«ابلق» چه چیز را روایت می‌کند؟

فیلم «ابلق» پنجمین ساخته سینمایی نرگس آبیار بعد از «اشیا از آنچه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند»، «شیار ۱۴۳»، «نفس» و «شبی که ماه کامل شد» است. این فیلم، این روزها روی پرده سینماها است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، «ابلق» در سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست در ۱۰ رشته نامزد شود و چهار سیمرغ بلورین را برای بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (گلاره عباسی)، بهترین چهره‌پردازی (ایمان امیدواری) و بهترین جلوه‌های ویژه بصری (فرید ناظر فصیحی) از آن خود کند. تهیه‌کنندگی این اثر را همچون دیگر آثار آبیار، همسر او، محمدحسین قاسمی، بر عهده داشته است.

داستان فیلم درباره چیست؟

«ابلق» توسط نرگس آبیار و پریسا کرزیان به نگارش درآمده و روایتگر داستان زنی جوان است که در حاشیه شهری بزرگ با همسر و فرزندش زندگی می‌کند و ماجرایی برایش رقم می‌خورد. راحله همچون همسر و خانواده همسرش در محله زورآباد زندگی و کار می‌کند. شوهر خواهرشوهرش، جلال، که امین و معتمد محله است و محصولات خانگی اهالی را برایشان می‌فروشد و از اتفاق هم حساب و کتاب درستی دارد، به راحله علاقه‌مند شده است و به او نظر دارد. در نهایت موفق می‌شود به راحله نزدیک شود اما با خودزنی او، از محل می‌گریزد. حالا این راحله است که باید میان اعتراف به عمل جلال و سکوت خود برای حفظ زندگی و غم نان، یکی را انتخاب کند.

«ابلق» ادامه دهنده جنبش «می تو»

درباره فیلم

وجه مشترک و برجسته تمام آثار آبیار، نقش زن و نگاه ایدئولوژیک او به زنانگی است. «ابلق» درباره زنان و سکوت آن‌ها در جامعه است. سکوت در مقابل خشم، تبعیض، سختی کار، بی‌احترامی، خشونت و تعرض. داستان فیلم همچون بسیاری از فیلم‌های دهه اخیر سینمای ایران، حول محور خانواده‌ای فقیر از قشر پایین جامعه، این بار در محله‌ای به نام زورآباد می‌چرخد.

به نظر می‌رسد آبیار با تأثیر از جنبش «می تو» که ابتدا در خارج از کشور شکل گرفت و آرام آرام پایش به داخل ایران هم کشیده شد، نطفه اصلی «ابلق» را درباره زنی قربانی تعرض که آن را علنی می‌سازد شکل داده است. اما مشکل آنجا است که زن به سود مصلحت‌اندیشی، حرف خود را پس می‌گیرد و دوباره خود را قربانی می‌کند. همین امر باعث می‌شود که شخصیت زن (راحله) نه تنها منفعل و بی‌واکنش بلکه مریض، سهل‌انگار، بی‌اراده، اغواگر، خیانت‌کار، حسود و ضعیف قلمداد شود.

تردیدی که یک سوی آن مصلحت و آبرو و غم نان باشد، بیشتر توجیه‌گر معضل اجتماعی است. تحمیل سکوت به قربانی توسط کارگردان، به هر دلیلی که باشد واکنشی بی‌منطق است که جامعه آن را نمی‌پذیرد. زیرا باعث سرپوش گذاشتن بر صورت مسئله می‌شود و تبعات جبران‌ناپذیری را برای جامعه به ویژه قربانی به دنبال خواهد داشت.

«ابلق» ادامه دهنده جنبش «می تو»

فیلم در بیان این مسئله که سکوت قربانی ناشی از فرهنگ حاکم بر قشر پایین دست جامعه است الکن بوده و در این باب مکاشفه‌ای عمیق صورت نمی‌دهد. برای همین می‌توان گفت آبیار در طرح یک موضوع و واکاوی دقیق آن بر خلاف سایر آثارش ناتوان بوده و همین امر باعث شده است که «ابلق» یک عقب‌گرد سینمایی در کارنامه‌اش به‌شمار رود.

