به گزارش خبرنگار ایمنا، «یاغی» عنوان سریالی به کارگردانی محمد کارت است که هر پنجشنبه ساعت هشت صبح از فیلیمو پخش میشود. در واقع یاغی را میتوان حاصل اعتماد این پلتفرم به کارت، با توجه به پیشینهاش در موفقیت فیلم سینمایی «شنای پروانه» دانست. کارگردان جوانی که با ساخت این فیلم، نظر موافق بسیاری از منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرده بود.
درباره سریال
اولین ویژگی سریال «یاغی»، اقتباسی بودن آن است. این مجموعه با نگاهی آزاد به رمان «سالتو» نوشته مهدی افروزمنش، توسط محمد کارت، پدرام پورامیری و حسین دوماری به نگارش درآمده است. این رمان یکی از آثار مهم در حوزه ادبیات داستانی در سالهای اخیر است که پس از پخش این سریال، فروش آن رشد چشمگیری داشت.
اگرچه «یاغی» در روایت داستان خود چندان به «سالتو» وفادار نمانده است، اما همین اقتباسی بودنش سبب آن شده است که چارچوب داستان محکم باشد.
این سریال، روایتگر داستان زندگی سخت و پرچالش پسر جوانی به نام «جاوید» است که از بدو تولد با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم کرده است و حالا در اوج جوانی، زندگی روی خوش خود را به او نشان میدهد و این شانس بزرگ، خود مقدمه چالشهای جدید است.
«یاغی» در همان فضا و بستری روایت میشود که «شنای پروانه» روایت میشد. جنوب شهر، حاشیهنشینی، اعتیاد و فقر، المانهای اصلی در دو اثر داستانی کارت هستند. او در مصاحبهای عنوان کرده که به دلیل تجربه زیست در چنین محیطی، بهخوبی با بستر آن آشنا است، به همین دلیل فضاسازی در آثارش در نهایت با دقت و ظرافت و بسیار باورپذیر است. البته این فضا در مستندهای تحسینشده این کارگردان نیز جاری است.
داستان در چهار قسمت ابتدایی سریال و تا آنجا که حول محور جاوید و تلاش بیوقفهاش برای رسیدن به خواستههایش که در رأس آنها قهرمانی در مسابقات کشتی و راهیابی به تیم ملی کشتی است، میچرخد، بسیار اصولی و با ضرباهنگی سریع پیش میرود. اما از آنجاکه قصه به سمت بهمن و همسرش طلا و گذشته آنها پیش میرود، ناگهان هم در منطق روایت و هم در اصول داستانسرایی دچار لکنت میشود و هم با سکانسهای طولانی، ضربآهنگ آن افت میکند و کشدار به نظر میآید.
از جمله سکانسهای بیمنطق داستان، میتوان به سکانسی اشاره کرد که بعد از ماجرای اسیدپاشی به طلا، بهمن ناگهان تمام گذشتهاش را برای جاوید باز میکند. بر اساس چه منطقی یک خلافکار کارکشته اسبق، به یک جوان تازه از راه رسیده اعتماد میکند و رازهای مگویش را برای او برملا میسازد؟
گاهی نیز نقشههای بهمن و گروهش آنقدر بیپایه و اساس است که به ثمر نشستن آنها بیشتر بر کودکانه بودنشان صحه میگذارد. سکانسهایی همچون ماجرای اسیدپاشی به دختر اکبر مجلل یا قطع کردن برق محله برای یافتن شخصی که خانه بهمن را میپاید، از جمله بخشهای بیپایه داستان است.
از لحظه به دام افتادن شیوا تا کشته شدن او توسط طلا، آنقدر طولانی و کشدار روایت میشود که تماشای آن را برای مخاطب خستهکننده میکند.
فضاسازی بینظیر و شخصیتپردازی درست کاراکترها را میتوان از نکات مثبت این سریال دانست. اگرچه مختصات جغرافیایی محله «لیان شامپو» در یاغی هرگز مشخص نمیشود اما منطق روایی درست داستان در آن و شخصیتپردازی دقیق ساکنانش، آن را به محلی آشنا و واقعی برای مخاطبان تبدیل کرده است.
حضور عوامل بهشدت حرفهای در کنار کارت، باعث شده است تا خروجی کار، یک سر و گردن بالاتر از سایر سریالهای در حال پخش از این پلتفرمها باشد. بودن سامان لطفیان بهعنوان مدیر فیلمبرداری و بامداد افشار در مقام آهنگساز، کمک شایانی به این کارگردان جوان در خلق نخستین سریالش کرده است. حرکتهای حسابشده و بهاندازه دوربین لطفیان در کنار میزانسنهای ساده و غیرپیچیده کارت و همچنین دکوپاژ مناسب باعث شده است تا با اثری خوشساخت روبهرو باشیم.
