«فرهنگ شهروندی» اصل فراموش‌ شده در حکمرانی شهری

هنگامی‌که صحبت از «فرهنگ شهروندی» می‌شود بیشتر به‌نوعی رابطه آن با سایر پدیده‌های فرهنگی و اجتماعی توجه می‌کنیم، درحالی‌که آن‌چه امروز از آن به عنوان اخلاق شهروندی یاد می‌شود، وظایفی است که شهروندان در یک شهر نسبت به نهاده‌های اجتماعی یا سایر شهروندان دارند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، فرهنگ شهروندی به‌مثابه نوعی فرایند از قرن ۱۹ همگام با جوامع مدنی و دولت‌های ملی شکل گرفته است. این پدیده با جدی شدن مسئله جهانی‌شدن در دهه‌های اخیر از مهم‌ترین مسائل اجتماعی معاصر است. در این راستا «شهروند و فرهنگ شهروندی» از پویاترین مفاهیم اجتماعی و فرهنگی دنیای مدرن تلقی شده است؛ یا به‌عبارت دیگر باید گفت که اساس جامعه مدنی بر محور نهاده‌های اجتماعی نظام شهروندی و فرهنگ حاکم بر آن شکل‌گرفته است، ازاین‌رو شالوده‌های اصلی جامعه مدنی به‌مثابه نظام سیاسی و اجتماعی را نهادهای شهروندی مثل نهاد قانون‌گذاری و نهاد نظام حاکمیت سیاسی مردم بر مردم در قالب نظام‌های دموکراسی می‌سازند.

فرایند فرهنگ شهروندی پیامدهای بسیطی برای جامعه انسانی داشته است که می‌توان این عنصر را از ابعاد متنوع در قالب نوعی تحول از جامعه‌شناسی سنتی به صنعتی بر پایه دانش و اطلاعات با بسط و توسعه فرایندهای ارتباطی، جهانی‌شدن، چند فرهنگی شدن و شهری شدن ناشی از فرایندهای متأخر مدرنیته چون توریسم، مهاجرت، رسانه‌ها و اینترنت که باعث گسترش آگاهی ملت‌ها شده است، در قالب شیوه‌های مختلف زندگی در یک مقیاس فراملی به‌صورت کالاهای فرهنگی و به‌طور شبانه‌روزی مصرف کرد.

از طرفی در عصر حاضر شهروندی یک ضرورت اجتماعی است که به‌صورت سازه اجتماعی ناشی از بسترهای اجتماعی و فرهنگی جامعه همراه با تنوع فرهنگ‌ها، معانی مختلفی را در جامعه شکل می‌دهد؛ بر این اساس به‌طورکلی شهروندی یک نوع قرارداد متقابل اجتماعی و یک سلسله حقوق متقابل «دولت بر مردم و مردم بر دولت» و همچنین یک احساس مشترک عمومی نسبت به هویت ملی و اجتماعی در یک محدوده مشخص است. درواقع در حوزه فرهنگ شهروندی باید به مجموعه‌هایی از ارزش‌های اجتماعی چون «مساوات‌طلبی، آزادی، فردگرایی، مردم‌سالاری و مسئولیت‌پذیری مدنی شهروندان» اشاره کرد، که این پارامترها جزو حقوق فرهنگ شهروندان یک جامعه شهری محسوب می‌شود.

«فرهنگ شهروندی» اصل فراموش‌شده در حکمرانی شهری

پیمان عین القضاتی، دکترای جامعه‌شناسی فرهنگی است که سال‌ها است در حوزه مباحث فرهنگی از جمله مقوله فرهنگ شهروندی مطالعه و فعالیت‌های تحقیقاتی داشته است، او معتقد است فرهنگ شهروندی یکی از مقوله‌های مهم فرهنگی است که باید در حکمرانی شهری لحاظ شود به همین جهت با وی گفت‌وگویی درباره اهمیت فرهنگ شهروندی انجام داده‌ایم که مشروح آن را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

