به گزارش خبرنگار ایمنا، به احترام «آلفرد نوبل» سالانه با حمایت بانک مرکزی سوئد، جایزهای به نام نوبل اقتصادی به دانشمندان و پژوهشگران برتر این علم داده میشود. این جایزه در سال ۱۹۶۸ پایهگذاری شد و در سال بعد، به «یان تینبرگن» و «راگنار فیش» که اقتصاددانانی از آلمان و نروژ بودند، تعلق گرفت.
این جایزه معادل ۱۰ میلیون کرون سوئدی (۹۱۲.۴ هزار یورو) است که همزمان با جوایز پنجگانه نوبل به برندگان اهدا میشود؛ این جایزه براساس آنچه بر اعطای سایر جوایز نوبل حاکم است، به کسی اعطا میشود که بیشترین سود را به بشر رسانده باشد.
این جایزه منتقدانی نیز دارد که معتقدند اعتبار آن در اقتصاد تا حدی ناشی از ارتباطش با سایر جوایز نوبل است. درواقع این دسته از منتقدان میگویند نوبل اقتصادی تلاشی برای بهبود شهرت اقتصاددانان بوده است.
در سال جاری نیز «بن برنانکی» رئیس پیشین فدرال رزرو آمریکا به همراه داگلاس دایموند و فیلیپ دیبویچ به عنوان برندگان نوبل اقتصاد ۲۰۲۲ انتخاب شدند. هر سه برنده نوبل اقتصاد امسال نیز آمریکایی هستند. انتخاب اقتصاددانهای آمریکایی تقریباً به یک سنت در اعطای جوایز نوبل تبدیل شده است.
«برنانکی» استاد مؤسسه بروکینگز آمریکا، به دلیل تحقیقات خود در زمینه بحرانهای مالی و بانکی برنده نوبل اقتصاد امسال شده است. دایموند، استاد دانشگاه شیکاگو و دیبویچ، استاد اقتصاد دانشگاه واشنگتن نیز به دلیل تحقیقات خود در زمینه بحرانهای مالی و بانکی، برنده نوبل اقتصاد شدهاند.
برنانکی از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ رئیس فدرال رزرو بوده و هماکنون در مؤسسه بروکینگز فعالیت میکند. دایموند استاد مدرسه کسبوکار دانشگاه شیکاگوست و دیبویگ استاد مدرسه کسبوکار دانشگاه واشینگتن است.
کمیته نوبل به دلیل فعالیت آنها در اوایل دهه ۸۰ میلادی روی «بهبود چشمگیر درک ما از نقش بانکها در اقتصاد به ویژه در زمان بحرانهای مالی» و نشان دادن اینکه چرا باید از فروپاشی بانکها جلوگیری کرد، این جایزه را به این سه اقتصاددان اعطا کرده است.
اسامی برندگان این جایزه نشان میدهد تا سال ۲۰۱۶ فقط هفت درصد از برندگان این جایزه آمریکایی و یا از اهالی اروپای غربی نبوده و تاکنون تنها یک زن برنده این جایزه شده است. به همین دلیل شائبهای درخصوص این جایزه به وجود آمده که در انتخاب برنده آن، جهتگیریهای سیاسی و اقتصادی، جناحی و حتی ملیتی در نظر گرفته میشود.
دریافتکنندگان نوبل وابسته به جریان اقتصاد سرمایهداری هستند
در این خصوص «میثم مهرپور» اقتصاددان و نویسنده کتاب تاریخ بانکداری اسلامی در ایران به خبرنگار ایمنا میگوید: نوبل اقتصادی بیش از آنکه یک جایزه علمی باشد، جایزهای است که سیاست در آن نقش دارد و یک جایزه مکتبی و جناحی است.
وی اضافه میکند: طی سالهای گذشته، عمده افرادی که این جایزه را دریافت کردهاند، علاوه بر اینکه اهل کشورهای خاصی همچون آمریکا و کانادا بودهاند، مطلقاً وابسته به یک جریان فکری خاص هستند.
این اقتصاددان میگوید: خدشه جدی که به علمی بودن نوبل وجود دارد به این دلیل است که اگر در جنگ بلوک غرب و شرق به جای پیروزی غرب، شرق پیروز میشد، شاید چیزی با عنوان نوبل اقتصادی که امروز شاهد آن هستیم وجود نداشت و یا حتی کسانی که نوبل میگرفتند افراد فعلی نبودند.
مهرپور اضافه میکند: برای مثال «جون رابینسون» یکی از اقتصاددانان معروف است که حدود ۷۰ سال پیش از این فعالیت داشته و ۵۰ سال پیش از این نیز فوت کرده است. رابینسون به دلیل گرایشات سوسیالیستی و نقدهایی که او به بازار آزاد داشت، هیچگاه نوبل اقتصادی نگرفت در حالی که افرادی با سطوح بسیار پایینتر از او این جایزه را دریافت کردند.
