به گزارش خبرنگار ایمنا، امروزه با رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی، شهرها با مشکلات زیادی مواجه شدهاند که تأثیر آن در محلات که هسته اولیه تشکیلدهنده شهرها هستند، بیشتر به چشم میخورد.
یکی از مهمترین معضلات شهری، گسترش افقی شهرها و ازبینرفتن پایداری در محلات است. سال ۱۹۸۰ جنبشی تحت عنوان نوشهرگرایی در آمریکا به وجود آمد که لازمه برطرف کردن این مشکلات را بازگشت به الگوهای سنتی برای محلات شهری میداند. یکی از اصول مهم در نوشهرگرایی، قابلیت پیادهروی و سنجش شاخصهای پیادهروی برای جذب افراد پیاده در فضاهای شهری است.
در گفتوگو با فرانک باقری، کارشناس شهرسازی مفاهیم و اهداف جنبش نوشهرگرایی را بررسی کردیم. مشروح گفتوگو را در ادامه میخوانید.
نوشهرگرایی چگونه شکل گرفت؟
نوشهرگرایی به عنوان یک رویکرد جدید طراحی و برنامهریزی شهری در انتقاد به شهرسازی دوران معاصر که دارای الگویی پراکنده، غیرانسانی و ماشینی است، شکل گرفت. این رهیافت آمیزهای از سبکهای معماری، رشد هوشمند، مخالفت با توسعه پراکنده و شهرسازی پایدار مبتنی بر حملونقل عمومی است.
این رویکرد امروزه هدایت و رهبری نسل پست مدرن طراحان و برنامهریزان را برعهده دارد و یکی از مهمترین رویکردهای برنامهریزی شهری در این قرن محسوب میشود، اصول اولیه این رویکرد برمبنای بهکارگیری اصول سنتی شهرسازی پایدار در شهرسازی انسانگرای گذشته بوده است.
رویکرد نوشهرگرایی بر ارزشهای سنتی شهرها تکیه دارد، اصول آن بر بازگشت به ساختار سنتی محلات تاکید میکند و به نظر میرسد قادر است با توجه به ظرفیتهای نوین اجتماعی، راهکارهای مؤثری را در را راستای احیای بافتهای کهن و رو به افول شهری ارائه دهد.
طی چند دهه اخیر، نوشهرگرایی به عنوان موضوعی بحثبرانگیز در مقابل الگوهای سنتی و رایج شهرسازی تبدیل شده است و به عنوان یک جنبش پیشرو در پاسخ به شکست شهرها و حومهها در اواسط قرن بیستم توسعه یافت، نوشهرگرایان، همانند حامیان باغ شهرها و پیش از آنها مدرنیستها، کار خود را با امید بسیار به برطرف کردن نیازهای اقشار آسیبپذیر و بازگرداندن زیبایی و شخصیت به شهرها آغاز کردند.
تجربه شهرسازی ایران از نوشهرگرایی چیست؟
بررسی تاریخ شهرنشینی در ایران نشان میدهد که در شهرهای تاریخی ایران، شالوده سازمان فضایی-کالبدی و اجتماعی شهر بر محلهبندی استوار بوده و محله تأثیری بسزایی در شکلگیری شهر داشته است.
منطقهبندی عملکردی در عصر مدرن منجر به جدایی کاربریها از یکدیگر و وابستگی بیش از حد به اتومبیل شد؛ به مرور پیادهروی و دوچرخهسواری به فراموشی سپرده شد و سرزندگی و حیات از محلات شهری رخت بربست؛ با تغییر روشهای معیشتی و پیامدهای ناشی از آن، حفظ نشدن تعادل متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی و طراحیهای اتومبیلمحور، نوعی گسست کالبدی، فرهنگی و اجتماعی در سطح محلات شهری ایجاد و منجر به ناکارآمدی محلات و افول حیات و سرزندگی شهرها شد و ساکنان را نسبت به یکدیگر بیگانه ساخت.
دگرگونیهای محلهها در یک سده اخیر با سرعت فزایندهای اتفاق افتاد، به نحوی که با ورود و غلبه شهرسازی مدرن بر شهرسازی کهن ایرانی، جایگاه و مقام محلات شهری در دوران معاصر به جایی رسیده که محلات تازه تأسیس شهری با بیتوجهی به پیشینه و ماهیت محلات سنتی، غلبه عوامل مادی بر معنوی و تسلط ماشین بر انسان، مفهومی کاملاً غریب و بی معنا پیدا کرده است.