آموزش مباحث فرهنگ شهروندی به شهروندان در دنیای امروز چه اهمیتی دارد؟

بخشی از هویت شهری به‌غیراز نگهداشت، توسعه، پیشرفت و آبادانی که در توسعه کالبدی عمرانی شهرها در نظر گرفته می‌شود، نگاه به ذی‌نفعان شهر است. درواقع شهروندان بخشی مهمی از هویت یک شهر هستند که باید در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و اجتماعی به مقوله شهروندان توجه شود. توسعه و آبادانی شهر بدون در نظر گرفتن اهالی آن شهر امکان‌پذیر نیست بنابراین باید هم‌زمان به دو مقوله توسعه از نظر کالبدی عمرانی و توسعه فرهنگی توجه ویژه شود.

متأسفانه در سنوات گذشته بیشترین توجهی که در معماری و شهرسازی کشورمان صورت گرفته، توسعه عمرانی و کالبدی شهرها بوده است و نگاه به انسان‌محوری و توجه به ذی‌نفعان کمتر مورد توجه قرار گرفته است که همین امر باعث شده است شهرهای کشور با پدیدهای اجتماعی و فرهنگی همچون حاشیه‌نشینی، وندالیست شهری و آسیب‌های اجتماعی روبه‌رو شوند.

در دهه‌های مختلف بیشترین توجه به کالبد عمرانی شهرها شده است و از توجه به شهروندان برای تأمین شدن و هم‌زمانی با رشد توسعه شهری غفلت شده است به همین جهت ما به مقوله مهم و مغفول‌مانده‌ای به نام آموزش فرهنگی شهروندی می‌رسیم که فقدان این مقوله باعث شده است شهرهای کشور با خسران زیادی روبه‌رو باشند و نتوانند شهروندان را در سیاست‌گذاری‌ها و اقدامات شهری همراه خود کنند.

فرهنگ شهروندی بر چه مباحث و محورهایی تأکید دارد؟

فرهنگ شهروندی تعریف کلی و طیفی وسیعی را در بر می‌گیرد اما در کل می‌توان گفت از تقویت روابط اجتماعی بین ساکنان یک شهر تا نگهداشت شهر و حفاظت از اماکن عمومی، رعایت قوانین و مقررات اجتماعی و مهم‌تر از همه مشارکت اجتماعی و فرهنگی شهروندان همه در ذیل فرهنگ شهروندی قرار می‌گیرد.

به چه علت شهرهای موفق جهان به میزان زیادی روی فرهنگ شهروندی توجه و سرمایه‌گذاری کرده‌اند؟

فرهنگ شهروندی به‌اندازه‌ای پراهمیت است که به‌صراحت اعلام می‌کنیم شهر تنها پل، زیرگذر، بزرگراه و توسعه کالبدی و عمرانی نیست بلکه شهر دارای روح است و منظور از روح، فرهنگ حاکم بر شهر است که توسط شهروندان باید رعایت شود و جایی که فرهنگ عمومی شهر را تقویت می‌کنیم به آسایش و آرامش و رشد اجتماعی کمک می‌کنیم و در جایی که روی فرهنگ شهروندی کار نشده است شاهد رشد ناهنجاری‌ها هستیم و در شهرهایی که مباحث آموزش شهروندی مورد توجه قرار می‌گیرد آرامش بسیار زیادی را بین شهروندان و کاهش نزاع و خشونت شاهد هستیم ضمن اینکه فرهنگ شهروندی ارتباط مستقیمی با امنیت اجتماعی دارد، هر اندازه مدیران و سیاست‌گذاران شهری روی مقوله فرهنگ شهروندی توجه داشته باشند شاهد افزایش امنیت اجتماعی و رشد اقتصادی شهرها هستیم.

در شهرهایی که امنیت اجتماعی آن پایین باشد، سرمایه‌گذار حاضر به ورود آن شهر نیست و نخبگان آن شهر به دلیل انعطاف‌پذیر نبودن قوانین آن شهر مهاجرت می‌کنند و فرار مغزها در اتفاق می‌افتد؛ زیرا شهرها خود را با شرایط فرهنگ نوین شهروندی تطبیق نداده‌اند.

