به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی که سولماز حسینیون دکترای تخصصی طراحی شهری و متخصص تابآوری شهری در اختیار این خبرگزاری گذاشته است، سیلهای ویرانگر چند روز اخیر، یادآور سیلهای مخرب متعددی در همین زمان از سال و سایر سیلهای خانمانسوز در ایران طی سالهای گذشته است.
جان باختن هموطنانمان و از دست رفتن سرمایهها و منابع ارزشمند غیرقابل جایگزین، بار دیگر برای چندمین بار ثابت کرد که چه قدر نسبت به مسئله ایمنی و بحرانها بیتوجه هستیم؛ از همین روی تمام اقشار جامعه از مدیر و متخصص تا مردم ساکن در نقاط دورافتاده همواره غافلگیر میشوند. درباره تابآوری در برابر سیل، نکات متعددی باید مورد توجه قرار گیرد، اما در این یادداشت به چند مورد مهم اشاره میشود.
توجه به عامل زمان و چرخههای تکرارشونده
یکی از مهمترین نکات لازم در امر توسعه، توجه به زمان است. همه پدیدهها در طبیعت طی دورهها و چرخههای زمانی تکرار میشود که زلزله، بارشهای موسمی، سیل و خشکسالی از مهمترین نمودهای آن است. بسیاری از رودهای فصلی، ممکن است در بازه کوتاه اما در فواصل زمانی یکساله، چندساله یا حتی ۲۰ ساله طغیان کنند، اما فاصله زمانی میان این رخدادها حس ایمنی کاذبی به مردم، متخصصان و مدیران میدهد که نتیجه آن کشتار و ویرانی است.
متأسفانه در کشور ما توهم پیشرفت موجب شده تا اهمیت همزیستی با طبیعت و پدیدههای آن و ابتداییترین نکات اولیه در حوزه ایمنی مانند حفظ حریم و مسیر رودها مورد بیتوجهی قرار گیرد. برای مثال در شهر تهران شاهد هستیم که علیرغم تجربه تلخ سیلهای متعدد، ساختوسازهای متعدد در حریم بلافصل روددرهها انجام گرفته و شهرداریها که باید متولی امر پیشگیری باشند، خود روی رودها را میبندد و به عنوان بازار روز و مرکز خرید و پارکینگ به فروش میرسانند.
گاه نادیده گرفتن عناصر طبیعی از این هم فراتر میرود و مسیر رودهای فصلی را تغییر میدهد یا به زیرزمین میبرد؛ مواردی هستند که خیابان روی مسیر یک رود ساخته شده است. ضرورت توجه به چرخههای طبیعی تکرارشونده به ویژه درمورد سیل اهمیت زیادی دارد به ویژه در کشوری مانند ایران که رودهای دائمی معدود و اکثراً رودهای فصلی هستند، حتی اگر حادثهای مانند سیل تجریش یا زلزله تهران، هر چند دهه یک بار رخ دهد، اما در چنین زمانهایی آمادگی در برابر بحران میتواند موجب کاهش تلفات جانی و مالی جبرانناپذیر شوند. ویژگی مدیریت بحران همین است، آمادگی در برابر وقایع غیرمترقبه که در جهان امروز که سرعت تحولات ناشی از تغییرات اقلیمی و مانند آن شدت گرفته، ضرورتی بیشازپیش یافته است.
مداخله و ویرانگری طبیعت و آسیبهای فراوان
مداخله در طبیعت به هر نحوی اثرات مخربی بر زندگی تمام اقشار به ویژه مردم بومی و کمدرآمد دارد. بدیهی است که اقداماتی مانند نابودی جنگلها برای سودهای مقطعی برای اشخاص خاص تبعاتی مانند سیلابهای ویرانگر دارد. سالهاست کاهش پوشش گیاهی و نابودی جنگلها به عنوان دلیل اصلی سیلهای ویرانگر متعدد ثابت شده اما همچنان پاکتراشی جنگلها به نفع سودجویان در تمام سطوح در جریان است، از خانوادهای که روز تعطیلشان را در جنگل میگذرانند و آتش خود را خاموش نمیکنند و زباله و بطری آبشان را رها میکنند تا کشاورز یا دامداری که جنگل را پاکتراشی میکند تا ویلاسازان و کسانی که برای یک هفته در سال بخشهای مهمی از جنگلهای هزاران ساله را نابود میکنند یا معدن کاری و ایجاد کارخانجات چوببری و سایر کارخانجات در مناطق حفاظت شده، همه مسئول هستند. نابودی در کشور ما در تمام سطوح در جریان است. از تغییر مسیر رودها و ساخت و سازهای بیرویه در حریم رودها بارها موجب آسیبهای متعددی شدهاند تا ایجاد سدهایی که بازدهی ندارند و تنها موجب بهم ریختن نظام آبی این مرز و بوم شدهاند.
