به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که محمدرضا بکرانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر انقلاب اسلامی در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده است: «محمدرضا پهلوی که در ماههای پایانی سلطنتش شرایط سیاسی حاکم بر کشور را متزلزل و شکننده میدید، تغییراتی در لایههای حکومتی و اجتماعی با هدف ایجاد رضایت در بدنه طبقات اجتماعی به ویژه طبقه روحانی و در رأس آن مراجع تقلید ایجاد کرد که در تمام این تحولات سیاسی با شکست روبهرو شد.
از اقدامات عوامفریبانه پهلوی دوم میتوان به پایان دادن به نخستوزیری امیرعباس هویدا در مردادماه سال ۵۶ اشاره کرد که با سیاست آرام کردن اوضاع سیاسی و در ادامه زندانی کردن یار بهایی خود و سپردن دولت به جمشید آموزگار با شعار «دولت فضای باز سیاسی» صورت گرفت که آن هم دوام چندانی نداشت و آموزگار پس از آتشسوزی سینما رکس آبادان مجبور به استعفا شد.
محمدرضا پهلوی در چهارم شهریورماه سال ۵۷ از جعفر شریفامامی که در مقطعی ریاست مجلس سنا را در کارنامه خود داشت و از سران فراماسونری و از مخالفان دولت هویدا بهشمار میرفت خواست تا دولتی با شعار «آشتی ملی» تشکیل دهد.
شریفامامی با پرچم دروغین آشتی ملی، اما در حقیقت سوار بر اسب تزویر برای خوشخدمتی به دربار و آرام کردن التهابهای اجتماعی دست به اقدامات عوامفریبانهای مانند بستن کازینوها و قمارخانهها زد و با چاپ عکس امام خمینی (ره) در روزنامه کیهان بعد از ۱۵ سال، اعلام کرد که موافق بازگشت آیتالله خمینی (ره) است تا به رایزنی با او بپردازد، که امام (ره) در پیامهای پیدرپی پرده از کذب بودن وعدههای دولت وابسته به دربار پهلوی شریفامامی برداشت.
در سیزدهم شهریورماه، نماز عید فطر به امامت آیتالله مفتح در تپههای قیطریه تهران برگزار شد که پس از آن مردم با انجام یک راهپیمایی گسترده خواستار برقراری حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) شدند. این نماز، ناقوس هشداری برای غروب نظام تاریکی و طلوع چشمه نور بود. در روزهای پانزدهم و شانزدهم شهریورماه نیز تظاهرات مشابهای برگزار شد که به دنبال این ناآرامیها اعلامیه حکومت نظامی از طرف دولت آشتی ملی در تهران و ۱۱ شهر دیگر کشور اعلام شد تا تزویر که روی دیگر سکه دولت آشتی ملی شریفامامی بود، آشکار شود. در این مقطع ارتشبد غلامعلی اویسی که پیشتر لقب قصاب ایران را در سرکوب قیام ۱۵ خرداد با خود یدک میکشید، به فرمانداری نظامی پایتخت منصوب شده بود.
اعلام حکومت نظامی از طرف رژیم در ساعت شش صبح باعث غافلگیری مردمی شد که برای حضور در راهپیمایی آماده شده بودند، اغلب حاضرین با فراخوانی یحیی نوری، طلبه مبارز انقلابی ساکن حوالی میدان ژاله، گرد هم آمده بودند که با دیدن نظامیان و تانکها غافلگیر شدند.
در روایت عباس ملکی تنها عکاس حاضر در واقعه ۱۷ شهریور که مأمور تهیه گزارش بوده، آمده است که: «عدهای پلاکارد به دست گرفته بودند که روی آن نوشته بود به میدان میرویم.» به استناد همین نوشته میتوان گفت نقش یحیی نوری در فراخوانی قیام ۱۷ شهریور محلی بوده و بخشی از جمعیت حاضر در تظاهرات آن روز را نمایندگی میکرده است و بخشهای گسترده دیگری هم به شکل مستقیم یا غیرمستقیم بر عهده علمای مجاهدی چون حضرات آیات مرعشی نجفی، سیدمحمد کاظم و امام خمینی (ره) بوده که کمتر به آن پرداخته شده است.
در ادامه خاطرات عباس ملکی آمده است که در میدان ژاله با صحنههایی روبهرو شده که تعجب وی را در پی داشته است، او در روایت آن روز گفته است که دو گروه از مردم و نظامیان را دیدم که روبهروی هم قرار گرفته بودند، نیرویهای نظامی مقابل مردم زانو زده و به سمت آنان اسلحه گرفته بودند، مردی را دیدم که پیراهن خود شکافته بود و به نظامیان میگفت تیراندازی کنید، از میدان ژاله تا میدان خراسان مملو از جمعیت بود و شعار مرگ بر شاه، استقلال، آزادی و برادر ارتشی چرا برادرکشی را سر میدادند.
آری شعار دروغین «آشتی ملی» شریفامامی دو هفته هم دوام نداشت و لوله تفنگ دژخیم سینه جوانان کشور را نشانه رفت.
زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی وقت آمریکا در مورد این رویداد جملات قابل توجهای گفته است: رویداد میدان ژاله (۱۷ شهریور) چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد، این رویداد، پایان شورشهای پراکنده، مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود.
در مورد تعداد شهدای قیام ۱۷ شهریور آماری متفاوت از ۸۷ شهید و ۲۰۵ زخمی تا چهار هزار نفر هم از سوی منابع محلی و خارجی (میشل فوگو) آورده شده است.
پیام امام خمینی (ره) به مناسبت این حادثه روح تازهای به کالبد انقلابیان دمید و آنان را به ادامه دادن مبارزات علیه نظام سلطه تشویق کرد، در بخشی از این پیام آمده است: «چهره امروز ایران گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن آن به چشم میخورد، آری اینچنین است، راه امیرالمومنین (ع) و سرور شهیدان امام حسین (ع)، ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدا کشته میشد.»
نظر شما