به گزارش خبرنگار ایمنا، سرهنگ محمد محمدی فرمانده انتظامی قصرشیرین، اظهار کرد: درپی اعلام ورود چهار فرد آدمربا به قصد تجاوز به عنف به منزل یکی از شهروندان قصرشیرین با ایجاد رعب و وحشت و اقدام به تیراندازی و ربودن یک جوان ۲۰ ساله، مأموران پلیس انتظامی بلافاصله وارد عمل شدند.
وی افزود: با توجه به حساسیت موضوع، دستگیری آدمربایان در دستور کار پلیس قرار گرفت و با استفاده از شگردهای پلیسی در یکی از روستاهای دورافتاده شهرستانهای همجوار فرد گروگانگیر دستگیر و یک قبضه اسلحه وینچستر و یک تیغه شمشیر از متهمان کشف شد. فرد ربوده شده نیز آزاد و به دلیل ضرب و شتم وارد شده به مرکز درمانی انتقال یافته و هم اکنون حال وی مساعد و رضایت بخش است.
فرمانده انتظامی قصرشیرین گفت: دو متهم اصلی آدم ربا دستگیر و در اختیار دستگاه قضائی قرار گرفته و دو متهم دیگر نیز شناسایی و مورد تعقیب هستند. قصد آدمربایان در اعترافات اولیه اختلافات شخصی و تجاوز به عنف بوده است.
حمله ۴ مرد به یک آرایشگاه مردانه
چند هفته قبل مردی با پلیس تماس گرفت، از چهار سارق زورگیر شکایت کرد و گفت: مغازه آرایشگری در شرق تهران دارم، ساعتی قبل داخل مغازهام بودم و چند مشتری هم نشسته بودند که ناگهان در مغازه باز شد و چهار مرد جوان که ابتدا تصور کردم مشتری هستند وارد شدند اما به محض ورود دو نفر از آنها با چاقو شروع به تهدید من، شاگردم و مشتریهای مغازه کردند. این ماجرا حدود ۱۵ دقیقه طول کشید و مردان خشن ما را در مغازه حبس کردند و با تهدید گوشیهای تلفن همراه و پولهای نقدی را که داشتیم، سرقت کردند.
با شکایت مرد آرایشگر، پروندهای در شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت تشکیل شد. در تحقیقات صورت گرفته، کارآگاهان به کارگر آرایشگاه که مردی افغانستانی بود، مشکوک شدند. تحقیقات از نخستین مظنون این پرونده آغاز شد و او گفت: شناخت زیادی از مردان گروگانگیر ندارم اما میدانم پاتوق آنها کجاست. آنها چهار ماه است که از افغانستان به ایران فرار کردهاند. در مدتی هم که به ایران آمدند چند باری به آرایشگاه آمده بودند.
وی افزود: این چهار مرد در افغانستان افسر پلیس بودند اما با شروع جنگ، از کشورشان فرار کردهاند. آنها دو هفته در کوهستان سرگردان بوده و از طریق قاچاقبرها به ایران آمده و در ساختمانی نیمهکاره کار و زندگی میکنند. با اطلاعاتی که کارگر جوان در اختیار مأموران قرار داد، آنها راهی ساختمان نیمهکاره شده و متهمان را بازداشت کردند.
متهمان در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرده و یکی از آنها گفت: بعد از اینکه به ایران آمدیم تصمیم گرفتیم چند مغازه را سرقت کنیم تا به این طریق پولی برای خودمان دست و پا کرده و بعد به کشورمان برگردیم. چند باری به این مغازه آرایشگری رفته بودیم و میدانستیم که مشتری زیاد دارد. روز حادثه قرص مصرف کرده و حالت طبیعی نداشتیم؛ بنابراین به آرایشگاه مورد نظر رفتیم و سرقت را انجام دادیم.
با گرفتن آخرین دفاع از متهمان، اتهام محاربه برای چهار متهم خشن صادر شد. بدین ترتیب به زودی پرونده متهمان برای رسیدگی به دادگاه عمومی و انقلاب پایتخت ارسال خواهد شد و آنها محاکمه میشوند.
شامگاه پانزدهم دی ۹۴ وقوع یک درگیری در خیابان احمدی به مأموران کلانتری ۱۶۱ ابوذر تهران اعلام شد. با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد جوانی ۳۲ ساله به نام مهدی در جریان درگیری بر اثر اصابت ضربه چوب بیس بال به سرش بیهوش شده است.
مرد جوان به بیمارستان منتقل شد، اما ضربه شدید باعث مرگ مغزی او شد و اعضای بدن پسر جوان دو روز بعد از این حادثه با موافقت خانوادهاش اهدا شد. به دنبال مرگ مهدی، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام و عامل این درگیری به نام بهمن بازداشت شد.
