به گزارش خبرنگار ایمنا، کمتر از ۲۰ روز به آخر ماه مانده، اما آخر ماه همانا و مشخص کردن تکلیف خانه هم همانا! صاحبخانه طی این چند سال خیلی با ما راه آمد اما امسال پسرش را داماد کرده و با شرمندگی زیاد گفته است که باید خانه را تا آخر ماه خالی کنم.
ساعت هشت صبح است. آماده میشوم، ماشین را آتش میکنم تا سری به چند بنگاه بزنم. امروز را مرخصی گرفتهام که تا آخر شب خانهای پیدا کنم و از این دلهره رها شوم. برای شروع، سمت خیابان پروین شاید بهتر باشد؛ به محل کارم نزدیک است و هزینههای رفت و آمدم را میتوانم مدیریت کنم.
در یکی از خیابانهای محله چشمم به بنگاهی میخورد که صاحب آن سحرخیزتر از سایر همکارانش بوده و درحال آبپاشی جلوی مغازه است؛ حق هم دارد، هوا خیلی گرم است. به تابلویی که اطلاعات خانهها روی آن نوشته زل میزنم.
۲۰۰ متری خیابان تالار، سه خواب، حیاط اختصاصی / ودیعه: ۴۰۰ میلیون تومان، اجاره هشت میلیون تومان
آپارتمان دوخوابه صفر حکیم شفائی / ودیعه: ۵۰۰ میلیون تومان، اجاره رایگان
آپارتمان ۱۳۵ متری خیابان تالار / ودیعه: ۲۰۰ میلیون تومان اجاره ۹ میلیون تومان
۱۸۵ متر آپارتمان سه خوابه خیابان آذربهرام / ودیعه: ۸۵۰ میلیون تومان، اجاره رایگان
آپارتمان ۲۰۰ متری، چهارخوابه، خیابان آذربهرام، طبقه دوم تک واحدی / ودیعه: ۴۰۰ میلیون تومان، اجاره ۱۵ میلیون تومان
سرم سوت میکشد. بهتر است بیش از این به این تابلو نگاه نکنم. درآمد خانوار چقدر باید باشد که بتواند هشت، ۹ یا ۱۵ میلیون تومان اجاره پرداخت کند، آن هم برای خانهای در این منطقه که از مرکز شهر فاصله دارد؟ خانه فعلیام در خیابان دشتستان است. سه سال پیش که این خانه را اجاره کردم ۵۰ میلیون تومان ودیعه نزد صاحبخانه گذاشتم و اکنون بعد از سه سال اجاره ماهیانهام از ۷۰۰ هزار تومان به یک میلیون و ۵۰۰ تومان رسیده است. با پساندازی که دارم میتوانم حدود ۱۵۰ میلیون تومان برای ودیعه خانه جدید جور کنم اما با حقوق کارمندی چطور میتوانم چنین اجارههایی پرداخت کنم؟
- امری داشتید؟
در این فکرها بودم که صاحب مغازه این سوال را پرسید.
- خیر، کنجکاو شدم قیمت خانهها را ببینم. فصل رهن و اجاره است. کار و بارتان حتماً حسابی سکه است!
- چه خیالی خانم! اینقدر رهن و اجارهها بالا رفته که کسی نمیتواند معامله کند. مردم به دنبال خانه میآیند، قیمتها را میبینند و میروند. هر قدر هم به صاحبخانهها میگویم این قیمتها در توان مردم نیست، تورم و گرانیها را بهانه میکنند. میگوید: «قیمت ملک من از پارسال تا حالا سه برابر شده، چرا اجاره خانه را سه برابر نکنم؟ سرمایهام دارد خاک میخورد، بگذار نانش را بخورم، آن هم در این گرانی!» معلوم نیست مستأجر بیچاره چطور قرار است این اجارهها را تأمین کند.
از او خداحافظی میکنم و مسیرم را به سمت یکی دیگر از محلهها تغییر میدهم. شاید در «خانهاصفهان» قیمت خانهها مناسبتر باشد. خانه پدریام آنجاست. میتوانم روزها بچهها را به مادرم بسپارم.
