این نوجوان گفت: بهدنبال راهی برای فراهم کردن این پول بودم که عماد پیشنهاد سرقت را مطرح کرد. میگفت اگر میخواهی پولدار شوی این بهترین راه است. آنقدر گفت که وسوسه شدم و تصمیم به سرقت گرفتم.
در سرقتها نقش تو چه بود؟
من راکب موتور بودم و عماد قمه بهدست داشت. اولین بار خودرویی را پشت چراغ قرمز انتخاب کردیم اما وقتی خواستیم سرقت کنیم چراغ سبز شد و سرقت اول ناموفق ماند. اما بعد در ترافیک موفق شدیم گوشی خانم جوانی که راننده پژو ۲۰۶ بود را بزنیم.
با اموال سرقتی چه میکردی؟
مالخری به نام بصیر داریم که سردسته باند است. بصیر به ما گفت چکار کنیم و گوشیهای سرقتی را هم به بصیر میدادیم.
سهم تو از سرقت چقدر بود؟
گوشی را سه تا چهار میلیون تومان میفروختیم. البته سهم عماد بیشتر بود، چون قمه را او بهدست میگرفت و سرقت را انجام میداد، میگفتند کارش سختتر است و استرسش بیشتر است.
هزینه عمل خواهرت را پرداخت کردی؟
نه، هر چه پول از این کار به دستم آمد خرج تفریح و خوشگذرانی کردم.
از جریان انتشار فیلم سرقت با خبر شدی؟
من فیلم را ندیدم، اما چند روز بعد دوستانم از ماجرای فیلم صحبت کردند و آن موقع فهمیدم که فیلم ما در اینترنت منتشر شده است. به صفادشت فرار کردم و در آنجا پنهان شدم که پلیس دستگیرم کرد.
میدانی حکم همدستت اعدام است؟
بله الان خیلی میترسم و میدانم مجازات سنگینی در انتظار من است.
نظر شما