به گزارش خبرنگار ایمنا، یازدهم مردادماه، مصادف با سالروز شهادت شیخ فضلالله نوری است؛ روحانی معروف دوران مشروطه که مقاممعظمرهبری (مدظلهالعالی) درباره او فرمودند: "شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری مظهر جریانی است که در مقابل انحراف مشروطیت ایستاد، بنده به دلیل همین خصوصیت از شیخ شهید نوری با همه وجود دفاع میکنم."
در دوران حساس مشروطیت، که بسیاری از عالمان و اندیشمندان موافق با مشروطهخواهی بودند، شیخ فضلالله نوری با طرح اندیشه خود جهتی مخالف با دیگر پیشروان مشروطه انتخاب کرد، او باور داشت که انقلاب مشروطیت دچار انحراف شده است، انحرافی که سنت اسلامی و شریعت را به خطر میاندازد. از آن رو دست به اقداماتی زد تا مخالفت جدی خود را نشان دهد، فعالیتهایی که در آخر به بر دار رفتنش ختم شد.
همزمان با سالروز شهادت شیخ فضلالله نوری با محمدحسن احمدی، استاد دانشگاه و دکترای تاریخ پیرامون این شخصیت مطرح تاریخ معاصر ایران به گفتوگو پرداختیم.
شیخ فضلالله نوری چرا به دار آویخته شد؟
به فرمایش پیر فرزانه انقلاب امام راحل (ره) جرم شیخ فضلالله این بود که احکام قصاص را غیرانسانی نمیدانست و انسانی میشمارد، شیخ نوری خود از رهبران مشروطهخواه بود، اما زمانی که متوجه شد غربگراها و غربزدهها عنان مشروطه را در دست گرفتهاند و در آن هیاهوی مشروطهخواهی به دنبال اهداف خودشان هستند، بیرق مخالفت با جریان هدایت شده مشروطه غربی را برداشت و جان خویش را تقدیم اسلام کرد، شیخ شهید باور داشت که اسلام فعلاً یک قربانی میخواهد و چه سعادتی بالاتر که آن قربانی من باشم، شیخ بالای دار سرافراز شد.
اعدام او در حالی صورت گرفت که مقام دشمنان واقعی مشروطه را پاس داشتند. مثلاً برای محمدعلیشاه، بزرگترین دشمن مشروطه حقوق تعیین شد؛ پسر غیربالغش به پادشاهی درآمد و لیاخوف فرمانده نظام بریگاد قزاق که سال قبل مجلس را به توپ بسته بود، مورد عفو قرار گرفت. گویی تنها کسی که در این میان به وظیفه خود عمل نکرد، شیخ فضلالله نوری بود. در آن حال، دشمنان برای محاکمه شیخ از فضای هیجانی و بیمنطق حاکم بر جامعه سود فراوان بردند. یپرمخان ارمنی معتقد بود، اعدام شیخ باید زودتر صورت گیرد، زیرا احساسات مردم خیلی زود فرو میخوابد و اگر دیر شود، اجرای چنین حکم ننگینی امکانپذیر نخواهد بود. از اینرو شیخ به سرعت محاکمه و اعدام شد.
در آن زمان چه جریانهایی برای برپایی نهضت مشروطه تلاش میکردند؟
در آن دوران، یک جریان اسلامگرا فعال بود که دو شاخه داشت؛ یکی اسلامگرایان مشروطهخواه که در رأس آنها مرحوم آخوند خراسان است؛ جریان دیگر، جریان مشروعهخواهان هستند که در رأس آنها آیتالله شیخ فضلالله نوری، حاج ملاعلی زنجانی و میرزا حسنآقا مجتهد تبریزی و مرحوم صاحب عروه قرار دارد، اما جریان دیگری هم هست که با اینکه داعیه مشروطهخواهی دارد، اما غربگرا است و شیخ ابراهیم زنجانی که حکم قتل شیخ فضلالله را صادر کرد، از این جریان است. شیخ فضلالله کانون مبارزه خودش را شیخ ابراهیم زنجانیها و تقیزادهای قرار داد که معتقد بود باید از فرق سر تا نوک پا غربزده شویم، اما در اثر تبلیغات و جنجالها عدهای سعی کردند، پای علمای مشروطهخواه را به نزاع شیخ فضلالله با تقیزادهها باز کنند.
