به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که محمدرضا بکرانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر دفاع مقدس در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده است: «تنگ شدن عرصه بر ارتش عراق در سالهای اول تا سوم جنگ تحمیلی بر اثر عملیاتهای متعدد موفق توسط ارتش و سپاه که به آزادی آبادان و خرمشهر منجر شده بود، حکام بعثی عراق را در سال ۱۳۶۲ بر آن داشت تا عقبنشینیهای پیدرپی ناشی از شکستها در مقابل نیروهای زمینی ایران را از طریق دریا جبران کند و با نشانه رفتن اقتصاد کشور که اکثر درآمد آن متکی بر صادرات نفت بود، اقدام به هدف قراردادن نفتکشها و کشتیهای تجاری که به سمت ایران در رفتوشد بودند، کند.
آبهای خلیج فارس که هم تأمین کننده بخش اعظمی از نفت خام و مسیر انتقال مواد نفتی از غرب آسیا به سراسر جهان است، از موقعیت سرزمینی و ژئوپولیتیکی فوقالعادهای برخوردار با توجه به گره خوردگی اقتصاد بینالمللی با آبهای خلیج فارس از نقطه نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی دارای بار استراتژیک است.
شروع جنگ نفتکشها در سال ۱۳۶۲ با فروش هواپیماهای سوپر اتاندارد توسط دولت فرانسه به عراق صورت گرفت که در اثر آن نیروی هوایی عراق ترمینال نفتی جزیره خارک را با موشکهای اگزوست مورد حمله قرار داد.
دستیابی عراق به امکان سوختگیری هوایی به هواپیماهای میراژ که این فناوری توسط مستشاران فرانسوی صورت میگرفت، این امکان را به عراق داد تا در بیستویکم مرداد ماه سال ۱۳۶۵ تأسیسات جزیره سیری را مورد حمله قرار دهد که در طی آن سه نفتکش در حال بارگیری مورد هدف قرار گرفت و صادرات ایران را ۶/۱ میلیون به ۶۰۰ هزار بشکه کاهش داد.
ظهور نیروی دریایی سپاه در بیستوششم شهریورماه سال ۱۳۶۴ در کنار نیروی دریایی ارتش نقطه عطفی برای به تصویر کشیدن توان دفاعی دو بازوی توانمند ایران زمین در پهنای آبهای سرزمینی در مقابل دشمن متجاوز بود، آنان در این صحنه چنان رزمی را به نمایش گذاشتند که نام این پهنای آبی همیشه خلیج فارس بماند.
ادوات بهکار گرفته شده توسط نیروی دریایی سپاه در بدو تشکیل در قایقهای تندرو و موشکهای ساحل به دریا و استفاده از مین دریایی خلاصه میشد و این نیرو در سال ۱۳۶۵ بیشتر عملیاتهای خود را بهصورت مقابله به مثل در خلیج فارس علیه شناورهای نظامی دشمن آغاز کرد.
مجموع حملههای ایران در خلیج فارس در سالهای ۶۳ —۶۶ به کشتیهای حامی یا وابسته به عراق ۱۸۰ حمله بود که ۷۳ مورد آن در سال ۶۶ علیه کشتیهایی که مبدا و مقصد آنها کشورهای عربستان یا کویت بود، صورت گرفت، عراق نیز ۲۱۵ حمله دریایی با حمایت استکبار و کشورهای نفتی حوزه خلیج فارس انجام داده بود.
افزایش توان دریایی ایران با ظهور نیروی دریایی سپاه در کنار دریانوردان غیور ارتش امکان مقابله به مثل در مقابل دشمن غدار را دو چندان کرد، بهار سال ۱۳۶۶ بود که هدف قرار دادن ۱۲ نفتکش و کشتی تجاری وابسته به دشمن در زمان کوتاهی صورت گرفت و پاسخ به حملات مهاجمین به کشتیها و پایانههای نفتی خود موید پیشتازی این دو نیروی دریایی مقتدر بر کرانه تا کرانه خلیج آبهای همیشه فارس است.
ورود آمریکا به خلیج فارس و حمایت این کشور امپریالیستی از کشور عراق را میتوان یکی از حساسترین بخش جنگ نفتکشها نامید، کشور کوچک کویت جهت انتقال کاروانهای نفتی خود دست به دامان شوروی سابق شده بود، اما نهایتاً این ایالات متحد آمریکا بود که پرچم کشور خود را بر دماغه کشتیهای کویت کویتی نصب کرد و رسماً اسکورت آنها را به عهده گرفت که چندان توفیقی هم از خود نشان نداد، برخورد نفتکش بریجتون با مین در حالی که در اسکورت ناوگان نظامی آمریکا بود، موید این ادعا است.
البته سکوهای نفتی نصر و سلمان هم از حملات رزم ناوهای آمریکا در امان نماندند و به کلی منهدم شدند و در این حمله ناو رزمهای سهند و جوشن هم غرق شدند.
حضور آمریکا در خلیج فارس تنها برای اسکورت نفتکشهای کشورهای حاشیه خلیج فارس نبود، این خاصیت واژه امپریالیستی که چنان پسوند در شناسنامه آمریکا ثبت شده است و به واسطه آن دخالت فرامرزی را حق خود میداند و به هر گوشه دنیا سرک میکشد و در خلیج فارس هم در مقابل چشم جهانیان با هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایرباس از عرشه ناو جنگی وینسنس آبهای خلیج فارس را با خون ۲۹۰ نفر مسافر غیر نظامی رنگین کرد و در این میان چشم کشورهای غربی و سازمانهای بینالمللی که از حقوق بشر این روزها ملعبهای برای فشار به ملتهای مظلوم ساخته است، آن روزها کور بود، آنان نه تنها در خصوص این جنایت سکوت کردند و به کوچکترین شکلی هم عذرخواهی نکردند بلکه در یک جلسه تشویقی مدال شجاعت هم به فرمانده جنایت کار ناو مهاجم امریکایی عطا کردند.»
نظر شما