به گزارش خبرنگار ایمنا، امسال نیز سایت لیت هاب مطلبی انتقادی درباره نوبل ادبیات منتشر کرده و نوشته است: بار دیگر ۶ فرد سفیدپوست سوئدی (که قطعاً باید از ذائقهای عالی برخودار باشند و البته از منطقه محدودی میآیند) تصمیم میگیرند که کدام نویسنده احتمالاً کمتر شناخته شده باید در کانون توجه ادبیات دوستان قرار بگیرد و کتابهایش در میلیونها نسخه چاپ شود.
این امر میتواند نگران کننده باشد زیرا نشان میدهد جوایز ادبی چقدر قدرت دارند تا نویسندگان ناشناخته را از سایهها بیرون بیاورند و در کانون توجه قراردهند. به ویژه این امر در مورد جایزه نوبل خیلی صادق است و میتوان از ناشر پاتریک مودیانو سوال کرد که پس از دریافت نوبل در سال ۲۰۱۴ چقدر از کتابهای وی را فروخت.
در ادامه آمده است: حتی اگر قرار بود پیروزی سوتلانا آلکسویچ، اولگا توکارچوک و پیتر هاندکه را تصور کنیم؛ دیگر اهدای جایزه ادبی نوبل به باب دیلن در سال ۲۰۱۶ فراتر از تواناییهای ذهنی ما بود.
در حالی که دنیای انگلیسی زبان به آرامی دارد سعی میکند تا درهایش را به روی فرهنگ زبانهای دیگر باز کند، به نظر میرسد کمیته نوبل در جهت معکوس حرکت میکند و این در حالی است که فیلمها و برنامههای کرهای برای مثال موفق به کسب جوایز اسکار و امی و نخل طلا شدهاند.
اما اگر به آمار برندگان نوبل در چند سال اخیر نگاه کنید چهار نفر از شش نویسنده برنده اخیر به زبان انگلیسی مینویسند و دیگر نویسندگان غیرانگلیسی هم اروپایی هستند.
نویسندگان این مطلب در ادامه برای نشان دادن تنوع ادبی غنی در ادبیات جهان فهرستی از نویسندگانی را که شایسته دریافت نوبل میداند معرفی میکند که شامل این چهرهها هستند:
آدونیس؛ شاعر سوری که حقش بود تا امروز نوبل برده باشد، قابل مقایسه با تی. اس. الیوت شاعر بریتانیایی-آمریکایی برنده نوبل است؛ اما از آنجا که او شاعری عرب است احتمالاً برای کمیته نوبل قابل مقایسه با این شاعر نیست.
نگوگی وا تیونگو؛ نویسنده کنیایی که به جای انگلیسی نوشتن تصمیم گرفت به زبان مادری خود یعنی گیکویو بنویسد. مأموریت خستگی ناپذیر وی برابر کردن روابط قدرت بین زبانها و استعمارزدایی از چشمانداز ادبی است. کافی است «جادوگر کلاغ» یا هریک از کتابهای خاطرات وی را بخوانید.
ادویج دانتیکات؛ اگر آکادمی سوئد تصمیم بگیرد پس از ۶ سال بار دیگر به یک چهره آمریکایی جایزه بدهد چرا این نویسنده آمریکایی-هاییتی نباشد. «شبنم شکن و نفس»، «چشمان» یا «خاطرات» اورا بخوانید.
گاریل لوتس؛ غیرممکن است کسی آثار این نویسنده آمریکایی را بخواند و احساس نکند جهان چقدر به تغییر نیاز دارد. جملات او در نگاهی گذرا شاید مبهم به نظر برسند؛ اما به طرز فرینبدهای معنای امور را به شیوهای غیرمنتظره ساده میکنند. کار را با خواندن کتاب «جمله جای تنهایی است» شروع کنید و بعد به سراغ داستانهای کوتاه او بروید. او را میتوان با شکسپیر هم مقایسه کرد؛ اما فعلاً فتیله تحسینمان را کمی پایین میکشیم!
جان فوسه؛ نویسنده نروژی را باید حتماً خواند. برخی از کتابهای وی مدتی است از چاپ کنار گذاشته شده، اما نباید اجازه داد این روند ادامه یابد.
شهرنوش پارسی پور؛ داستان نویس ایرانی و حیرتانگیز است که او شناخته شده نیست. «طوبی و معنای شب» او را امتحان کنید. او به راحتی عرفان صوفیانه را با مسائل سیاسی و علمی درهم میآمیزد.
لاسلو کراسناهورکایی؛ خواندن آثار این نویسنده مجارستانی تجربه بینظیری است. گویی کلمات او از معنا فراتر میروند تا تصویری ایجاد کنند که ممکن است بفهمید یا نفهمید. توصیه میکنیم با خواندن «تانگوی شیطان» وی شروع کنید.
آنی ارنو؛ نویسنده فرانسوی. برای شناخت وی کتاب «سالها» را بخوانید.
آن کارسون؛ نویسنده کانادایی. توصیه میکنیم با خواندن «زندگینامه قرمز» او وی را بشناسید.
اسکولاستیک موکاسونگا؛ هیچ زن سیاهپوستی از آفریقا تاکنون برنده نوبل ادبیات نشده است. ظالمانه است اگر این نویسنده فرانسوی-رواندایی روزی برنده این جایزه نشود.
مریس کوند؛ اسطوره ادبیات کارائیب در سال ۲۰۱۸ که جایزه ادبیات نوبل به حالت تعلیق درآمد برنده نوبل جایگزین آن سال شد وقتش نرسیده تا نوبل واقعی را بگیرد؟
سلیم برکات؛ نویسنده کرد سوری امسال به صورت رسمی نامزد دریافت این جایزه شد. او را محمود درویش و آدونیس نیز ستودهاند. او یک امتیاز دارد و آن اینکه در سوئد زندگی میکند، اما تنها یک کتاب شعرش به انگلیسی ترجمه شده است.
اگر آکادمی مایل باشد نویسندهای کرهای را انتخاب کند میتوانیم رمان نویس بزرگ کره هوانگ سوک یانگ را معرفی کنیم. نویسندگان بسیاری بیشتری هم هستند؛ اما قانون مورفی حکم میکند یکی از نویسندگانی که از آنها نام نبردیم امسال برنده شود مثلاً میرچا کارتارسکو، یوباکار بوریس دیوپ، سازر آیرا و شاید اسماعیل کاداره.
نظر شما