مداخله و نابودی طبیعت علیرغم بدیهی بودن فجایع رخ داده فراوان به دلیل آنها، همچنان ادامه دارد. نابودی جنگلها برای سودهای مقطعی برای اشخاص خاص تبعات بیشماری دارد، پاکتراشی جنگلها سالهاست دلیل اصلی سیلابهای ویرانگر بیان شده، اما هنوز این اقدامات به نفع سودجویان در تمام سطوح در جریان است و همه مسئول هستند؛ از خانوادهای که روز تعطیل خود را در جنگل میگذراند و آتش را خاموش نمیکند یا بطری آبش را رها میکند، تا کشاورز یا دامداری که جنگل را برای سودهای کوتاهمدت پاکتراشی میکند تا ویلاسازان و کسانی که برای یک هفته در سال، بخشهای مهمی از جنگلهای هزاران ساله را نابود میکنند یا معدنکاران و کارخانجات چوببری و ایجاد کارخانجات در مناطق حفاظت شده، همه و همه در بروز فجایع ویرانگر سهیم هستند. نابودی در کشور ما در تمام سطوح در جریان است و متأسفانه زمانی که فاجعه رخ میدهد، معمولاً ضعیفترین اقشار بومی آسیبهای جبران ناپذیری را تحمل میکنند که ممکن است برای همیشه زندگیشان را نابود کند.
از میان رفتن سطوح نفوذپذیر
یکی از مهمترین عوامل اثبات شده در افزایش شدت و مخرب بودن سیل، افزایش سطوح نفوذناپذیر در سطح شهرها است. متأسفانه استفاده از این سطوح نفوذناپذیر، در نواحی طبیعی نیز به صورت جادهسازیهای گسترده و ویلاسازیها و ساخت و سازهای گوناگون، موجب شدهاند تا هنگام جاری شدن سیل، سرعت آب مرتباً افزایش یابد و به میزان تخریب آن اضافه کند. از سوی دیگر، بستر رودها نیز متأسفانه با تبدیل شدن به کانال با بدنههای بتنی، گاه سرپوشیده میشود یا به زیرزمین انتقال مییابد.
طبق تحقیقات متخصصانی و مهندسان مشاور که سالها در زمینه احیای روددرههای تهران بررسیهای متعددی انجام دادهاند، این عوامل موجب افزایش سرعت و شدت سیل میشود. تحقیقات متعدد در دههها نشان داده است، نفوذناپذیری جدارهها میزان ریسک را بالا میبرد؛ از همین روی چند دهه است تمام شهرهای کشورهای پیشرفته و حتی در حال توسعه بستر رودخانههای شهری خود را به حالت طبیعی برگرداندهاند و برای کاهش خطرات سیل و سایر فجایع، به راهحلهای طبیعت محور روی آوردهاند که اشاره به آنها در این یادداشت نمیگنجند. افزایش سطوح نفوذ پذیر در سراسر معابر و فضاهای شهری و حتی در پارکها و مناطق طبیعی که نیازمند انواع خاصی از ساختوساز هستند امروزه از اصول اولیه کاهش خطرات سیل و حفظ منابع آبی و زیستی در شهرها هستند. متأسفانه ما حتی برای پیادهروها و حتی فضاسازی پارکها هم عمدتاً از آسفالت و سطوح سخت استفاده میکنیم که به هیچ عنوان امکان نفوذ آب از آنها وجود ندارد. امروزه با تاکید بر روشهای مبتنی بر سازگاری با طبیعت و نه بر ضد آن، تاکید هرچه بیشتر بر بازگشت به حالت طبیعی عناصر کلان و خرد شهری است.
ضرورت توجه به مقیاسهای بالاتر منطقهای و قارهای و تغییرات اقلیمی
یکی از مهمترین نکات در زمینه تابآوری، بحث تحلیل چندمقیاسی است. درمورد بحث سیلهای اخیر مکرراً موضوع، مونسونها هستند که منشأ آنها از اقیانوس آرام است و این تأثیرات منطقهای فراتر از تحولات اقلیمی داخل کشور، تأثیر بسزایی بر شرایط جوی و بارشها و میزان آنها دارد. همانگونه که بسیاری از مشکلات دیگر و بحرانهایی که اکنون گریبان کشور ما را گرفته، مانند ریزگردها در بسیاری موارد ریشهای فرامنطقهای دارند.
بحران تغییرات اقلیمی و تحولات ناشی از آن بر ویژگیهای اقلیمی کشورها نیز مسلماً باید در پیشبینیها و آمادگی یافتن در برابر مسائلی چون سیل، مرتباً مورد پایش قرار گیرد؛ از همین روی تجهیز کردن مراکز تحقیقاتی مرتبط با هواشناسی و اقلیمشناسی میتواند در مقیاس کلان و فراکشوری بر برنامهریزیهای منتج به آمادگی در برابر حوادثی چون این سیلهای ویرانگر مؤثر باشد. بسیاری از بحران ریش و تبعاتی در مقیاسهایی بسیار فراتر از محدوده زندگی ما دارند و دید محدود برای اقدامات کارشناسی منجر به بروز خسارات بیشتر است.
