شهریار شاعر همیشه جست‌وجوگر

زبان فارسی دومین زبان جهان اسلام است که با وجود تمام حوادث و اتفاقات پر تب‌وتاب و ناخوشایند، همچنان در دورترین نقاط جهان حضور و نفوذ دارد. ادبیات فارسی از گذشته تاکنون، شاعران و نویسندگان بسیاری به خود دیده است. یکی از بزرگ‌ترین شاعران قرن معاصر محمدحسین بهجت‌تبریزی، متخلص به شهریار است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، شهریار شاعر نام‌آشنای ایرانی اهل تبریز زاده یازدهم دی‌ماه ۱۲۸۵ و درگذشته بیست‌وهفتم شهریور ۱۳۶۷ است. نام اصلی او محمدحسین بهجت‌تبریزی است. به علت شیوع بیماری در شهر، دوران کودکی خود را در روستای آب و اجدادی‌اش به نام خشگناب واقع در شهرستان بستان‌آباد سپری کرد. از همان کودکی طبع شعرگویی داشت و به زبان ترکی و فارسی شعر می‌سرود که اشعار ترکی او زبانزد عام و خاص است. در سال ۱۳۸۴ کمال تبریزی مجموعه تلویزیونی شهریار را کارگردانی کرد.

آثار شهریار

اشعار او متنوع و در بردارنده انواع شعر و قالب‌های گوناگون است و تابه‌حال به‌صورت‌های مختلف منتشر شده است. نخستین دفتر شعر او در سال نای (۱۳۱۰-۱۳۰۸)، شمسی با مقدمه نای استاد بهار، سعید نفیسی، پژمان بختیاری از سوی کتابخانه خیام و آخرین مجموعه شعرش پس از درگذشت وی (در تابستان ۱۳۶۹) به‌عنوان جلد سوم دیوان شهریار شامل اشعار منتشر نشده از سوی انتشارات رسالت تبریز در ۵۰۰ صفحه انتشار یافت.

سپس همه اشعار وی در یک مجموعه چهارجلدی توسط انتشارات زرین به چاپ رسید. طبق شمارشی که از کلیات اشعارش به‌عمل آمده، دیوان‌های مختلف او شامل ۲۰ هزار و ۶۰ بیت شعر سنتی و حدود ۱۵ منظومه و شعر آزاد در قالب‌های تازه است.

شهریار شاعر همیشه جستجوگر

برخی عناوین اشعار شهریار:

حیدربابا (به زبان آذری)

سهندیه (به زبان آذری)

علی‌ای همای رحمت

علی و شب

دو مرغ بهشتی

منظومه «حیدربابایه سلام» در توصیف روستا و زیبایی‌های آن به زبان ترکی سروده و به بیش از ۸۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است. استاد شهریار این اثر را با صدای خود نیز خوانده است. شهریار دوران کودکی خود را در روستا گذرانده است به همین دلیل می‌تواند آن را به‌راحتی و با تمام وجود درک کند یکی از دلایلی که حیدربابا را به اثری فاخر تبدیل کرده است. حس درونی استاد شهریار و بیان خالصانه او نسبت به توصیف محیط روستا و خلق‌وخوی روستاییان است.

اگرچه منظومه حیدربابا به زبان‌های متعددی ترجمه شده است اما افرادی که زبان ترکی را می‌دانند، بیش از بقیه می‌توانند عمق این منظومه را درک کنند، مشکلی که همیشه در ترجمه وجود دارد برخی از جملات و واژگان ترکی هنگامی‌که به فارسی ترجمه می‌شوند معنی و مفهوم اصلی خود را از دست می‌دهند.

در اصل منظومه حیدربابایه سلام که به زبان ترکی سروده شده است از ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات زبان ترکی بسیار استفاده شده است که برخی از آن‌ها معادل فارسی ندارند. از دیگر آثار ترکی او که با صدای خودش سروده شده است می‌توان شعر «پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‌کند» را نام برد. از معروف‌ترین آثار فارسی محمدحسین بهجت‌تبریزی می‌توان به شعر «علی ای همای رحمت» و «مادر» اشاره کرد.

شعر معروف علی‌ای همای رحمت

شهریار به اهل‌بیت ارادت خاصی داشت و کمتر فردی است که شعر «علی ای همای رحمت» را نشنیده باشد. این شعر مقام و مرتبه بالایی هم از لحاظ ادبی و هم از نظر عرفانی دارد. به طور قطع ارادت حضرت بر استاد شهریار بوده است که او توانسته است چنین شعر با ارزشی را بسراید که نمونه آن کمتر دیده می‌شود.

