به گزارش خبرنگار ایمنا، تاکنون تلاشهای بسیاری جهت نزدیکی روابط بین ایران و قاهره شکل گرفته است زیرا مصر یکی از مهمترین کشورهای جهان اسلام است.
کارشناسان سیاست خارجی بر این عقیده هستند که توسعه روابط بین تهران و قاهره به نفع دو ملت است، اما تاکنون مذاکره مستقیمی با طرف مصری صورت نگرفته است.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در سفر اخیر خود به سوریه، درباره خبرهای منتشر شده مبنی بر مذاکره بین طرفهای ایرانی، مصری و اردنی گفت: تاکنون مذاکره مستقیمی با طرف مصری نداشتهایم. مصر کشور مهمی در جهان اسلام و جهان است و ما توسعه روابط بین تهران و قاهره را به نفع دو ملت میدانیم.
برای بررسی عادیسازی روابط ایران و قاهره با مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل خاورمیانه به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
رابطه ایران با قاهره چه تأثیراتی برای کشور دارد؟
وقتی از یک رابطه صحبت میکنیم حتماً این رابطه بین طرفین است که یا سود میبرند یا زیان میبینند. در رابطه معمولاً مبحث سود و منفعت میتواند مادی یا معنوی و در مبحث زیان، خسارت و آسیب مطرح است که دو طرف معمولاً متحمل میشوند.
در این راستا رابطه مثبت میان دو کشور ایران و مصر است که به تازگی نیز صحبتهایی در این زمینه مطرح شده است. معتقدم رابطه ایران با قاهره بدون شک برای جمهوری اسلامی ایران مؤثر است همان اندازه که برای کشوری مانند مصر رابطه با ایران مهم است.
جمهوری اسلامی ایران به لحاظ ژئوپولتیک، اکونومیک و هیدروپولیتیک یکی از کشورهای اثرگذار در منطقه غرب آسیا است و با داشتن منابع عظیم نفتی و گازی میتواند کمک حال بسیار خوب برای کشور مصر که حدود ۹۰ میلیون جمعیت دارد، باشد.
مصر به شدت به منابع گازی و نفتی نیازمند است و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور اسلامی و مصر به عنوان کشور عربی اسلامی میتوانند به یکدیگر انتفاع برسانند. در واقع بیش از اینکه رابطه ایران با مصر به نفع ایران باشد به نفع مصر خواهد بود. به ویژه کشور مصر که در شرایط بسیار سختی قرار دارد و میتواند از ظرفیتهای انرژی جمهوری اسلامی ایران بهره لازم را ببرد.
اما از آنجا که در یک رابطه، طرفین مدنظر هستند رابطه با مصر برای جمهوری اسلامی ایران هم دارای ظرفیت و منافعی است.
از آن جایی که ایران یک کشور اسلامی است تلاش میکنیم که در چارچوب امتی عمل کنیم و با توجه به دشمنانی که دنیای اسلام و امت اسلام دارند ظرفیت دو کشور بزرگ دنیای اسلام مانند مصر و ایران که هر دو دارای تمدن و تاریخ هستند میتواند کمک بزرگی بر ظرفیتهای امت اسلامی در مواجه با هجمههای غربی باشد.
از این لحاظ جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند از این ظرفیت خنثی در دنیای اسلام به عنوان یک ظرفیت اثرگذار در خدمت به منافع دنیای اسلام و ملتهای اسلامی استفاده کند. از اینرو مصر میتواند این نقش را برای جمهوری اسلامی ایران و دنیای اسلام ایفا کند. به ویژه که دشمن شماره یک دنیای اسلام، رژیم صهیونیستی است و مصر یکی از کشورهایی است که در خط مقدم این رویارویی با رژیم صهیونیستی قرار گرفته است.
اگر این امکان به وجود بیاید که رابطه میان مصر و ایران از سطحی که اکنون وجود دارد فراتر برود و عادیسازی شود، میتوان این ظرفیت را در خدمت منافع دنیای اسلام به کار گرفت. طبیعی است که این گونه روابط تأثیر خود را بر جمهوری اسلامی ایران خواهد گذاشت.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که دارای گفتمان است و در حوزه و عرصه جهانی گفتمانی را مطرح میکند به عنوان یک کشور اسلامی میتواند اثرگذار باشد و ایران را در پیشبرد گفتمان انقلابی خود کمک کند تا ارزشهای اسلامی که در راستای انقلابی شکل گرفته، میان دولتها و ملتهای اسلامی توسعه و گسترش یابد.