همچنین نباید از هنر بامداد افشار بهویژه در تیتراژ ابتدایی این اثر و ترکیب ضرب زورخانه با موسیقی ارکسترال گذشت که جذابیت این سریال را دوچندان کرده است. با وجود نقطهضعفهایی در روایت داستان، «یاغی» سریال خوشساخت و استانداردی است که با اقبال خوب مخاطبان روبهرو شده و بار دیگر بر استعداد و نبوغ کارگردانی جوان صحه میگذارد که میتواند آیندهای درخشانتر داشته باشد.
درباره کارگردان
محمد کارت متولد سال ۱۳۶۵ در شیراز، فارغالتحصیل هنرستان هنرهای نمایشی و عضو پیوسته خانه سینمای ایران است. با توجه به اینکه اغلب ساختههایش در مجامع مختلف سینمایی مورد استقبال تماشاگران، منتقدان و داوران جشنوارهها قرار گرفته است، از فیلمسازان جوان مطرح چند سال اخیر به شمار میرود.
کارت ساخت هشت مستند از جمله مستندهای ذرهبین، سمفونی مرگ، آوانتاژ و پیله را در کارنامه خود به ثبت رسانده است و جوایزی همچون تندیس ویژه داوران یازدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت و تندیس بهترین کارگردانی فیلمهای بلند از دهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت را برای ساخت این مستندها از آن خود کرده است.
او همچنین بازیگری را با ایفای نقش در آثاری همچون نسبت خونی، عصبانی نیستم، چه خوبه که برگشتی و بوسیدن روی ماه تجربه کرده است.
شنای پروانه نخستین ساخته سینمایی کارت در مقام کارگردان است که سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر به دست آورد. «یاغی» نخستین تجربه سریالسازی این کارگردان بهشمار میرود.
درباره بازیگران
یکی از ویژگیهای «یاغی» ترکیب بازیگران آن است. پارسا پیروزفر، علی شادمان، طناز طباطبایی، امیر جعفری، نیکی کریمی، آبان عسکری، مهدی حسینینیا، مهلقا باقری، الیکا ناصری، عباس جمشیدیفر، جواد خواجوی و سجاد دولتی، نقشهای اصلی این سریال را بر عهده دارند.
کارت در هدایت و بازی گرفتن از بازیگرانش بهجز چند مورد انگشتشمار، بسیار موفق عمل کرده است. از نکات قابلتوجه این مجموعه، آن است که حتی بازیگران فرعی و بعضاً هنرورها هم بسیار درخشان و قابل قبول ظاهر شدهاند.
علی شادمان که حالا رفتهرفته به بازیگری مهم در سینمای ایران تبدیل میشود، بهخوبی از پس ایفای نقش جوان جنوب شهری و حاشیهنشین برآمده است. از تلاش این بازیگر در پرورش اندام و یادگرفتن اصول ورزش کشتی برای درآوردن صحنههای رقابت نیز نباید گذشت که بسیار ستودنی است.
پارسا پیروزفر، بازیگر کمکار و گزیدهکاری است که با «یاغی» اولین تجربهاش را در شبکه نمایش خانگی رقم زده است. او شخصیتی بهشدت کاریزماتیک به بهمن بخشیده است که با نگاههای نافذش بر مرموز بودن این شخصیت میافزاید. طناز طباطبایی، امیر جعفری و مهدی حسینینیا نیز هرک دام در ایفای نقش خود موفق عمل کردهاند.
اما حضور کوتاه نیکی کریمی در این سریال واکنشهای زیادی به همراه داشت. «شیما» را میتوان نقشی متفاوت در کارنامه کریمی دانست که گریم خوب و ظاهر متفاوت نیز به چشمگیری نقش، کمک زیادی کرده بود. اما به نظر میرسد کریمی با وجود دور شدن از کلیشههای گذشته خود نتوانسته بود در ایفای این نقش چندان موفق باشد.
آبان عسکری، همسر محمد کارت و بازیگر نقش «عاطی»، از دیگر بازیگران اصلی «یاغی» است که با وجود بازی استاندارد و قابل قبول، نتوانسته است در حد و اندازههای دیگر بازیگران این مجموعه ظاهر شود.
یادداشت از: پونه خامین خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما