به گزارش خبرنگار ایمنا، «یدالله رویایی» نظریهپرداز «اسپاسمانتالیسم» که در شعر فارسی به «حجم» مرسوم است، فعالیت ادبی و فرهنگی خود را از شهرستان دامغان (زادگاهش) آغاز کرد، اما پس از آنکه به تهران رفت، بهمدد هوش سرشار، دانش ادبی و جدیتی که داشت، بهسرعت توانست مواضع مهمی را در مجلات ادبی در اختیار بگیرد و خیلی زود جزو نامآوران شعر نوی فارسی شود. وی همزمان به تحصیلات خود در رشته حقوق سیاسی دانشگاه تهران تا اخذ درجه «دکترای حقوق بینالملل عمومی» ادامه داد.
رویایی از همان آغاز، با مطالبی که پیرامون «فرم» مطرح کرده بود، بهعنوان شاعر «فرمالیست» مشهور شد. شعر او بهویژه هنگامی که مُهر «شعر حجم» بر آن خورد و با تلقی خاصی همراه شد، تاریخ، جهان و انسان را چندان بازتابی نمیدهد. شاید نخستین کسی که این نوع نگرشِ رویایی به شعر را دریافت «نیما یوشیج» بوده باشد.
نیما در یادداشتهایش مینویسد: «رویایی را آزمودم تا ببینم بیشتر به شعر میاندیشد یا انسان؟» و بهراستی که پس از نیما، کمتر کسی در بوطیقای شعر معاصر، به اندازه مانایاد رویایی سخن گفت و نوشت. او برجستهترین شاعر ژرفنگر پسانیما بود که در اوایل دهه ۱۳۴۰ «شعر حجم» را بنیان گذاشت.
از آثار مشهور مانایاد رویایی، میتوان به «برجادههای تهی»، «شعرهای دریایی»، «دلتنگیها»، «از دوستت دارم»، «لبریختهها»، «هفتاد سنگ قبر»، «منِ گذشته»، «درجستوجوی آن لغتِ تنها»، «علاکت عقل به وقت اندیشیدن»، «از سکوی سرخ، یا «مسائل شعر»، «عبارت از چیست؟» و «چهره پنهان حرف» نام برد. رویایی، شاید از لوازم و مقدمات شاعری، چیزهایی نداشته باشد اما آنچه را که دارد نباید و نمیتوان نادیده انگاشت.
ویژگی شعر رویایی
شعر «رویایی» شعری فرمگرا و متعهد به خویش است؛ شعری که حاضر نیست برای دریافتهشدن، به زمانه و ازقافلهماندگانِ روزگار باجی بپردازد. او شاعرِ اقلیت است و هیچگاه چندان درپی سیاهیِ لشکر نبودهاست.
رویایی دههها از متنِ جریانهای شعریِ کشور بهدور افتاده بود اما شعرش در کنارِ نظریاتش در محافلِ خاص و مجلات جدی در جریان بوده است. حتی حرکتی که «رضا براهنی» در دهه هفتاد بهراهانداخت و تأکیدی که او بر کلمه و موسیقیِ درونی، نیز نحوشکنیهای زبانی و فاصلهگرفتنِ شعر از بازنماییِ واقعگرایانه داشت، تاحدی وامدارِ آرای رویایی بودهاست.
رویایی در سراسر ادوار شاعری، خودآگاه یا ناخودآگاه به این مؤلفه (موسیقی درونی) گرایشی ویژه داشته است. او در اوج شاعریاش، یعنی در دفترِ «لبریختهها» که حتی میتوان گفت بسیار به چنین مولفههایی درپیچیده، چنین سروده است:
کبوترانت را پرواز ده
ای کندو!
میراثِ گُل
روی زبانِ تست
و واژهها
از بارِ عصرهای عسل، سر که میرسند
بر بام مینشینند!
رویایی هرچه پیشتر آمد، از شعر در معنای معهودش به نثر گرایید. او در آغاز چهارپارههای فراوان و چند ترانه نیز سروده است. ممارستهای او را در این حیطهها نباید فراموشکرد.