مرد ۴۷ ساله در تحقیقات گفت: خانه مقتول و خانوادهاش در طبقه دوم و سوم ساختمانی است که من هم زیر ساختمان مغازه املاکی دارم. مهدی به خاطر اینکه پلهها را بالا و پایین نرود از پنجره آشغال و تفاله چای را پایین میریخت. چند بار درباره این موضوع به او تذکر داده بودم، اما فایدهای نداشت تا اینکه ساعتی قبل وقتی از داخل بنگاه به داخل خیابان آمدم، ناگهان مقداری تفاله چای روی سرم ریخت.
وقتی به بالا نگاه کردم دیدم مقتول پنجره اتاقش را باز کرده و درحال ریختن تفاله چای به داخل خیابان است. او خیلی خونسرد بود و اصلاً توجهی به این نداشت که لباسهای مرا کثیف کرده است به همین دلیل من خیلی عصبانی شدم و به این کارش اعتراض کردم، اما به جای معذرتخواهی شروع به داد و فریاد کرد.
همین مسئله باعث مشاجره ما شد و در نهایت مهدی خودش را به طبقه پایین رساند و با هم درگیر شدیم. بعد هم مقتول به داخل مغازهام رفت و یک صندلی برداشت و به طرف من حمله کرد. من هم به داخل مغازه رفتم و چوب بیسبالی که از قبل در مغازه بود، برداشتم و یک ضربه به سرش زدم که خونین روی زمین افتاد. من هرگز فکر نمیکردم که او با یک ضربه چوب به قتل برسد و الان هم پشیمان هستم، هر چند پشیمانی فایدهای ندارد.
با اعتراف بهمن به جنایت، مرد میانسال به بازسازی صحنه قتل پرداخت و با توجه به درخواست اولیای دم برای قصاص، قضات دادگاه کیفری حکم بر اعدام صادر کردند. پرونده این جنایت برای اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد و گروه صلح و سازش مستقر در دادسرا وارد عمل شدند. در نهایت و با چندین جلسه صلح و سازش اولیای دم تنها برای رضای خدا و به یک شرط از قصاص قاتل گذشت کردند.
شرط آنها برای رضایت به قاتل این بود که از محل زندگی آنها که در آنجا مغازه مشاور املاک داشته برود. با پذیرفتن این شرط، مرد میانسال با گذشت هفت سال از قتل و درحالی که در چند قدمی چوبه دار قرار داشت به زندگی برگشت.
سرکیسه کردن مردم با عنوان کارمند دادگستری
حیدر آسیابی رئیس کل دادگستری استان گلستان، اظهار کرد: درپی گزارشهای مردمی به سامانه پیامکی حفاظت و اطلاعات دادگستری استان مبنی بر کلاهبرداری یک کارمند دادگستری، موضوع با حساسیت مورد پیگیری قرار گرفت.
وی افزود: پس از مدتها رصد اطلاعاتی، کارشناسان حفاظت و اطلاعات دادگستری استان موفق شدند این متخلف را که در محوطه بیرونی دادگستری گرگان پرسه میزد، شناسایی و دستگیر کنند.
رئیس کل دادگستری استان گلستان تصریح کرد: این فرد در پوشش مسافرکش، افراد را از جلوی دادگستری گرگان سوار میکرد و در بین راه با معرفی خود به عنوان کارمند دادگستری، مأمور نیروی انتظامی یا کارمند حفاظت و اطلاعات، به افراد وعده میداد در ازای دریافت پول، میتواند رأی پرونده را به نفع متقاضی تغییر دهد.
وی با تأکید بر اینکه این فرد یک مجرم سابقهدار است، اضافه کرد: با پیگیریهای انجام شده این فرد در محل اختفای خود در گرگان دستگیر و برای تکمیل تحقیقات فعلاً بازداشت است.
انهدام بزرگترین باند سرقت دلار در تهران
سردار حمید هداوند جانشین فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، اظهار کرد: با وقوع یک فقره زورگیری و سرقت دلار از راکب پیک موتوری به ارزش ۵۰ میلیارد ریال در میدان فردوسی بررسی موضوع و رسیدگی به پرونده در دستور کار تیمی زبده از کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی این فرماندهی قرار گرفت.
وی افزود: بنابر حساسیت موضوع، بلافاصله کارآگاهان وارد عمل شدند و در تحقیقات میدانی مشخص شد، سارقان با جعل عنوان مأمور، جلوی راکب پیک موتوری را گرفته و پس از ضرب و جرح شدید و استفاده از سلاح سرد، دلارهای وی را سرقت کردهاند.
جانشین فرماندهی انتظامی تهران بزرگ تصریح کرد: همین اطلاعات کافی بود تا کارآگاهان با شیوههای نوین پلیسی کشف جرم را آغاز کنند و در گام بعدی متوجه شدند یک زاغزن مسیر تردد پیک موتوری را به سارقان مسلح اطلاع میداده است.