«فرهنگ شهروندی» اصل فراموش‌شده در حکمرانی شهری

چه رابطه بین فرهنگ شهروندی و تعلق شهری وجود دارد و کدام‌یک مولود دیگری است؟

وقتی صحبت از شهر می‌شود باید بعد مادی و معنوی آن در نظر گرفته شود، بعد مادی شامل ساختارهای فیزیکی که همان معماری‌ها، سازه‌ها، اشکال، المان‌ها و نمادها و خانه‌های تاریخی می‌شود اما در بعد معنوی به باورها، هنجارها، ارزش‌ها و آداب‌ورسوم توجه می‌شود؛ شهری دارای فرهنگ غنی هست که هم از نظر سیما و منظر دارای هارمونی خاص باشد و هم ارزش‌ها و باورهای فولکلور منطقه خود را حفظ کرده است که نتیجه برآیند این دو مقوله تعلق شهروندی است و انسان‌ها را به آن نقطه وابسته می‌کند و حتی تعصب و غیرتمندی برای حفظ و نگهداشت شهر برای شهروندان ایجاد می‌کنند.

وضعیت فرهنگ شهروندی در شهرهای کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در دوران کنونی دعوای سنت و مدرنیته را در شهرها داریم؛ ما هنوز شاهد نسلی هستیم که به سنت‌های گذشته و باورها تعلق دارد و به‌عنوان نسل اصلی قبول دارد و نسل جدیدی که با مدرنیته بزرگ می‌شود و آنچه از گذشته که با مدرنیته گره خورده است را می‌پذیرد، در حال گذر از این مسیر هستیم که با پدیده جدیدتری چون جهانی‌شدن دست‌وپنجه نرم می‌کند.

نسل جدید به دلیل اینکه تحت تأثیر جهانی‌شدن است و نگاه اروپایی را ملاک توسعه قرار داده است، در حال چالش، بحث و گفت‌وگو است که کدام گزینه درست است. اینکه در شهرسازی و معماری شهر باید توجه به معماری شهری گذشته همچون معماری اصفهان برطرف‌کننده تمام نیازهای مردم شهر بوده است دنبال شود یا اینکه به سمت المان‌های مدرن و نوین برویم؟ اینجا است که در کنار بحث جهانی‌شدن، نگاه به سنت و حفظ آن، نگاه منطقه‌ای و رفتن به سمت حفظ ساختار محله‌ای به‌عنوان نگاه جدید دنبال می‌شود.

معماران ما این موضوع را می‌پذیرند که مدرنیته شدن در آمریکایی و اروپایی شدن نیست بلکه می‌توانند با در نظر گرفتن ویژگی‌های سنت‌های آن شهر که برآورده‌کننده نیازهای شهروندان بوده است و در قالب و ساختارهای ترکیبی نوین به آن بپردازند و داشته‌های گذشته را نیز حفظ کنند اما این امر هنوز در مرحله آزمون و خطا است یعنی آنچه برای ما از گذشته به یادگار مانده است باید از حالت موزه‌ای یا مینیاتوری خارج و کارکردهای نوین برای آن طراحی شود ضمن اینکه اقناع‌سازی برای نسل جوان در نظر گرفته شود.

شهروندان در فرهنگ شهروندی چه نقشی دارند؟

در حوزه فرهنگ شهروندی با دو دیدگاه روبه‌رو هستیم در نگاه اول شاهد غلبه شهر بر شهروندان هستیم درواقع حکمرانی شهری به‌گونه‌ای است که شهروندانش را منفعل می‌کند و انسان‌ها بر اساس مدل حکمرانی نمی‌توانند در توسعه و پیشرفت شهر نقشی داشته باشند. این نوع نگاه را هم‌اکنون در برخی از شهرهای ایران شاهد هستیم.

