مجتبی طباطبایی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، پیرامون لزوم آموزش صحیح غذارسانی به سگها، اظهار کرد: غذارسانی تودهای، مصداق غذارسانی مسئولانه نیست، زیرا میتواند موجب ایجاد تجمعی از سگها شود که ضمن افزایش تنش و درگیری بین سگها و انتقال بیماریهایشان، محیط را نیز آلوده کند.
وی اضافه کرد: متأسفانه در کشور ما نه تنها اسمی از غذارسانی مسئولانه برده نمیشود، بلکه افرادی با عنوان کارشناس با اتهام زدن به غذارسانها، آنان را به افزایش جمعیت سگها متهم کردند که این امر، پایه علمی ندارد؛ همچنین با ایجاد فضای دوقطبی باعث شدند روزبهروز از گفتوگوی علمی و براساس منابع جهانی دورتر شویم.
اهمیت غذارسانی مسئولانه
آموزشگر «اتحاد جهانی برای کنترل هاری» با تاکید بر اینکه غذارسانی صحیح مورد تاکید سازمانهای جهانی است، افزود: بسیار مهم است که با مدیریت پسماندها، تجمع سگها در مکانهای دفع پسماند کنترل شود، چراکه اجتماع سگها در این مکانها میتواند ریسک انتقال بیماری سگها و ویروسهای مشترک انسان و حیوانات را افزایش دهد.
وی ادامه داد: از سوی دیگر سازمان جهانی بهداشت حیوانات میگوید که میتوان (نه الزاماً) دسترسی سگها به منابع غذایی کنترل نشده مانند زبالههای کشتارگاهی را کاهش داد، همچنین سطلهای زباله ضدحیوان ایجاد کرد تا سگها از هرجایی تغذیه نکنند. غذارسانی کنترل شده و تمیز که با عنوان «غذارسانی مسئولانه» مطرح شده است، نفی نمیشود.
طباطبایی گفت: سازمان بهداشت جهانی حیوانات که متشکل از ۱۸۲ عضو از کشورهای مختلف است، برنامههای مدیریت جمعیت سگها را این چنین تعریف میکند: «مدیریت جمعیت سگها (DPM) به رویکردی کلنگر اشاره دارد که هدف آن بهبود رفاه سگها، کاهش مشکلاتی که ممکن است ایجاد کنند و ایجاد همزیستی هماهنگ با مردم و محیط آنها است».
وی اظهار کرد: اگر برنامهای بخواهد مشکلات رفاهی برای سگها به وجود بیاورد، نهتنها موفق نیست بلکه حتی نمیتوان نام آن را برنامه مدیریت جمعیت سگها (DPM) گذاشت. در نتیجه این برنامههای به اصطلاح «ساماندهی» ضمن ظلم به حیواناتی که بهدلیل بیمسئولیتی ما در شرایط نامساعدی قرار میگیرند برای خود انسانها و حیاتوحش هم مشکلاتی دارد.
لزوم مدیریت پسماند و کنترل تجمع سگها در مکانهای دفع پسماند
این فعال حقوق حیوانات، اضافه کرد: تاجاییکه اطلاع داریم، کارشناسان و متخصصان جهانی چنین نظری ندارند که غذادهی باعث افزایش سگها است؛ آنها دلیل افزایش جمعیت سگها را فقدان برنامه «مدیریت جمعیت سگها» میدانند؛ برنامهای که تاکنون در ایران نداشتهایم و بهجای آن راهکاریهای غیرعلمی حذف فیزیکی و کشتار را داشتیم.
وی تصریح کرد: با نگاه به نقشه هاری در دنیا و کشورهای دچار مشکل، متوجه میشویم که این کشورها نه تنها امکان کشتار دارند بلکه برخلاف کشورهایی که قانون حمایت از حیوانات دارند برای کشتار بسیار آزادتر بودند و هرساله کشتار انجام میدهند اما نتوانستهاند مشکلات خود را حل کنند.
طباطبایی افزود: تا امروز هیچ منبع علمی، تأثیر غذارسانی در افزایش جمعیت یا فقدان غذارسانی در کاهش جمعیت سگها را تأیید نکرده است و در هیچ کجای دنیا نتوانستهاند با کاهش دسترسی به منابع غذایی جمعیت کل را کاهش دهند. اگر کاهش دسترسی به منبع غذایی امکان سیر نزولی جمعیت سگها را میداشت، چرا سازمانهای تخصصی به چنین مسئلهای اشاره نکردهاند؟ البته مدیریت پسماند تحت عنوان «کنترل محیطی» ازآنجاکه میتواند تا حدی توزیع جمعیت سگها را به سمت مکانهای کم تعارضتر ببرد، حائز اهمیت است.