دستاورد این جریان از دست رفتن هویت محلات شهری بوده و شاهد مسائل و مشکلات بیشمار در سطح محلات شهری هستیم که منجر به ناکارآمدی عملکرد محلات جدید شده است. به دنبال این مشکلات شهری، جنبش جدیدی به نام نوشهرگرایی شکل گرفت که بر مقیاس انسانی تاکید دارد؛ نوشهرگرایی به طراحی و برنامهریزی محلات سنتی و نئوسنتی مشهور است و درواقع اصول برنامهریزی است که محلات قابل زیست و پیادهروی را در یک محیط شهری به وجود میآورد.
نوشهرگرایی چه اهدافی را دنبال میکند؟
اصول مکتب نوشهرگرایی به تقویت واحدهای اجتماعی محله با هویت شهری میپردازد و به مقیاس انسانی و نیازهای جامعه محلی توجه میکند. اصول این مکتب در مقیاس گستردهای در جهان استفاده شده و موفقیتهای چشمگیری به همراه داشته است. اهمیت تحلیل و بررسی این الگو به دلیل تأثیرگذاری آن بر برنامهریزی در تمام سطوح قابل بررسی جوامع انسانی از بلوک و خیابان گرفته تا منطقه و کلانشهر در سراسر دنیا است و در رابطه با هرکدام توسعههای جدید مسکونی یا توسعههای درون بافت اصولی پیشنهاد میشود.
نوشهرگرایی یا طراحی سنتی واحدهای همسایگی از جدیدترین رویکردهای برنامهریزی در برنامهریزی و طراحی شهری حومههای شهرهای آمریکا بوده و هدف آن خلق یک محیط مناسب در مقیاس انسانی است که پاسخگو به تحولات و پیشرفتهای مدرن شهری و توسعهای در راستای اهداف توسعه پایدار باشد.
در سالهای میانی دهه ۱۹۹٠ میلادی، وزارت مسکن و توسعه شهری ایالت متحده آمریکا اصول نوشهرگرایی را در بازسازی واحدهای مسکن اجتماعی خود در سراسر آمریکا مورد استفاده قرار دارد، نوشهرگرایی در تقابل با منطقهبندی مخرب و تککاربردی طرحهای شهری معاصر، ساختاری متشکل از سه مؤلفه بنیادین محله، ناحیه و محور شهری را توصیف میکند و یک جامعه محلی را به عنوان هستهای منسجم از مکانهایی با کاربری مختلط در نظر میگیرد.
راهکارهای نوشهرگرایی برای داشتن شهری زیستپذیر چیست؟
نوشهرگرایی واکنشی نسبت به پراکندگی شهری و راهکاری مؤثر برای مقابله با جوامع وابسته به اتومبیل است که در آن هر سفری با خودرو انجام میشود. این رویکرد با ایجاد کاربریهای مسکونی مختلط از آپارتمان گرفته تا خانههای تک خانوار با هر سطح قیمت و با توسعه فشرده تلاش دارد تا از سکونتگاههای حیاتی و محیطهای طبیعی حفاظت کند.
با توجه به اصول و اهداف نوشهرگرایی، تلفیق شهرسازی سنتی و اصول نوشهرگرایی میتواند ما را در ایجاد فضاهای شهری قابل زیست، محیط سالم و مساعد شهری و در نهایت توسعه پایدار شهر یاری کند.
طی چند دهه اخیر نوشهرگرایی به موضوعی بحثبرانگیز در مقابل الگوهای سنتی و رایج شهرسازی تبدیل شده است و به عنوان یک جنبش پیشرو در پاسخ به شکست شهرها و حومهها در اواسط قرن بیستم توسعه یافت.
نوشهرگرایان همانند حامیان باغ شهرها و مدرنیستها، کار خود را با امید بسیار برای برطرف کردن نیازهای اقشار آسیبپذیر و بازگرداندن زیبایی و شخصیت به شهرها آغاز کردند؛ جنبش نوشهرگرایی ایجاد جوامع پایدار و کارا برای بازگشت به الگوی محلات سنتی را لازم میداند.
نظر شما