از پذیرفتن اجارههای غیرمعمول معذوریم!
بر شیشه یکی از املاکیها اطلاعیهای نصب شده که توجهم را جلب میکند: «از پذیرفتن اجارههای غیرمعمول معذوریم!»
صاحب بنگاه درب مغازه ایستاده و با مغازه همسایه در حال گپوگفت است: «مثلاً فصل رهن و اجاره است! انتظار داشتم هواخوری بقیه فصلها در این فصل جبران شود. از وقتی هم که این اطلاعیه را زدهام دیگر صاحبخانهها املاکشان را به من نمیسپارند! تقصیر من چیست، مستأجر بنده خدا گناه دارد!»
- حق داری حاجی! باز هم به انصاف تو. آدمهای باانصاف کم پیدا میشوند این روزها!
- اما خودم دارم ضرر میکنم؛ این بنگاهی را میبینی دو تا مغازه آن طرفتر تازه باز شده؟ طرف تازهکار است و از بازار خبر ندارد. هر قیمتی که صاحبخانهها اعلام میکنند میزند روی تابلو. همین چیزاست که کمکم قیمتها را بالا میبرد!
انصاف داشته باشید؛ با ۶ میلیون حقوق چگونه ۴ میلیون اجاره بدهم؟
از او سراغ خانه میگیرم، با پولی که دارم توصیه میکند به خیابان گلستان بروم و آنجا به دنبال خانه بگردم. نزدیک ظهر شده و بنگاهیهای این منطقه شلوغتر است.
- کمتر از چهار میلیون تومان اجاره برای من صرفه ندارد. شما اجاره نکنی یک نفر دیگر همین مبلغ را پرداخت میکند.
- آقا، انصاف داشته باشید؛ من یک حقوقبگیر سادهام، اگر چهار میلیون تومان آن را برای اجاره بدهم، در طول ماه نمیتوانم خرج زن و بچهام را بدهم.
حقوق کارگران زیاد شود؛ اجاره خانه نشود؟
- اینها بهانه است، خبر دارم دولت حقوقتان را ۶۰ درصد افزایش داده است. حقوق کارگران زیاد شود؛ اجارهخانه نشود؟
به یاد فیش حقوقیام میافتم. درآمدم نسبت به پارسال فقط ۱۰ درصد افزایش یافته است. دولت امسال حقوق کارگران را به اندازه قابل توجهی افزایش داد اما حقوق کارمندان تغییر چندانی نداشت و حالا به نظر میرسد همین افزایش حقوق کارگران هم دلیلی بر تورم بازار مسکن بوده است.
- آقای صادقی! انصاف بدهید؛ امسال اجاره من دو میلیون تومان بوده است، قبول دارم که تورم و گرانیها فشار زیادی آورده است، اما با کدام چرتکه حساب میکنید که اجاره خانهتان باید ۱۰ میلیون تومان شود؟
بانوی میانسالی که گویا برای تمدید قرارداد به بنگاه آمده است این جمله را خطاب به صاحبخانهاش میگوید.
- شرمندهام خانم امجدی؛ همین الان یک افغانستانی پای معامله همین خانه نشسته است. ودیعهاش ۳۰۰ میلیون تومان بیشتر از شماست و حاضر است تا ۱۰ میلیون تومان اجاره هم پرداخت کند. شنیدهام همسایه کوچه کناری هم امسال خانهاش را به یک خانواده افغانستانی کرایه داده است، ۵۰۰ میلیون تومان رهن و هر ماه چهار میلیون تومان اجاره!
به نظر میرسد به جز گرانی و تورم و از بین رفتن انصاف، حضور اتباع و قیمتهای پیشنهادی آنان نیز در افزایش قیمتها بیتأثیر نبوده و من در این محله هم نمیتوانم با بودجهای که دارم خانه یا حتی آلونکی برای اجاره پیدا کنم.
خدا بزرگ است، فردا دوباره شهر را میگردم شاید در محلههای پایینتر خانهای پیدا شود.
گزارش از: فرشته بابایی؛ خبرنگار اقتصادی ایمنا
نظر شما