رژیم صهیونیستی همواره با ایجاد تفرقه میان کشورهای اسلامی تلاش کرد که مانع از پیشرفت گفتمان انقلابی جمهوری اسلامی ایران در بین ملتهای اسلامی شود، از اینرو دائم به کمک آمریکا با تحریک مصر تلاش میکند که مانع از نزدیکی ملت مسلمان مصر با ملت مسلمان ایران شود چون به خوبی میداند که اگر این دو کشور در کنار همدیگر قرار بگیرند و وحدت ایجاد شود منافع استعماری غربی در منطقه با خطر جدی مواجه خواهد شد.
همچنین علاوه بر اینکه منافع استعمار غرب با تهدید جدی روبهرو میشود، موجودیت رژیم صهیونیستی به خطر میافتد. از این رو میبینیم که اگر ارتباط میان مصر و ایران یک مسیر عادی را طی کند دشمنان دنیای اسلام با مشکلات جدی مواجه میشوند و این از اثرگذاری دنیای اسلام در آینده جهان خواهد کاست که نه تنها بر ایران تأثیر دارد بلکه بر دنیای اسلام تأثیر خواهد گذاشت.
آیا امکان عادیسازی روابط میان ایران و مصر وجود دارد؟
بدون شک امکان عادیسازی میان مصر و ایران وجود دارد. تاریخ حدود چهل ساله میان مصر و ایران وجود دارد اما هنوز روابط در سطح سفیر تعریف نشده است. اما با توجه به اتفاقاتی که در منطقه و مناسبات بینالمللی میافتد این امکان قطعی وجود دارد که روابط میان ایران و مصر عادی شود.
اما باید عادیسازی روابط را در یک پازل بزرگتری دید و آن پازل این است که سه جریان را در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا شاهد هستیم.
مصر علاوه بر اینکه عقبه آفریقایی است اما یکی از جریان منطقه به رهبری جمهوری اسلامی ایران است که در ادبیات سیاسی امروز به جریان یا محور مقاومت معروف است و شامل کشورهایی مانند ایران، عراق، سوریه، لبنان و یمن بوده است و تحت رهبری جمهوری اسلامی ایران با گفتمان محور مقاومت وجود دارد.
یک جریان دیگر نیز وجود دارد که تقریباً خنثی بوده و شامل کشورهای کویت، عمان، الجزایر و تونس است که صاحب نفوذ و اثرگذار هستند اما جریانی را رهبری میکنند که جریان خنثی است.
جریان سوم جریان معتدل و میانهرو بوده و شامل کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و تا حدودی مغرب در آفریقا بوده و رهبری آن برعهده رژیم صهیونیستی و نظارت آن از سوی آمریکا صورت میگیرد. این جریان مقابل محور مقاومت است و تلاش میکند که مصر و اردن را در مسیر خود بیاورد.
اکنون تنها عاملی که مانع از این میشود که به عنوان جمهوری اسلامی ایران و مصر یک روابط عادی داشته باشیم همین جریان سوم است که تلاش میکند مصر و تا حدودی اردن را به سمت خود بکشاند و مانع از ایجاد عادیسازی روابط میان مصر و ایران شود.
اگر این مانع برداشته شود و رابطه میان ایران و مصر به یک حالت عادی برگردد بدون شک روابط در سطوح بالاتر امنیتی، اقتصادی و فرهنگی پیگیری و عادی میشود زیرا اشتراکات زیادی بین جمهوری اسلامی ایران و مصر وجود دارد.
هر دو کشور ایران و مصر دارای پیشینه تاریخی و تمدنی هستند که در طول تاریخ ارتباطات بسیار زیادی داشتند. مدت زیادی در مصر سلسله فاطمیون حکومت میکردند که ارتباطات مذهبی با ایرانیان شیعه داشتند. بعد از آن هم شاهد روابط گستردهای میان ایران و مصر بودیم.
در طول تاریخ هیچگاه کشور ایران با مصر نزاع و درگیری نداشتند و همواره همدیگر را در سطح مشروع مورد رسمیت قرار دادند. اکنون شرایط مصر به همین شکل است و ما با مصریها درگیر جنگ و نزاع نیستیم اما این دوری روابط یا دوری اتصال میان ایران و مصر که حدود قبل از انقلاب اسلامی ایران هم وجود داشت باعث شده رقبای جمهوری اسلامی ایران بتوانند مصر را به سمت خود بکشانند و تلاش کنند از ظرفیت این کشور در طول منافع جریان خود استفاده کنند.