به صفر رساندن فوری هاری با واکسیناسیون ۷۰ درصدی سگها
وی با تاکید بر رویکرد «سلامت واحد»، واکسیناسیون ۷۰ درصدی سگها و آگاهی افزایی را یکی از برنامه سازمان بهداشت جهانی برای ریشهکن کردن هاری دانست و گفت: سازمان بهداشت جهانی و کشورهای جهان قصد دارند تا سال ۲۰۳۰ بهطور کامل بیماری هاری را ریشهکن کنند، متأسفانه اقدامات توصیه شده در برنامه به صفر رساندن هاری تا سال ۲۰۳۰ را انجام ندادیم.
این پژوهشگر محیطزیست پیرامون اینکه به گفته سازمان بهداشت جهانی ثابت شده که واکسیناسیون ۷۰ درصدی سگها میتواند «هاری» را به صفر برساند، گفت: براساس تاکید این سازمان «برای کاهش هاری نباید اقدام به کاهش جمعیت سگها» کرد، چراکه هاری وابسته به تراکم جمعیت نیست. بلکه مطابق این برنامه لازم است سگها واکسینه شوند و به پوشش ۷۰ درصدی واکسیناسیون برسند.
وی اضافه کرد: در کنفرانس سال ۲۰۱۵ سازمان جهانی بهداشت حیوانات، سازمان ملل، فائو و اتحاد جهانی کنترل هاری در سوئیس، شعار «هر سگ واکسینه سربازی برای مبارزه با هاری است» مطرح شد. به جای کشتار سربازان مقابله با هاری، اگر آنها را با واکسیناسیون تقویت کنیم، ضمن عقیمسازی سگها، باعث میشویم جایگزینی جمعیت نیز اتفاق نیفتد؛ در صورتی که کشتار و حذف انجام شود دائماً سگهای جوان جدید و واکسینه نشده جایگزین سگهای قبلی میشوند.
لزوم برنامه مدیریت جمعیت سگها
طباطبایی درباره اینکه کدام سگها به حیاتوحش آسیب میزنند، گفت: طبق منابع علمی، سگها بسته به اینکه متعلق به کدام زیرجمعیت باشند میتوانند برای محیطزیست و حیاتوحش مشکلساز شوند؛ دقیقاً به همین دلیل برنامه مدیریت جمعیت سگها ضروری است. سگهایی که در زیرگروه سگهای بیسرپرست هستند، معمولاً طی سکون در مناطق شهری و نیمهشهری، غذای خود را با زبالهگردی تأمین میکنند و گاهی هم توسط مردم محلی غذارسانی میشوند، بنابراین ریسک چندانی برای حیاتوحش محسوب نمیشوند.
وی اظهار کرد: سگهای گلهای که با گلهداران در حیاتوحش بدون محدودیت اجازه گشتزنی دارند و همینطور سگهای شکارچیان که برای آسیب به حیاتوحش آموزش دیدهاند، بهدلیل شرایط سخت و آسیبهایی که دیدند بسیار خشن شده و در واقع خود قربانی خشونت هستند پس میتوانند هم به انسانها و هم به محیطزیست آسیب جدی برسانند.
نقش آموزش، قانونگذاری و فرهنگسازی برای ترویج مالکیت مسئولانه
طباطبایی، درباره مدیریت جمعیت سگها با تاکید بر عملکرد صحیح سگها بر آموزش و قانونگذاری، افزود: طبق نظر سازمان جهانی بهداشت حیوانات، منبع اصلی جمعیت سگهای بیسرپرست، سگهای باسرپرست فعلی هستند که مالکان مسئولیت آنها را بهطور کامل قبول نمیکنند و این سگها با تولهکشی و رهاسازی در اطراف روستا و دامپروریها توسط صاحبان خود میتوانند مشکلاتی برای محیطزیست و دیگر حیوانات ایجاد کنند و با تولیدمثل تولههای ناخواستهای بیاورند که کسی مسئولیتشان را قبول نمیکند.
وی خاطرنشان کرد: مشاهده جمعیت زیادی از سگها با گوشها و دمهای بریده در اطراف شهرها نشانی از اثر دامپروران و صاحبان بیمسئولیت قبلی سگهای صاحبدار است. بنابراین این سگها ضمن ایجاد مشکلات زیست محیطی با تولیدمثل میتوانند نسلی از سگهای بیسرپرست را گسترش دهند و راهکار کنترل آنها آموزش، قانونگذاری و فرهنگسازی برای ترویج مالکیت مسئولانه است.
نظر شما