خواب عجیب آیت‌الله مرعشی و شعر علی‌ای همای رحمت

آیت‌الله مرعشی شبی خواب می‌بیند که حضرت علی (ع) در مسجد کوفه شعرای شیعه را به محضر خود فراخوانده است و استاد شهریار نیز در جمع شعرا حضور داشته است و بعد از مشرف شدن به محضر مولا علی (ع) شعر خود را می‌خواند. این خواب مربوط به زمانی است که خبری از شعری که شهریار درباره حضرت امیر (شعر علی‌ای همای رحمت) سروده باشد، نبوده است. بعد از مدت‌ها که شعر شهریار در همه‌جا می‌پیچد مشخص می‌شود که استاد شهریار این شعر را در همان شب یعنی بیست‌ویکم ماه رمضان و هم‌زمان با خواب آیت‌الله مرعشی سروده است.

علی‌اصغر شعردوست درباره معنویت شهریار و شعرهای او این‌گونه می‌گوید: خود استاد معتقد بود که عشق نردبان تعالی است و این عشق زمینی بوده که او را به وصال عشق حقیقی رسانده است.

داستان عاشقانه شهریار و ثریا

شهریار دانشجوی رشته پزشکی بود که شش ماه مانده به اتمام تحصیلش به علت شکست عشقی، دانشگاه را ترک می‌کند. شاید اگر ثریا (معشوقه شهریار) نبود ما شاعر بلندآوازه‌ای هم به نام شهریار نداشتیم؛ چراکه بسیاری از اشعار استاد شهریار مربوط به دوران عاشقی و شکست عشقی او سروده شده است. شهریار از نام پری برای معشوقه خود در اشعارش استفاده می‌کند.

نحوه آشنایی:

درباره نحوه آشنایی ثریا با استاد شهریار چندین نقل متفاوت وجود دارد:

نقل اول: زمانی که شهریار برای خواندن درس پزشکی به تهران آمد، همراه با مادرش در خیابان ناصرخسرو کوچه مروی یک اتاق اجاره می‌کند. آنجا عاشق دختر صاحب‌خانه می‌شود. صحبتی بین مادران آن‌ها مطرح می‌شود و نوعی نامزدی بین آن‌ها به وجود می‌آید. قرار می‌شود که شهریار بعد از اینکه دوره اینترنی را گذراند و دکترای پزشکی را گرفت با دختر ازدواج کند.

نقل دوم: شهریار جوان در همان ابتدای تحصیل خود در رشته پزشکی و روزی که همراه استاد صبا و استاد ملک‌الشعراء در یک مغازه نشسته بودند و آتش‌بازی را تماشا می‌کردند، چشمش به دختری بلندقد و بسیار زیبا افتاد که با شور و شوق آتش‌بازی را تماشا می‌کرد و او با یک نگاه عاشق و دل‌بسته دختر جوان می‌شود.

شهریار شاعر همیشه جستجوگر

شکست عشقی شهریار:

خانواده ثریا به‌خصوص پدر او که سرهنگ بوده است با ازدواج آن‌ها به علت نامناسب بودن وضع مالی شهریار مخالفت می‌کنند و سرانجام ثریا با چراغ‌علی سالارحشمت، رقیب عشقی شهریار ملقب به امیر اکرم (پسرعموی رضاشاه) که از تمکن مالی بالایی برخوردار بوده است، ازدواج می‌کند.

دیدار اتفاقی شهریار با ثریا در سیزده‌به‌در:

پس از گذشت سه سال از عشق نافرجام شهریار و ثریا در روز سیزده‌به‌در شهریار به پارکی که در آن ایام با ثریا می‌رفتند می‌رود، ثریا نیز با شوهر و فرزند خود در آن‌جا است که کودکی هنگام بازی توپی را به سمت شهریار پرت می‌کند، کودک به سمت پدر و مادر خود می‌رود و شهریار که از پی او می‌رود، ناگاه با پری و شوهرش روبه‌رو می‌شود و می‌فهمد که این کودک فرزند معشوقه سابقش است؛ سپس شعر زیر را می‌سراید:

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم

تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز

من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

خون دل می‌خورم و چشم نظر بازم جام

جرمم این است که صاحبدل و صاحب‌نظرم

من که با عشق نراندم به جوانی هوسی

هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت

پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم

عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر

عجبا هیچ نیرزید که بی‌سیم و زرم

هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود

که به بازار تو کاری نگشود از هنرم

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر

من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم

گاهی از کوچه معشوقه خود می‌گذرم

تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس

خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم

از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر

شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم

خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت

شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم

ازدواج شهریار

شهریار بعد از عشق نافرجامش و قبول کردن سرپرستی چهار فرزند برادر مرحوم خود مدت‌ها ازدواج نکرد تا بتواند آن‌ها را سروسامان دهد بعد از این‌که آن‌ها از آب و گل درآمدند، شهریار در سال ۱۳۳۳ به تبریز بازگشت و بعد از یک سال در ۴۸ سالگی با نوه دخترعمه‌اش عزیزه عبدالخلقی که ۲۱ سال داشت و معلم بود ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو دختر به نام‌های مریم و شهرزاد و یک پسر به نام هادی است.

