به گزارش خبرنگار ایمنا، پاندمی کرونا آنقدر روان مردم را مخدوش ساخته است که دیگر تحمل تماشای خشم را ندارند. درواقع کرونا با گرفتن جان افراد زیادی، طاقت مردم را کم کرده است. سریالهای این روزهای شبکه نمایش خانگی بیش از آنکه در روزهای کرونایی سرگرمکننده باشد، زجرآور است؛ زیرا قتل و آدمکشی را چنان ساده به تصویر میکشد که روان بیننده با دیدن آن بههم میریزد.
با دیدن سریالهای نمایش خانگی با انواع روشهای قتل مواجه میشویم، از خفه کردن در وان حمام گرفته تا کشتن دوست نزدیک با چند ضربه چاقو و آتش زدن جنازهاش که بیننده حین تماشا چیزی جز وحشت، استرس و تنش را تجربه نمیکند. هرچه پیشتر میرویم میزان خشونتهای سریالها بیشتر میشود؛ گویی نویسندگان و کارگردانان این فیلمها در میزان خشونت سریالهایشان با یکدیگر رقابت دارند!
بیان واقعیتهای جامعه در سریالها
امیر ۳۷ ساله دارای یک فرزند به خبرنگار ایمنا، میگوید: طی چند سال گذشته در سریالهای شبکه نمایش خانوادگی، میزان خشونت بالا رفته است اما به نظر من واقعیتهای جامعه را منعکس کرده است و مهمتر اینکه حداقل برای من و همسرم آموزنده بوده است؛ زیرا از روشهای نوین سرقت و خفتگیری مطلع شدهایم و بیش از پیش احتیاطهای لازم را انجام میدهیم تا اینگونه حوادث برای ما اتفاق نیفتد.
وی ادامه میدهد: نمیتوان گفت این سریالها مولد خشونت برای کودکان و نوجوانان است، زیرا در همان لحظه شروع اکران، اعلام میکند که برای چه گروه سنی مناسب است اما آنچه مورد غفلت واقع شده، نظارت والدین بر تماشای فیلمها و سریالهای شبکه خانگی برای کودکان و نوجوانان است. متأسفانه برخی خانوادهها به هر دلیلی ازجمله سرگرم کردن کودک و نوجوان خود، کنترل شبکه نمایش خانگی را بدون هیچ نظارتی در اختیار فرزندشان قرار میدهند تا او هر فیلم و سریالی که تمایل دارد، مشاهده کند.
تأثیر منفی سریالهای نمایش خانگی بر مخاطبان
امینی نظر متفاوتتری دارد؛ او به خبرنگار ایمنا میگوید: سریالها و فیلمهای شبکه نمایش خانگی باعث بدآموزی به مخاطبان بزرگسال خود شده است، بهعنوان نمونه نامزد یکی از دوستهایم به دلیل بیماری روحی که داشت، بسیار شکاک بود و مادام دوستم را کنترل میکرد. به خاطر دارم سریالی در شبکه نمایش خانگی پخش شد که او بیش از گذشته به زنان بهویژه دوستم بدگمان شد و متأسفانه همان روشی را که شخصیت منفی سریال برای آزار نامزدش استفاده میکرد، او هم اجرا میکرد.
وی ادامه میدهد: مخالف سریالها و فیلمهای شبکه نمایش خانگی نیستم اما باید بپذیریم برخی از سریالها و شبکههای نمایش خانگی، محتوای مناسبی برای خانوادههای ایرانی ندارد. به نظر من سریالها نه باید بهاندازه سریالهای رسانه ملی آرمانگرایانه و بهدور از واقعیت باشد که مخاطب هیچ ارتباطی با سریال نگیرد و نه بهاندازه سریالهای شبکه خانگی، دارای پیامهای منفی و پر از خشونت باشد که سطح سلامت روان فرد تماشاکننده را به خطر بیندازد.