نگاه دوم که رویکرد شهرهای کشورهای توسعه‌یافته است شهروندان را کنشگر می‌بینند و نقش آنان را در مدیریت محله و حفظ و نگهداری شهر مؤثر می‌داند، درواقع در این نگاه جدید شهروند از یک موجود منفعل به یک موجود فعال تبدیل می‌شود و در مقام یک شهروند مطالبه‌گر دارای اظهارنظر و دیدگاه برای مدیریت شهری است.

متأسفانه در شهرها هنوز هم آن نگاه منفعلانه به شهروندان دیده می‌شود درحالی‌که نقش شهروندان به‌عنوان کنشگران فعال دربسته‌ها و گروه‌های اجتماعی مختلف و مؤثران در توسعه در شهرهای کشورهای توسعه‌یافته به‌عنوان یک اصل مهم قلمداد می‌شود. متأسفانه سیستم آموزشی ما و نگاهی که در عرصه فرهنگ‌سازی جامعه وجود دارد، شهروندان را منفعل کرده است اما دوران کنونی انسان‌ها را پرسشگر و جستجوگر تربیت می‌کند. نسل جوان شاید نسبت به همه موضوعات در ساختار قدرت جایگاهی نداشته باشد اما در دنیای مجازی نسبت به رخدادها موضع‌گیری و اظهار نظر می‌کند و از حالت منفعل گذر کرده است.

«فرهنگ شهروندی» اصل فراموش‌شده در حکمرانی شهری

چه دستگاه‌هایی به‌غیراز شهرداری متولی فرهنگ شهروندی هستند؟

ما در کشور با تعدد دستگاه فرهنگی روبه‌رو هستیم که داعیه‌دار متولی فرهنگ جامعه هستند؛ به علت تکثر دستگاه‌های فرهنگی، بسیاری آن‌ها در حوزه فرهنگ شهروندی از پاسخگویی فرار و اظهار بی‌مسئولیتی می‌کنند. بزرگ‌ترین نهاد در تعلیم و تربیت و آموزش فرهنگ شهروندی در ابتدا نهاد خانواده است و در مرحله بعد نهاد آموزش‌وپرورش دومین نهادی است کهحوزه فرهنگ شهروندی وظیفه دارد اما در سال‌های اخیر این نهاد تنها در مقوله آموزش فعالیت داشته و کمتر به حوزه پرورش که یکی از محورهای آن فرهنگ شهروندی است، پرداخته است. در کنار آن متأسفانه آن‌طور که انتظار می‌رود اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه توسعه فرهنگ شهروندی سیاست‌گذاری و اقدام مؤثری انجام نداده است و تمام بار فرهنگ شهروندی به عهده شهرداری‌ها به‌ویژه سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری قرار گرفته است.

شهر اصفهان از لحاظ فرهنگ شهروندی چه وجه تمایزی با سایر با شهرهای ایران دارد؟

اصفهان در مسیر گذر از سنت به مدرنیته است، درواقع این شهر پدیده‌های مدرن را درون خودجای می‌دهد اما کارکرد سنت را با دیدگاه‌های نوین تجمیع کرده است. در بازار اصفهان تنها عناصر سنت سخن نمی‌گوید بلکه تولیدات و محصولات فرهنگی با رویکرد نوین در همین ساختار قدیم در حال عرضه است یا تولیدات گذشته با رویکرد نوین در حال عرضه است اما آنچه مهم است برآورده کردن نیاز مردم است.

از اصفهان به‌عنوان یک مدل موفق در فرهنگ شهروندی می‌توان یاد کرد که سعی کرده است هویت اصیل خود را حفظ کند و درگیر بازار مکاره نوین مدرنیته نشود که این امری ارزشمند است و نکته قابل تأمل این است که مردم اصفهان این موضوع را پذیرفته‌اند و حتی گردشگران داخلی و خارجی در کنار ظرفیت‌های نوین همچون حوزه حمل‌ونقل با فضای سنتی و تاریخی روبه‌رو می‌شوند که همین امر باعث ایجاد آرامش و حس تعلق به این شهر می‌شود.

گفت‌وگو از: کورش دیباج دبیر سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری ایمنا

کد خبر 600647

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.