راضیه فیروزی در گفت و گو با خبرنگار ایمنا با اشاره به مهمترین حوادث قبل و بعد از رحلت رسول اکرم (ص)، اظهار کرد: یکی از روزهای بسیار دشوار، مصیبتبار و تاسفبرانگیز صدر اسلام، وقتی است که رسول خدا (ص) در بستر بیماری و در آخرین لحظات عمر مبارکشان، دستوری سرنوشتساز صادر کردند که با گستاخی و جملات توهینآمیز برخی صحابه مواجه شد. دستوری مهم که بر زمین ماند و عملی نشد. فرمانی که اگر پیروی میشد، هیچگاه جامعه اسلامی دچار فتنهها و آتش اختلافات نمیگردید.
وی افزود: ماجرا به گفته بخاری و مسلم این است که رسول خدا (ص) هنگامی که در بستر بیماری و در حال احتضار بودند، برخی اصحاب از جمله عمربنالخطاب در کنارشان حضور داشتند. آن حضرت در آن لحظات فرمودند: «بیایید تا برایتان نامهای بنویسم تا پس از آن گمراه نشوید.» عمر بلافاصله گفت: «درد بیماری بر او غلبه کرده، قرآن نزد شما است. کتاب خدا برایمان کافی است.» پس حاضران در خانه پیامبر (ص) با یکدیگر اختلاف کردند. برخی میگفتند: نزدیک شوید تا رسولخدا (ص) برایتان نامهای بنویسد تا هرگز گمراه نشوید. اما برخی دیگر همان سخن عمر را تکرار میکردند.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: به دلیل اینکه سخنان بیهوده و اختلاف نزد رسولخدا (ص) زیاد شد، آن حضرت (ص) فرمود: برخیزید (و از من دور شوید) ابنعباس میگوید: «همه مصیبتها از آنجا آغاز شد که برخی با اختلافافکنی و بیهودهگویی، میان رسولخدا (ص) و نامه نوشتن ایشان (ص) فاصله انداختند و نگذاشتند پیامبر (ص) آن نامه را بنویسند.» این حادثه غمبار را که تفرقهافکنی آشکار در محضر پیامبر (ص) در واپسین لحظات عمر شریف آن حضرت (ص) است دیگر محدثان مشهور اهل سنت نیز مانند: احمدبنحنبل، ابنحبان و نسائی نقل کردهاند.
وی تصریح کرد: این حادثه تلخ و غمانگیز را دو منبع بسیار مهم و معتبر اهلتسنن یعنیصحیحبخاری و صحیحمسلم نقل کردهاند. پس نمیتوانند صحت آن را انکار کنند. در این دو کتاب، سخن پیامبر (ص) در لحظات احتضار، دو گونه نقل شده است: هلمّ اکتب و ائتونی بالکَتِف و الدواه. هلمّ در لغت به معنای آمدن و نزدیکشدن و آوردن است. اما اِئتونی به معنای آوردن و دادن چیزی است. (لسانالعرب، ماده هلم و اتی) لذا عبارت «ائتونی بالکتف و الدواه» به صراحت دلالت بر لزوم «آوردن» کاغذ و دوات میکند. دستوری که در آن لحظات پایانی و سرنوشتساز، باید فوراً و بدون تأخیر انجام میشد.
فیروزی اضافه کرد: برخی صحابه که در لحظات احتضار رسولخدا (ص) حضور داشتند، نزد آن حضرت (ص) بگو مگو و جار و جنجال کردند. در حالی که قرآن میفرماید: یا ایهاالذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبیّ. (حجرات/۲) این است ادب حضور نزد رسول و نبیّ خدا؟.در ماجرای غمبار لوح و دوات تفرقه و سر و صدای برخی صحابه در خانه پیامبر (ص) اینگونه از زبان ابنعباس بیان شده است: من اختلافهم و لغطهم کلمه لغط در لغت به معنای صداهای مبهم و نامفهوم است. (لسانالعرب، ماده لغط) یعنی برخی صحابه در محضر قدسی پیامبر (ص) که در بستر بیماری و در حال احتضار بودند به قدری فریاد و جار و جنجال به راه انداختند که فقط صدای مبهم و نامفهوم از آنان شنیده میشد.
وی ادامه داد: از اینجا دو مطلب به دست میآید اول اینکه برخی صحابه حرمتشکنی ساحت مقدس پیامبر (ص) و خاندان مطهرش را به آخرین حد خود رساندند. دوم اینکه با تولید صداهای نامفهوم سعی کردند تا صورت مساله را تغییر دهند و مانع تحقق خواسته رسولخدا (ص) واپسین لحظات عمر مبارک آن حضرت (ص) شوند.
این دکترای تاریخ تشیع اظهار کرد: اما غرض و مقصد رسولخدا (ص) از آوردن لوح و دوات چه بود؟ و آن حضرت (ص) میخواستند چه مطلبی را در نامه یادآور شوند؟ ابنحجر در شرحش بر صحیحبخاری میگوید: گفته شده که ایشان (ص) میخواستند به اسامی خلفای پس از خود اشاره کنند تا مسلمانان پس از رحلت پیامبر (ص) با یکدیگر اختلاف نکنند. این مطلب را سفیانبنعیینه گفته است. سفیانبنعیینه از شخصیتهای بسیار مهم و مقبول اهلسنت است.
وی در ادامه گفت: از مجموع عبارات شارحان بخاری در ذیل حدیث لوح و دوات بر میآید که اراده جدی رسول خدا (ص) در لحظات احتضار، این بود که سرنوشت امت اسلامی را روشن کنند. طبیعی است برخی مخالفان از نیت رسول خدا (ص) که تاکید بر جانشینی امیرالمؤمنین علی (ع) بودآگاه شوند و به اهانت و مخالفت شدید پردازند و اجازه ندهند تا وصیتنامه پیامبر (ص) نوشته شود.
نظر شما