وی ادامه داد: در تحقیقات شبانه روزی کارآگاهان مشخص شد، زاغزن فردی سابقهدار بوده و به دفعات مختلف به علت سرقت دلار تحمل کیفر داشته و ساکن یکی از محلههای جنوبی تهران است. زاغ زن این باند بلافاصله دستگیر شد و تحقیقات درخصوص دستگیری متهمان پرونده ادامه داشت تا اینکه سرقت به عنف دیگری با همین شگرد از یک پیک موتوری به کارآگاهان اداره پنجم گزارش شد.
سردار هداوند گفت: کارآگاهان بلافاصله راهی صحنه جرم شدند و با بررسیهای تخصصی هویت و مخفیگاه دو سارق حرفهای را که در سرقت حضور داشتند شناسایی و در کمترین زمان ممکن آنها را در مخفیگاهشان دستگیر کردند. دو سارق حرفهای پس از انتقال به اداره پنجم پلیس آگاهی به جرم زورگیری با همکاری پنج همدستشان اعتراف کردند.
وی افزود: در شاخه دیگری از بررسیها، کارآگاهان مخفیگاه تمام متهمان را شناسایی کردند و پس از هماهنگیهای قضائی در یک عملیات همزمان، پنج سارق دیگر این پرونده نیز دستگیر شد. متهمان در تحقیقات تکمیلی به جرم خود مبنی بر جعل عنوان پلیس، زورگیری، آدمربایی، ضرب و جرح و هشت فقره سرقت از پیکهای موتوری صرافیهای تهران به ارزش ۲۰۰ میلیارد ریال اعتراف کردند.
جانشین فرماندهی انتظامی تهران با بیان اینکه خط قرمز پلیس، امنیت شهروندان است، خاطرنشان کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضائی متهمان برای کشف جرایم احتمالی در اختیار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی قرار دارند و تحقیقات پلیسی همچنان ادامه دارد.
پدرکشی برای پول مواد
همسر مقتول در توضیح ماجرا به مأموران گفت: پسرم میلاد از صبح با محمود همسرم بر سر پول مواد مخدر جر و بحث میکردند. محمود به هیچ عنوان حاضر نبود که پول به پسرم بدهد و همین موضوع سبب شد تا آنها پس از جر و بحث باهم درگیر شوند و در نهایت هم میلاد با چند ضربه چاقو پدرش را از پا درآورد و بعد هم از خانه فرار کرد.
جسد پدر به دستور مقام قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران پس از تحقیقات تخصصی موفق شدند میلاد را ردیابی و بازداشت کنند که او پس از دستگیری به صراحت اتهامش را پذیرفت. با تکمیل تحقیقات، گزارش مأموران پلیس و نظریه پزشکی قانونی که علت مرگ را وارد کردن جسم نوک تیز و خونریزی ناشی از آن اعلام کرده بود، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه، دو خواهر متهم به عنوان اولیای دم درخواست قصاص کردند و یکی از آنها به جایگاه رفت و گفت: برادرمان چند سالی بود که به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود و همیشه با پدرم به خاطر پول مواد درگیر بود و در آخر هم به همین خاطر پدرمان را بیگناه کشت. ما به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستیم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن ابراز ندامت گفت: من چند سال معتاد بودم و اختیارم دست خودم نبود. از صبح که بیدار میشدم فقط همه فکر و خیالم مواد و تهیه آن بود و هیچ وقت هم فکر نمیکردم که روزی قاتل پدرم شوم. روز حادثه وقتی از خواب بلند شدم فهمیدم که مواد ندارم و حالم خوش نبود. ابتدا به سراغ مادرم رفتم تا از او پول بگیرم اما او پول نداد و با هم دعوایمان شد.
در این میان یکی از خواهرهایم موضوع را تلفنی به پدرم گفت و او هم چند دقیقه بعد خودش را به خانه رساند. با اینکه پدرم خیلی عصبانی بود اما من نه عصبانیت او را میدیدم و نه ناراحتی مادرم را و تنها به فکر این بودم که به هر قیمتی شده پول مواد را به دست آورم. با این حال پدرم با داد و فریاد وارد خانه شد و فحاشی کرد آنقدر عصبانی شدم که در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و چاقویی را که در اتاقم پنهان کرده بودم برداشتم و به گردن پدرم زدم.
بعد از ترس لباس پوشیدم و از خانه فرار کردم. آن شب به خانه برنگشتم و فردای روز حادثه هم متوجه شدم که پدرم فوت کرده است. از روی خواهرهایم شرمندهام و حالا هم راضیام که قصاص شوم فقط از آنها میخواهم که حلالم کنند. پس از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
نظر شما