سریالها بازگوکننده افکار عمومی جامعه هستند
مرتضی علیاحمدی، جامعهشناس به خبرنگار ایمنا میگوید: سریال و فیلم بهدور از کارکردهای فرهنگی و سرگرمی که برای مخاطبان خود دارد، حاوی پیامهای متعدد بهویژه پیامهای اجتماعی است. درواقع سریالها و فیلمها، بازگوکننده افکار عمومی و سیاستهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر کشور است. اگر به دنبال این هستیم که مطلع شویم مردم یک کشور دارای چه نگرشی هستند و از لحاظ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در چه وضعیتی به سر میبرند، باید سریالها و فیلمهای تولید شده در آن کشور را مشاهده کنیم.
وی میافزاید: سریالها و فیلمهای ساخت ایران از این قاعده مستثنی نیست، اما نسبت به سایر کشورها کمی متفاوت است. درواقع امروز شاهد واگرایی در فیلمها بهویژه سریالهای ایرانی هستیم. امروز بین سریالها و فیلمهای تولیدشده در رسانه ملی با شبکه خانگی، اختلاف فاحشی از لحاظ کارکردهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی وجود دارد. در سریالها و فیلمهای تولیدشده در شبکه نمایش خانگی، خانواده، اخلاقمداری، سبک زندگی تعریفی دارد که این تعاریف و ارزشها در رسانه ملی ضدارزش است.
این جامعهشناس ادامه میدهد: بهعنوان نمونه شخصیت منفی داستان در رسانه ملی از لحاظ خصوصیات اخلاقی، سطح خانواده و باورهای مذهبی با شخصیت منفیِ شبکه نمایش خانگی بسیار متفاوت است؛ همین موضوع موجب شده که مردم در رفتارها و مناسبتهای اجتماعی با یک نوع تضاد هویتی روبهرو شوند که نمود عینی این تضاد هویتی را بهراحتی میتوان در محتوای صفحات شخصی شبکههای مجازی مشاهده کرد.
علت استقبال مردم از سریالهای شبکه نمایش خانگی
وی تصریح میکند: در کشور سیاست رسانهای واحدی وجود ندارد. در سریال رسانه ملی به حدی شخصیت و محتوای داستان ایدهالگرا و بهنوعی تقدسگرا است که مخاطب، نمود عینی آن را در جامعه نمیتواند جستوجو کند؛ همین امر باعث شده که سریالهای شبکه نمایش خانوادگی نسبت به سریالهای رسانه ملی با استقبال بیشتری از سوی مردم روبهرو شود. البته در مقابل، سریالهایی در شبکه نمایش خانوادگی به نمایش گذاشته میشود که با واقعیتهای روز جامعه هماهنگی ندارد و شیوهای از زندگی را تبلیغ میکند که حداقل بیش از ۶۰ درصد افراد جامعه امکان فراهم کردن آن را ندارند.
علیاحمدی اضافه میکند: باید قبول کرد سریالها و فیلمها نقش مهمی در افزایش یا پیشگیری از خشونت دارند، اما بهعنوان یک مؤلفه اصلی نمیتوان آن را قلمداد کرد، زیرا در به وجود آمدن خشونت، چندین عامل نقش دارد. اگر شاهد هستیم که در سالهای اخیر محور سریالها و فیلمهای شبکه نمایش خانگی روی مسئله خشونت و اراذل و اوباش بوده، بدین خاطر است که جامعه ایران در گسست اجتماعی متعددی نسبت به گذشته قرار دارد.
خشم فروخورده جامعه عامل تمایل افراد به سریالهای خشن
وی ادامه میدهد: ایران نیز همچون سایر کشورها با آسیبهای اجتماعی متعددی روبهرو است، اما خشم فروخورده در جامعه باعث شده که مردم به این سریالها و فیلمها روی بیاورند. در جامعهای که مردم آن حس کنند نظام شایستهسالاری آن دچار خدشه شده و مرجعی برای رسیدگی برای رفع مشکلات و نابسامانیهای جامعه وجود ندارد، درونریزی خشم رخ میدهد. این درونریزی، عاملی است که فرد به دنبال مجازات افراد خاطی توسط خودش بهجای قانون باشد؛ مورد مهمی که امروز در سریالها و فیلمهای شبکه نمایش خانگی بسیار شاهد آن هستیم. فردی که از اجتماع طرد شده است خود اقدام به مجازات افراد میکند و پایبند به هیچ قانونی نیست.