شهریار شاعر همیشه جستجوگر

مرگ شهریار:

شهریار بعد از تحمل چندین سال مشکلات ریوی در ۸۲ سالگی براثر ایست قلبی درگذشت. بنا به وصیتی که خود کرده بود پیکر وی را به تبریز انتقال دادند و در مقبره‌الشعرا به خاک سپرده شد.

روز شعر و ادب پارسی

اما چرا روز درگذشت استاد شهریار (بیست‌وهفتم شهریورماه) را روز شعر و ادب پارسی نام‌گذاری کرده‌اند؟

شاید برای شما هم جالب باشد که باوجود شاعران بلندآوازه ایرانی چون فردوسی داستان‌نویس شاهنامه، حافظ و مولانا که جهان به خود همچنین شعرایی را ندیده است، تاریخ درگذشت استاد شهریار را به‌روز شعر و ادب پارسی نام‌گذاری کرده‌اند. حال به بررسی این مسئله و علت آن می‌پردازیم.

علی‌اصغر شعردوست سیاستمدار و محقق ایرانی که سوابقی؛ چون سفیر ایران در تاجیکستان، نماینده مردم تبریز، اسکو و آذرشهر در دوره ششم مجلس شورای اسلامی و اولین دبیر شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور را در کارنامه خود دارد و نیز پیشنهاددهنده سالروز درگذشت شهریار به نام روز شعر و ادب فارسی است، نزدیک به دو دهه است که روزی به نام شعر و ادب پارسی در تقویم ایرانیان نام‌گذاری شده است به همین دلیل باید به عصر معاصر توجه ویژه‌ای داشت. هرچند این پیشنهاد مخالفان فراوانی داشت اما به‌هرحال تصویب رسید.

نظر دیگر شعرا درباره شهریار

غلام‌حسین یوسفی:

شهریار بی‌گمان در شاعری استعدادی درخشان داشت. در سراسر اشعار وی، روحی حساس و شاعرانه موج می‌زند که بر بال تخیلی پوینده و آفریننده در پرواز است و شعر او در هر زمینه که باشد از این خصیصه بهره‌ور است.

محمدرضا شفیعی‌کدکنی:

شهریار بی‌هیچ تردیدی بزرگ‌ترین شاعر رمانتیک زبان فارسی است. روی کلمه رمانتیک باید قدری درنگ کنیم. او همه عمر در «خیال» زیست و با «تخیل» شاعرانه خویش ما را به فضاهایی بُرد که دیگر شاعران هم‌عصر او، با آن فضاها بیگانه بودند.

ملک‌الشعرای بهار:

من، شعر شهریار را می‌خوانم و زیاد می‌خوانم، شعر او برای تشحیذ ذهن و برانگیختن طبع و احساس شاعرانه، کمال تأثیر را دارد. شهریار، نه‌تنها افتخار ایران، بلکه افتخار عالم شرق است. شهریار شاعری است شیواسخن و حد شاعری او را غزلیاتش گواهی است.

پژمان بختیاری:

شهریار با ذوق لطیف خویش، گلستانی ایجاد کرده است که در هر قدم، منظر بهجت‌زای جدیدی در برابر خواننده نمودار و در هر گوشه گلبنی از شور و شعف پدیدار می‌سازد. عالمی از عواطف و احساسات و دنیایی از مهر و محبت را نشان داده، شما را با شراب گفتار خویش دیوانه و از غم عالم بیگانه می‌سازد.

منوچهر قدسی:

یکی از دلایل مهم توفیق شهریار، صداقت بی‌چون‌وچرای او بود… شعر او آئینه تمام‌نمای دید و دریافت او بود. دیوان شهریار شبیه‌ترین کتاب به گلستان سعدی است؛ گلستانی که آئینه تمام‌نمای جامعه ایران در قرن هفتم هجری است.

منظومه جاودانی «حیدربابا» که شاهکار مخلد او در شعر آذری است، وسعت دنیای تخیل وی را به‌خوبی نشان می‌دهد. من یکجا در عمر، به خاطر اینکه آذری نمی‌دانم، به آذری‌دانان حسد بردم و آن هنگامی بود که می‌دیدم آنان در ترنم و خواندن «حیدربابا» چه لذتی می‌برند و من محرومم.

بهرام اسدی:

شهریار به‌عنوان یکی از ستارگان آسمان شعر و ادب نه‌تنها در شعر ترکی و فارسی بلکه با ترجمه‌هایی که از اشعار ایشان شده است، به‌جرئت می‌توان گفت یکی از بزرگان شعر و ادب معاصر جهان و به‌خصوص ملل مشرق زمین است. جایگاه او در شعر ترکی و فارسی نیز بی‌بدیل و بدون جایگزین ارزیابی می‌شود. شهریار آئینه تمام‌نمای فرهنگ آذربایجان است.

کد خبر 605946

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.