به گزارش خبرنگار ایمنا، فراموشی خاطرات تلخ گذشته و شکلگیری رفاقتها میان مردمانی که هشتسال مقابل یکدیگر میجنگیدند، از اتفاقات شیرینی است که در پرتو عشق به حضرت اباعبداللهالحسین (ع) و حضور در پیادهروی اربعین رخ داده است. تصور قدم گذاشتن در مسیر زیارت سیدوسالار شهیدان بدون هیچ محدودیتی برای رزمندگانی که سالها در بند رژیم بعث عراق زندانی بودند، یک رؤیای دست نیافتنی بود، به خصوص اینکه آنان خاطرات فراوانی از آزار و اذیت افسران عراقی وابسته به رژیم بعث صدام داشتند، اما با سقوط این رژیم و بر محور «حبالحسینیجمعنا» شیفتگان زیارت حضرت عشق بدون هیچ دغدغه و نگرانی و به برکت میزبانی جانانه عراقیها رهسپار جاده عاشقی شدند.
آزادگان ایرانی با وجود خاطرات تلخ خود از اردوگاههای بعثی به عنوان نخستین گروهها عازم سفر اربعین شدند تا به زیارت سید و سالار شهیدان (ع) بروند و خاطرات تلخ گذشته را بشویند.
عباس شیرانی از اسرای دوران دفاع مقدس به درستی به این نکته اشاره میکند که همه ما اسرا میدانستیم که اگر جنگی شکل گرفت، بین ما و حزب بعث بود، نه مردم عراق و همین جدا کردن مردم عراق از حزب بعث باعث شد که در این سالها اسرای ایرانی از جمله گروههایی باشند که در ایام اربعین و دیگر روزهای سال، مشتاقانه برای زیارت ائمه (ع) به کشور عراق بروند.
وی میگوید: در این زیارتها بعضی از اسرا با نگهبانان اردوگاههای عراقی ارتباط برقرار کردند، چرا که تمام عراقیها شبیه یکدیگر نبودند و تعدادی از آنها هم بودند که بر خلاف نیروهای بعثی رفتار خوبی با اسرا داشتند.
این آزاده دفاع مقدس با بیان اینکه بعضی از افسران عراقی به اجبار برای خدمت در اردوگاهها به کار گرفته شده بودند، میافزاید: یکی از این نگهبانان به نام نصیر محسن بود که با تعدادی از اسرای ایرانی از جمله خود من ارتباط برقرار کرد و این ارتباط چنان عمیق و ادامهدار شد که به رفتوآمد خانوادگی منجر شد.
شیرانی ادامه داد: ماجرای ارتباط این دو نفر به ماندن نام یکی از اسرای ما به نام حجتالاسلام علی باطنی که هم اکنون به عنوان جانشین مدیر حوزه علمیه اصفهان فعالیت میکند، در ذهن این افسر عراقی بر میگردد.
افسر عراقی که هرشب جمعه برای زیارت امام حسین (ع) به کربلا میرفت
وی با بیان اینکه یکی از عادتهای نصیر محسن در همان ایام اسارت ما هم این بود که هر شب جمعه از شهرک صدر بغداد که منزلش آنجا بود برای زیارت امام حسین (ع) به کربلا میرفت، میگوید: او بعد از بازگشایی راه زیارت عتبات، از کاروانهای ایرانی که از اصفهان به کربلا آمده بودند، سراغ شیخ علی باطنی را گرفت و در همین جستوجوها بود که بالاخره کسی پیدا شد که حاجآقا باطنی را بشناسد، نصیر محسن هم شمارهاش را به زائر میدهد که اگر علی باطنی را دید، شماره را به او بدهد.
شیرانی میافزاید: زائر ایرانی هم بعد از بازگشت از عراق حاجآقا را پیدا کرد و شماره نصیر محسن را داد، حاجآقا در یکی از سفرهایش با نصیر محسن تماس گرفت و این دو همدیگر را دیدند و بعدها، ما هم با او دیدار کردیم.
این آزاده دفاع مقدس ادامه میدهد: نصیر محسن از افسران عراقی بود که تنها فریاد میکشید و هیچگاه ما را کتک نمیزد و شلنگی که در دست میگرفت را به دیوار میکوبید و ما بعدها این ماجرا را هم برای خود او تعریف کردیم.
وی به ماجرای منبر رفتن شیخ علی باطنی در خانه نصیر محسن هم اشاره میکند و میگوید: در همان مراسم روضه هم مطرح میشود که فردی که هم اکنون بر منبر خطابه قرارگرفته، روزی در خاک عراق اسیر بوده است.
لعنت خدا بر صدام که ما را در برابر هم قرار داد
شکلگیری رفاقت بین رزمندگان ایرانی و عراقی در پرتو پیادهروی اربعین تنها به اسرای ایرانی باز نمیگردد، بعضی از اسرای عراقی هم بودند که بعدها با رزمندگان ایرانی ارتباط برقرار کردند.
محمدرضا بکرانی، از رزمندگان دفاع مقدس در اینباره به خاطرهای از یکی از دوستانش اشاره میکند و میگوید: یکی از رزمندگان در سفر زیارتی خود در اربعین میهمان خانه یک عراقی میشود که پس از پرسوجو متوجه میشود که این فرد عراقی همان کسی بوده که در یکی از عملیاتها به دست او اسیر شده بود.
وی میافزاید: این فرد عراقی به این دوست رزمنده ما گفته بود که لعنت خدا بر صدام که ما را در برابر هم قرار داد و به فدای حسین (ع) که دوباره بین ما پیوند برادری برقرار کرد!
نظر شما