آموزش و آگاهیرسانی
یکی از مهمترین ویژگیهای نظامهای تابآور، آموزش و آموختن است. جامعه ما در تمام سطوح نسبت به مسئله ایمنی بسیار بی توجه است. حتی مؤسسات و اساتید مدیریت بحران نیز از وقایع رخ داده به عنوان فرصتی برای ارائه مقالات و نمونههای موردی جدید در ژورنالها و کنفرانسهای بینالمللی استفاده میکنند. در کشور ما صحنههایی مانند رانندگانی که کودکان خود را حین رانندگی در سقف روباز خودرو قرار میدهند یا به خودروهای امدادرسان اجازه عبور نمیدهند، مالکانی که برای زیبایی یا بزرگ شدن پارکینگ خود، بادبند ساختمان را میبرند یا درختان جلوی نمای بنای خود را قطع میکنند، امری رایج است. در فرهنگ رانندگی کشور ما استفاده از چراغ راهنما یا احترام به عابرپیاده و توقف در برابر خط عابر پیاده امری منسوخ شده است. همین مسائل به ظاهر کوچک، موجب بروز سوانح و تلفات زیادی میشود.
همین دیدگاه و چارچوب فکری در تمام مقیاسهای کلان نیز تسری دارد، برای مثال در زمان توسعه و ساخت و ساز به راحتی حریم رود یا سایر ملاحظات ایمنی توسط مردم و متخصصان زیر پا گذاشته میشود. در طرحهای توسعه مسیر رود نادیده گرفته شده یا تغییر داده میشود و خیابانها و ساختمانها در بحرانیترین نقاط ساخته میشود. متأسفانه در زمان وقوع تلفات فراوان جانی و مالی، همه به دنبال فرافکنی و مقصر دانستن دیگری هستند. آموزش ایمنی در کشور به هیچ عنوان جایگاهی ندارد و همین امر موجب خسارات بیشمار و پیاپی در تمام زمینه برای این کشور است.
استفاده از ظرفیتها و تبدیل تهدید به فرصت
طبیعت ظرفیتهای زیادی در طول تاریخ در اختیار بشر قرار داده است، اما انسانها با سلطه بر طبیعت به روشهای متفاوتی از زندگی دست یافتند اما اکنون که ظرفیت زیستی کره زمین به انتها رسیده و حیات بشر در این سیاره در خطر جدی است، رویکرد کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، تغییر یافته است. برای مثال سالهاست روند معکوس احیای رودها و بازگرداندن آنها به حالت طبیعی قبل در شهرهای متعددی در دنیا آغاز شده است. از جمله احیای رودخانه چونگیچئون Cheonggyecheon که در سال ۲۰۰۲ در کره جنوبی آغاز شد.
امروزه چنین روندهایی برای باززندهسازی و بازگرداندن سرمایهها و ارزشهای زیستی مانند رودها، جنگلها و تالابها و دریاچههای درونشهری به شکل طبیعی خود، شدت و سرعت گرفتهاند که علیرغم بروز سوانح طبیعی و اثرات تغییرات اقلیمی، موجب شده تا سازگاری و کاهش خطرات تا حد زیادی عملی شود؛ در حالی که توسعه و ساختوساز در کشور ما هنوز اصل بر نابودی سرمایههای زیستی و بیاعتنایی به سازوکارهای طبیعت به بهانه مدرنیسم و پیشرفت است گویی کل سرزمین و منابع آن تنها برای مصرفگرایی و استفاده عدهای است که اکثراً هم دل در گرو زیستن در اقلیمی دیگر دارند.
سیلابها در بسیاری از نقاط دنیا به فرصتی برای جمعآوری منابع آبی تبدیل شده و امروزه رقابتی میان شهرهای پیشرفته جهان برای تجهیز آنها به تجهیزات جمعآوری سیلابها و استفاده بهینه درگرفته است. اکنون دیگر سیلابها از تهدید به تبدیل به فرصت شدهاند.
کشور ما سابقه تاریخی غنی از همزیستی با طبیعت و دشواریهای آن داشته است و در طول تاریخ، این تمدن کهن، همواره خود را با شرایط اقلیمی و بومی تطبیق داده است اما کارشناسان و مدیران امروز این درس آموزهها را فراموش کرده و اقدامات خود را محدود به مقیاس حوزه کارشناسی پروژههای در دسترس و تحت مدیریت خود میکنند. در چنین شرایطی آسیبهای هر روزه و تسلیتهای پیاپی به امری رایج اما دردناک تبدیل شدهاست.
باید فراموش نکنیم که تخصصهایی چون تابآوری و مدیریت بحران بسیار فراتر از شرکت در کنفرانسها و پیماننامههای بینالمللی و ارائه مقالات و پروژههای پژوهشی هستند. حفظ سرمایههای زیستی برای مردم و نسلهای آینده مهمترین وظیفه هر متخصص و کارشناس متعهد است. وقت آن رسیده است که رویکرد متخصصان، مدیران و مردم به راهحلهای طبیعتمحور تغییر کند هرچند اکثر کشورهای جهان، مدتها است این رویکرد را اتخاذ کردهاند، اما هنوز نابودی طبیعت برای بهرهکشی شخصی را افتخار مهندسی میدانیم.
نظر شما