اعطا نوبل به اقتصاددانانی که سطوح پایینی دارند
وی ادامه میدهد: در دوران کنونی نیز فردی همچون «توماس پیکتی» که یکی از اقتصاددانان سرشناس فرانسوی است نه به خاطر کشورش بلکه به دلیل گرایشات فکری که در مقابل نظام بازار آزاد و اقتصاد سرمایه داری متعارف دارد، نوبل نگرفته اما اقتصاددانانی با سطوح و آثار و ایدههای پایینتر، حتی به صورت مشترک، نوبل اقتصادی دریافت میکنند.
به گفته این اقتصاددان به نظر میرسد علاوه بر اینکه سیاست و مسائل غیرعلمی به شدت در نوبل اقتصادی نقش دارد، جایزهای است برای یک مکتب فکری خاص به نحوی که افرادی که به آن اقتصاد متعارف باور نداشته باشند و بخواهند حرف جدیدی بزنند حتی در میان گزینههای دریافت نوبل اقتصادی نیز مطرح نمیشود. درواقع حرفهایی که زده میشود و مورد داوری قرار میگیرد حتماً باید در چارچوب کلیات و تعاریف اقتصادی سرمایه داری باشد.
مهرپور تاکید میکند: گویا تعصب خاصی بین تصمیم گیران و سیاستگذاران اقتصاد سرمایه داری وجود دارد. بسیاری از بزرگان سرمایه داری تعصب شدیدی بر اقتصاد متعارف دارند و حتی اگر میخواهند تغییری ایجاد کنند و یا از اصول و چارچوبهای خودشان کمی عقب نشینی کنند، صراحتاً آن را اعلام نمیکنند. شاید در بین خودشان اصلاحات، تغییرات و انعطافهایی در چارچوبهای اقتصادی سرمایه داری داشته باشند اما در ظاهر با تعصب ویژه به اصول آن پایبند هستند.
تعصب کورکورانه در بین سیاستگذاری تصمیمگیران اقتصادی جهان
وی تصریح میکند: همانطورکه امروز اقتصاد سرمایه از چارچوبهای کلی که «اسمیت» یا پس از او و به صورت افراطیتر «هایک» مطرح کرد فاصله گرفته است اما معتقدان به این اقتصاد این موضوع را نمیپذیرند و تعصب کورکورانهای در فضای سیاستگذاری تصمیم گیران اقتصادی جهان نسبت به آموزههای بازار آزاد و اقتصاد سرمایه داری وجود دارد که نمود آن در اعطا جایزه نوبل کاملاً مشهود است.
این اقتصاددان خاطرنشان میکند: در سال ۲۰۰۶ «محمد یونس» که یک مسلمان بنگلادشی است، به دلیل یک ایده اقتصادی نوبل دریافت کرد. اما این جایزه نوبل صلح بوده و اقتصادی نبوده است. حتی مفاهیم اقتصادی همچون بانکداری روستایی که «محمدیونس» مبدع آن بود نیز نتوانست نوبل اقتصادی دریافت کند و در دسته جایزه صلح نوبل که سیاسی است ارزیابی شد. جایزه صلح نوبل بسیاری اوقات به افراد مسلمان و جهان سومی نیز تعلق میگیرد اما جایزه نوبل اقتصادی که یک جایزه علمی است حتی به طرحهای اقتصادی و علمی کشورهای جهان سوم نیز داده نمیشود و به نظر میرسد جایگاه علمی نوبل خدشه دار شده است.
هیئت داوری نوبل اقتصادی، پدران معنوی و مجریان اقتصاد سرمایه داری در دنیا هستند
مهرپور با اشاره به انتخاب «بن برنانکی» در نوبل اقتصادی ۲۰۲۲، میگوید: سیاستگذار و هیئت داوری نوبل اقتصادی، پدران معنوی و مجریان اقتصاد سرمایهداری در دنیا هستند. طبیعی است برندگان جایزه نوبل از دل سیاستهای فدرال رزرو، خزانه داری و یا سیاستهای کلان دولت آمریکا و آموزههای کلانتر اقتصاد سرمایهداری انتخاب میشوند؛ بنابراین میتوان گفت نوبل اقتصادی یک «جایزه به خودی» است اما به واسطه قدرتی که این نهادها دارند امروز برای کل دنیا تصمیمگیری میکنند.
وی اضافه میکند: تاریخ را همیشه برندههای آن مینویسند. اگر در صد سال گذشته زمانی که اقتصاددانان نقطهمقابل اقتصاد سرمایهداری وجود داشتند، پیروز میشدند امروز در دانشگاههای معتبر دنیا به جای تدریس کتابهای «اسمیت» و ستایش «هایک»، کتابهای «مارکس» و «انگلس» تدریس میشد. این یک واقعیت است که همیشه کسانی که در درگیریهای تاریخی پیروز میشوند خودشان را به عنوان حق در دنیا معرفی میکنند.
این اقتصاددان تصریح میکند: امروز هم در دنیا پیش فرضی از عنوان اقتصاد وجود دارد که هرکس به این حوزه وارد میشود اقتصاد سرمایه داری و متعارف را برای او تعریف میکنند. قدرت دانشگاهها، کتب منتشر شده و جوایزی همچون نوبل بر این روند تأثیرگذار بوده و آن را تقویت میکند.
نظر شما