یکی دیگر از مشکلات فیلم استفاده بیش از حد و شعارزده از نمادهایی همچون موش، آینه، ابلق، شهربازی، نام زورآباد و بنرهای نامزدهای انتخابی مجلس است که به محتوای فیلم آسیب زده و باعث شده است تا همین نمادها به جای ارزش تبدیل به ضد ارزش شود.

با این که «ابلق» قرار است یک فیلم فمینیستی باشد، اما زن را بیشتر مفعول نشان می‌دهد تا فاعل. زنان در این فیلم، عاری از هرگونه قدرت، صلاحیت و توانایی تصمیم درست گرفتن هستند.

در «ابلق» فرم و محتوا نیز با هم همخوانی ندارد. کارگردان از شلوغی، بی‌ثباتی، دوربین روی دست شلخته، برش‌های شلاقی و ریتم سرسام‌آور تدوین در صحنه‌های اصلی خود بهره جسته است. آبیار تنها با دوربین خود هیجانی کاذب و دلشوره‌هایی سطحی به مخاطب تزریق می‌کند. لحظات احساسی فیلم که نیازمند میزانسن‌هایی خلوت و دوربین ثابت است در همهمه بی‌موردی که دوربین به راه انداخته گم شده و تأثیرگذار بودنش را از دست داده است.

در نهایت «ابلق» کلاف سردرگمی است که مسئله زنانگی آن در میان زیاده‌گویی‌هایش گم می‌شود و داستان آن تا انتها، سر و شکل درستی به خود نمی‌گیرد.

درباره بازیگران فیلم

الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، بهرام رادان، گلاره عباسی، گیتی معینی، شادی کرم رودی، امین میری، مهران احمدی، سیاوش حکمت شعار، علی نفیسی و الهه اذکاری بازیگران اصلی «ابلق» هستند.

شاید بهترین وجه کارگردانی آبیار در این فیلم را بتوان بازی درست گرفتن از بازیگران و هدایت استاندارد و بی‌نقص آنها دانست. «ابلق» یک الناز شاکردوست درخشان دارد که در ارائه تصویر زنی درمانده و وحشت‌زده فوق‌العاده است. شاکردوست با گذار از دوران ابتدایی بازیگری‌اش به چنان بلوغی در این عرصه رسیده است که همواره مخاطب را برای دیدن اثر بعدی‌اش روی پرده مشتاق و منتظر نگه می‌دارد.

هوتن شکیبا نیز برای رسیدن به نقش علی، تلاشی مضاعف داشته است. یک لات و کفترباز بی‌کله که کفترهایش تمام زندگی‌اش شده‌اند. تک‌زبانی حرف زدنش هم مزید بر علت شده است تا در ایفای نقشش و رسیدن به شخصیت مورد نظر کارگردان موفق‌تر عمل کند.

پس از «شبی که ماه کامل شد» و «تی تی»، حالا دیگر با اطمینان می‌توان عنوان کرد که الناز شاکردوست و هوتن شکیبا تبدیل به زوجی شده‌اند که شیمی آنها به خوبی در قالب فیلم می‌نشیند و مخاطب را درگیر می‌کند.

دیگر بازی‌های درخشان «ابلق» را می‌توان متعلق به گلاره عباسی و گیتی معینی دانست. دو بازیگری که به خوبی در نقش خود نشسته‌اند و در ارائه شخصیت خود بی‌نقص عمل کرده‌اند. همین بازی بی‌نقص بود که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای گلاره عباسی به ارمغان آورد. دیگر بازیگران فیلم حتی آنهایی که نقش‌هایی کوتاه و کوچک دارند نیز به خوبی توسط آبیار هدایت شده و موفق عمل کرده‌اند.

«ابلق» ادامه دهنده جنبش «می تو»

اما در عوض «ابلق» در میان بازیگرانش یک وصله ناجور به نام بهرام رادان دارد که یکی از مهم‌ترین نقش‌های فیلم (جلال) را خراب کرده است. حتی گریم و لباس هم نتوانسته‌اند چندان به این بازیگر کمک کنند تا بتواند شمایل مردی جنوب‌شهری و حاشیه‌نشین که از یک‌سو امین و معتمد اهالی بوده و از سوی دیگر بدنهاد است را به نمایش بگذارد. رادان برای ایفای نقش زیادی شیک است و در شکستن قالب همیشگی خود ناتوان بوده است.

کد خبر 605299

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.