این جامعهشناس میگوید: استقبال مردم از سریالها و فیلمهای شبکههای نمایش خانوادگی با محوریت خشونت و اراذل اوباش، یک هشدار جدی است. این موضوع نشان میدهد که در کارکردهای اجتماعی کشور ما نقصی وجود دارد، زیرا در جامعهای که میزان اعتماد و مدارای اجتماعی کاهش یابد، شاهد افزایش خشونت و قانونگریزی توسط افراد جامعه هستیم.
رابطه تابآوری اجتماعی با استقبال افراد از سریالهای خشن
ابوالفضل سلیمی، روانشناس اجتماعی به خبرنگار ایمنا، میگوید: باید بپذیریم شاخصهای خشونت در کشور ما بیش از پیش با افزایش روبهرو است که نمونه بارز آن را میتوان در تعداد پروندههای قضائی و پزشک قانونی مشاهده کرد. در جامعهای که پر از تنش روانی و فشارهای مختلف اقتصادی و اجتماعی است، طبیعی است که میزان تابآوری اجتماعی در آن جامعه بهشدت کاهش یابد.
وی میافزاید: نباید به سریالها و فیلمهای شبکه نمایش خانگی بهعنوان یک تهدید در افزایش خشونت نگاه کرد، بلکه این سریالها و فیلمها سوپاپ اطمینان برای فروکش کردن خشم نهفته افراد هستند. رویکرد اصلی سریال و فیلم برای مخاطب، همذات پنداری است؛ یعنی فرد در حین تماشای فیلم و سریال خود را به جای شخصیت اصلی داستان میگذارد و بهنوعی همان هیجانها، ترسها، استرسها و حسهای خوب شخصیت داستان را با شدت کمتری تجربه میکند؛ به همین خاطر است که افراد جذب تماشای سریال و فیلم میشوند و حتی سالها یک سریال را دنبال میکنند.
فقدان همذات پنداری در سریالهای رسانه ملی
این روانشناس اجتماعی ادامه میدهد: این همذاتپنداری چند سالی است در سریالها و فیلمهای رسانه ملی، اتفاق نمیافتد، به این دلیل که محتوای بیانشده با واقعیتهای به روز جامعه بسیار فاصله دارد؛ اما در عوض شاهد هستیم که برخی از سریالها و فیلمهای شبکه نمایش خانگی دست روی نقطه دیگری از جامعه گذاشته است و آن چیزی جز احقاقحق و مبارزه با فساد نیست.
وی اضافه میکند: برای مثال سریال «آقازاده» در آن زمان از بیشترین استقبال در سریالهای شبکه نمایش خانوادگی برخوردار شد، زیرا واژه آقازاده در ادبیات سیاسی و خبری کشور بهتازگی وارد شده بود و مردم بهنوعی آقازادهها را نماد فساد میدانستند که با رانتی که دارند، قانون نمیتواند با فساد آنها مقابله کند، به همین خاطر رو به تماشای این سریال آوردند تا خشم خود را نسبت به این بیعدالتی، خالی کنند.
سلیمی تصریح میکند: اگر مردم از سریالی که شخصیت اصلی آن افراد اراذل و اوباش است، استقبال میکنند، بدین خاطر است که احساس شایستگی در آنها از بین رفته است و بهنوعی خود را فردی طرد شده در جامعه میپندارند که ساختار موجود کشور باعث شده بیعدالتیهای زیادی علیه وی صورت گیرد؛ در چنین حالتی او به دنبال احقاقحقوق نه از طریق قانون بلکه از روش خود است، اما چون این فکر هنوز در روند تصمیمگیری صحیح وی اختلال ایجاد کرده، با همذاتپنداری با شخصیت اصلی سریال، این تنشها را در خود کم میکند.
وی اظهار میکند: درحالحاضر و در این شرایط استقبال از خشونت در سریالهای شبکه نمایش خانگی امری طبیعی است. وقتی ما در فرآیند یادگیری هستیم و میدانیم احساساتمان در کجا و به چه دردی میخورند، طبیعی است که از قسمت ناپخته آن ابراز هیجان که خشونت و پرخاشگری است، عبور کنیم.
