصادی، حجم زیاد تولید در شهر یا مازاد تولید است، مازاد تولید به این علت در پیدایش و توسعه شهرها مهم است که موجب افزایش اشتغال میشود و افراد زیادی را برای اشتغال به خود جذب میکند، بنابراین به صورت غیرمستقیم میتوان به سطح اشتغال و توانایی ایجاد شغل برای افراد را از دیگر عوامل مهم در شکلگیری یک شهر محسوب کرد. در مجموع دو عنصر تولید و اشتغال از عوامل مهم تشکیل شهرها هستند.
تعاریف متعددی برای شهر مطرح شده، به عنوان مثال یکی از این تعاریف آن است که باید ستانده از زمینهای یک منطقه نسبت به سایر مناطق بیشتر باشد تا بتوان یک منطقه را شهر نامید یا از دید دیگر شهر مکانی است که اقتصاد آن مبتنی بر تجارت است. در کل شهرها براساس پتانسیلهای موجود در خود به صورت زیر طبقهبندی میشود:
شهر توریستی، بندری و تجاری، صنعتی، فرهنگی و مذهبی
برخی از این شهرها چندین عملکرد یا پتانسیل را در این بین به خود اختصاص دادهاند، به عنوان مثال اصفهان شهری صنعتی، تاریخی، فرهنگی، توریستی و مذهبی است؛ همچنین شیراز نیز به شهری تاریخی توریستی مشهور است و صنعت فعالی نیز دارد.
عامل مهم و عمده دیگر در تعریف شهر، سیاست یا معیارهای سیاسی است؛ از بعد سیاسی شهر مکانی است که یک دولت محلی در آن ساکن است و به ارائه خدمات عمومی در سطح شهر و حاشیه آن میپردازد (شهرداری)، بر این اساس شهر منطقهای است که قانون آن را تعریف میکند، به همین دلیل در سرشماری کلمات شهرداری و شهر معادل هم استفاده میشود و هنگام ذکر یک شهر منظور شهرداری یا شهر سیاسی است.
آخرین عامل تعریف شهر، عوامل فرهنگی و اجتماعی است؛ به زبان ساده فرهنگ روستایی و شهری، روابط میان افراد را تعریف میکند که در فرهنگ روستایی ارتباط افراد ساده و در فرهنگ شهری ارتباط افراد، نهادها، سازمانها و مراکز دیگر پیچیدهتر است و سازوکار مخصوص و ویژه خود را دارد.
با این اوصاف، شهر منطقه جغرافیایی مشخصی است که قانون آن را تعریف میکند و جمعیت و پتانسیلهای اقتصادی و دیگر عوامل آن، منجر به مزیت شهر در زمینهها و فعالیتهای مختلف میشود، همچنین این منطقه یا شهر دارای ساختار مهم و بافتی منسجم است.
نظر شما