این حرکت رویایی بهسمت بیانِ منثور، حتی بسیار سریعتر و قاطعتر از سیرِ «احمد شاملو» بهسوی شعر منثور «سپید» صورتگرفت. رویایی حتی در آخرین دفترهایش («من گذشته: امضا»)، قطعاتی کاملاً منثور نیز دارد؛ حتی منثورتر از شعر «احمدرضا احمدی» و «بیژن جلالی»؛ اما او بهویژه در دوران اوج شاعریاش («از دوستت دارم» و «لبریختهها»)، بسیار به موسیقیِ درونیِ واژهها وقوف دارد.
رویایی بنا به تصریحِ خود به نثرِ عرفانی فارسی و عربی، بهویژه آثارِ درخشانِ عرفا (مقالاتِ شمس و آثارِ نفّری) که از منظرِ موسیقیِ درونی بسیار سرشاراند، توجهی ویژه دارد. در لابهلای آثارِ منثور و مقالات او این توجه بهخوبی آشکار است.
رویایی؛ بنیانگذار «شعر حجم»
رویایی به عنوان شاخصترین نظریهپرداز و شاعر شناختهشده «شعر حجم»، هم به تبیین و معرفی شاخصههای این نوع شعر پرداخت و هم تلاش کرد اشعاری منطبق بر آرا و نظریات خود بسراید. ماحصل این فرآیند، ارائه تعریفی تازه از شعر و خلق اشعاری فرمگرا، ساختارشکنانه و مبتنی بر هنجارگریزی و تجربههای نامتعارف زبانی است. این نوع شعر، دارای گونهای از ابهام است و بنا به ادعای رویایی، بر مبنای سه اصل «فاصله»، «ایجاز» و «حرکت» نظام مییابد.
«شعر حجم» به جای عرضه معنایی معلوم یا ارائه تصویر و مضمونی خاص، به دنبال ایجاد حجم یا فاصلهای در ذهن مخاطب است.
یدالله رؤیایی، درباره این سبک شعری گفته است که حجمگرایی، متعلق به هیچ مکتبی نیست، نه مربوط به زمان خاصی است و نه مربوط به سرزمینی خاص؛ حجمگرایی مربوط به فرهنگ بشریت و کلیدی است برای روایتهای بیمرز و دریچهای برای طرز تفکرهای خاص. ممکن است توقف احجام را در «مولوی» و خطی از حجم را در «هولدرلین» و پرشی از حجم را در شاعری از اعصار رفته و آینده بتوان دید.
وی بارها گفته است که من بانی حجمگرایی نیستم؛ بلکه حجمگرایی است که گروهِ ما را ساخت تا این نوع شعر را از تمایلاتِ شعریِ معاصر ایران مشخص و جدا کند. به دیگر سخن، یداله رویایی و چند تن از شاعران، پس از «موج نو» جریان «شعر حجم» را شکل دادند. آنان بهطورهمزمان در دو عرصه شاعری و نظریهپردازی فعالیت داشتند.
راز زبان در هیئت «مرگ»
همیشه آنکه میرود، کمی از ما را با خود میبرد. راز زبان را همه اندیشمندان و زبانآوران، به نیکی میدانند از «شاملو» گرفته تا «رویایی»؛ اما رویایی چیزی میدانست که شاملو نمیخواست بداند و شاملو چیزی میدانست که رویایی از دیدنش طفره میرفت. اکنون هر دو به هیئت یک راز درآمدهاند.
رویایی که خود را شاعری فرمگرا و ضدپیام میدانست، یک دفتر شعر برای مرگ سرود. آیا مرگ، همان رخدادی نیست که در فرم و محتوا یکسان است؟ اگر به تمام پیامهای جهان هم پشت کنی، مرگ روبهروی انسان ایستاده است.
در لحظه خاکستر
رفتارم از آتش بود
وقتی که میدیدم ابری قفسم را میگریید
زندانم در صدای آتش میبارید
وقتی که رفتارِ بلندِ آب
با حاشیههای سرنگون میآمد
پُر میشدم از خیالهای مصنوع
انگار که گردبادها و نور
بر روی جهانِ ناشکفته مرگ
بیشکل شود
در سینه آسمانی از باد و صداهای بلور
در لحظه خاکستر
ابری قفس جهانیام را میگرید
وقتی که رفتارِ بلندِ آب
شکل قفس است
وقتی که مرگ، شکل آزادی است
در لحظه خاکستر…!
یادداشت از سارا احرار؛ خبرنگار سرویس فرهنگوهنر
نظر شما