چه کسانی زمینه شهادت شیخ فضلالله را فراهم کردند؟
در مشروطه تنها کسی که تا آخر بر سر موضعش ایستاد و پیشگوییهایش هم درست درآمد، شیخ فضلالله بود. یعنی اگر در ۱۲۸۸ شمسی اعدام شیخ صورت گرفت، در ۱۲۹۹ از دل مشروطه سکولار، سلطنت پهلوی درآمد و همان کسانی که داعیهدار مبارزه با شاه و شاهنشاهی بودند، تغییر موضع دادند و مدعی شدند که مذاق ایرانی به شاه و شاهبازی خو کرده است و اصلاً این مملکت را باید شاه اداره کند و بسیاری از مشروطهخواهان تندرو که دستشان به خون شیخ آغشته بود، در حکومت پهلوی به مقامات رسیدند.
پس از شهادت شیخ شهید به سراغ دیگر مشروطهخواهان طراز اول نیز رفتند و با اختلاف چند روز آنها را کشتند، سیدعبدالله بهبهانی را در خانهاش ترور کردند و سیدمحمد طباطبایی را به انزوا کشاندند. قضایای مشروطه بسیار سخت و پیچیده بوده است. بزرگترین خیانت را کسانی کردند که بین شیخ شهید و آخوند خراسانی جدایی انداختند. اتفاقاً آخوند خراسانی وقتی خبر فتح تهران را میشنود، نامه میزند که مراقب جان شیخ فضلالله باشند، اما تلگراف او را پنهان میکنند و شیخ را به دار میآویزند. نقل است که آخوند خراسانی بعد از شهادت شیخ، همین تقیزاده را تکفیر سیاسی میکند، به طوری که مجبور به فرار از ایران میشود.
درباره شخصیت علمی شیخ فضلالله کمتر سخن به میان آمده است، در این ارتباط کمی توضیح دهید؟
عظمت علمی شیخ فضلالله نوری یکی از نکات مغفول مانده زندگی شیخ شهید است، در روایت داریم که «مدادالعلما افضل من دماء الشهدا»؛ آن شخصیتی که مدادالعلما و دماء الشهدا را جمع کرد و قلمدان حقیقت را از خون سرخ قلب خود سیراب کرد، شیخ فضلالله نوری است.
محدث نوری از شیخ فضلالله به عنوان مقتدای فقیهان برجسته یاد میکند که کوه علم است؛ شهید مدرس از شیخ به عنوان اعلم علمای وقت یاد میکند. علامه امینی نیز ایشان را شیخالاسلام والمسلمین و بزرگترین رهبر دینی در پایتخت میخواند و سپس میافزاید: «همانطور که موج، سیلآسا است، امواج دانش و فضل و علم از عبارات شیخ شهید موج میزند.» علاوه بر این، شهید مطهری در قضاوت تاریخی خود در مورد شیخ فضلالله، ایشان را مجتهد مسَلَم العداله و عادل مسَلَم الاجتهاد مینامد و خط بطلانی بر تمام تهمتهایی که ناجوانمردانه به شیخ میزنند، میکشد تا اینکه حضرت امام خمینی (ره) در مورد ایشان میفرماید: «شیخ، مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه است.»
شیخ در جوانی خودش را پیدا کرد، زود حرکت کرد و زود به مقصد رسید، از این رو چنین شخصیتی میتواند پای استقلال و تمامیت ارضی ایران بایستد، چون به خودباوری رسیده است. در ضمن یکی از ویژگیهای ممتاز شیخ فضلالله نوری، زمانشناسی، جریانشناسی، رجالشناسی، غربشناسی و به معنای عمیق خود دانش دشمنشناسی است.
این موضوع بسیار مهم است که یک عالم دینی بداند درد و دغدغه اصلی زمانهاش چیست؛ دقیقاً کجا ایستاده است، باید کدام افق را پیش رو داشته باشد، کدام حقیقت را فریاد بزند و حنجره پاسخگوی کدام نیاز زمان باشد؛ شیخ فضلالله نماد بارز این جریان است.
نظر شما