به نظر من عامل مهم در دوری میان ایران و مصر، جریان وهابیت است که رهبری آن بر عهده سعودیها و در کنار آنها رژیم صهیونیستی بوده و نظارت آن برعهده آمریکا است.
اهمیت مصر در جهان اسلام چیست؟
در حال حاضر مسئله مبتلا به دنیای اسلام مسئله فلسطین و اشغالگری رژیم صهیونیستی بر قبله اول مسلمانان مسجدالاقصی است و اگر قرار باشد اهمیت یک کشور را مورد ارزیابی قرار دهیم باید نسبت آن را با مسئله فلسطین به خوبی بدانیم تا متوجه شویم آن کشور تا چه اندازه میتواند اهمیت داشته باشد.
کشور مصر با ۹۰ میلیون جمعیت در نقطه بسیار حساسی از جغرافیای جهان قرار دارد. یعنی حاکمیت آبراه سوئز که سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا را بهم متصل میکند در اختیار مصر است. از آنجا که مصر کشور اسلامی است میتواند این ظرفیت بزرگ را در خدمت به دنیای اسلام بیاورد.
علاوه بر آن مصریها از طریق صحرای سینا هممرز با سرزمین فلسطین هستند، طبیعی است که به عنوان کشور همجوار، اسلامی و هم زبان این انتظار از مصر میرود که به کمک فلسطینیها بیایند. همانگونه که در تاریخ ۷۰ سال اخیر نگاه میکنیم مصریها نقش بسیار بزرگی در حمایت از فلسطین و آزادسازی آن از دست اشغالگران صهیونیستی داشتند.
به عنوان مثال در دهه ۵۰ و ۶۰ و جنگ معروف اعراب اسرائیل (جنگ شش روزه اعراب اسرائیل) رهبری این جنگ برعهده مصریها بود و شعار این جنگ هم رهاسازی فلسطین از دست اسرائیل بود.
از زمانی که فلسطین توسط رژیم صهیونیستی اشغال شد مصریها دائم با این اشغالگری مخالفت کردند. با توجه به موقعیت مصر و ارتش بسیاری که دارند دنیای عرب پشت سر مصر قرار گرفتند و حدود دو جنگ را علیه رژیم صهیونیستی تدارک دیدند که از سوی آمریکا، فرانسه، انگلستان و تا حدودی شوروی سابق مورد حمایت قرار داشت که به دلایلی در این جنگها شکست خوردند.
از زمانی که مصریها در این جنگ شکست خوردند آمریکا، انگلستان، فرانسه و سایر کشورهای اروپایی تلاش کردند مصر را به سمت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ببرند. از اینرو میبینیم که هیچگاه دنیای عرب به سمت شعار آزادسازی فلسطین از دست اسرائیل بازنگشت بلکه با سازش میان مصر و اسرائیل، سایر کشورهای عربی منطقه هم به سمت سازش با رژیم صهیونیستی پرداختند.
در حالی که کشورهای عربی در دهه ۵۰ و ۶۰ پشت سر مصریها علیه رژیم صهیونیستی با شعار آزادسازی فلسطین فعالیت میکردند اما به محض اینکه مصریها را به سمت عادیسازی بردند سایر کشورهای عربی هم از تلاش خود برای تحقق شعار آزادسازی فلسطین از دست اسرائیل دوری کردند. تا جایی که اکنون میبینیم بعضی از کشورهای دیگر عربی جا پای مصریها گذاشتند و به سمت عادیسازی روابط رفتند.
بنابراین اگر بخواهیم اهمیت مصر را برای دنیای اسلام بدانیم میتوانیم به این موضوع اشاره کنیم که هرگاه مصریها برخاستند، تمام دنیای عرب هم به پا خواستند تا شعار آزادسازی فلسطین از دست اسرائیل را محقق کنند و هرگاه مصر حرکتی انجام نداد سایر کشورهای عربی هم همان مسیر را پی گرفتند.
بنابراین میتوان گفت مصر رهبری دنیای عرب را برعهده دارد و از این منظر جایگاه مصر با اهمیت است. اگر ملتهای اسلامی حرکت نهایی خود برای آزادسازی فلسطین را آغاز کنند، نیاز به جریان قدرتمند و عظیمی مانند مصر دارند. با توجه به مجاورت مصر با فلسطین این ظرفیت در اختیار دنیای اسلام است و میتواند نقش بسیار مهمی در آزادسازی فلسطین داشته باشد.
نظر شما