این روانشناس اجتماعی ادامه میدهد: در ساخت سریالها و فیلمها با محوریت خشونت و اراذل اوباش، باید با تحقیق و پژوهشهای روانشناسانه و جامعهشناسانه و حتی تحت نظر مشاوران جرمشناس، این امر صورت گیرد اما به دلیل اینکه اغلب فیلمسازان ما از دانش کافی در حوزه روانشناسی و جامعهشناسی برخوردار نیستند، به این مقوله توجه نمیکنند.
جامعه زردخوان شده است
منیرسادات سعادتزاده، دکترای علوم و ارتباطات رسانه به خبرنگار ایمنا میگوید: بخشی از دلیل استقبال افراد جامعه به سریالها و فیلمهای شبکه نمایش خانگی با محوریت خشونت و اراذل اوباش به خاطر زردخوان شدن جامعه است. امروز بیش از هر زمان دیگری شاهد هستیم که مردم کشورمان به میزان بالایی از محتوای زرد استقبال میکنند که نمونه بارز آن را میتوان در آمار بازدید از سایتهای خبری مشاهده کرد. متأسفانه اخبار زرد بیش از اخبار تحلیلی و گزارشهای خبری با استقبال بیشتری از سوی مردم روبهرو است.
وی میافزاید: عامل دیگر که نقش اساسی در مشاهده فیلم و سریالها با محوریت خشونت و اراذل اوباش دارد، سواد رسانهای است؛ متأسفانه مردم کشور ما امروز در سطحیترین سواد رسانهای قرار دارند. بهنوعی باید اعتراف کرد که اینفلوئنسرها و سلبریتیها جریان فکری اغلب جامعه ما را راهبری و هدایت میکنند؛ البته این امر طبیعی است وقتی نخبگان جامعه به هر دلیلی کنار گذاشته شوند یا سکوت اجتماعی اختیار کنند شاهد استقبال عموم افراد از مطالب و محتوای زرد هستیم.
ناپختگی در اتخاذ سیاست رسانهای کشور
این دکترای علوم و ارتباطات رسانه تصریح میکند: البته در تمام جهان برای اینکه فیلمها و سریالها مورد استقبال بیشتری قرار گیرد از دو مؤلفه سکس و خشونت استفاده میکنند، اما مؤلفه خشونت در بسیاری از کشورهای توسعهیافته در فیلمها و سریالها تعریف و اندازهای استاندارد دارد؛ بهعنوان نمونه در سریال کشور ترکیه صحنه خونریزی و خشونت در سریال تار میشود و اگر سریالی این اقدام را انجام ندهد، اکران آن باطل میشود؛ اما این مورد در سریالها و فیلمهای شبکه نمایش خانوادگی اتفاق نمیافتد.
وی اضافه میکند: در حوزه رسانه و سیاستگذاری آن، در کشور ناپخته عمل کردیم و رویکردمان در برهههای زمانی مختلف سلیقهای بوده است. بهعنوان نمونه در سریال رسانه ملی به قدری مراسم تدفین، شیون و ناله خانواده عزادار به نمایش گذاشته میشود که مردم از مشاهده این سریالها امتناع میکنند و امروز این رسانه با استقبال کمتری از مردم نسبت به سریالهای شبکه نمایش خانوادگی روبهرو است.
مسیر ترسیم خشونت باید به سمت قانونمند کردن شهروندان باشد
سعادتزاده ادامه میدهد: در مقابل، سریالهای نمایش خانگی به اندازهای روی مسئله خشونت و تقدسگرایی اراذل و اوباش مانور داده که تمایل به قانونگریزی و خشونت در افراد تماشاگر این سریالها بیشتر است. استناد میشود به چند پایاننامه تحصیلات تکمیلی که روی این موضوع تحقیق کردهاند. نتیجه نهایی اینکه در سیاستگذاری رسانهای کشور اعتدال نداریم.
وی اظهار میکند: البته نمیتوان خشونت را بهکل در سینما و سریالهای تلویزیونی نفی کرد و مذموم شمرد؛ زیرا خشونت جزو لاینفک جوامع امروزی است. خشونت جزوی از بدنه جوامع است و در برنامههای تصویری هم خشونت یکی از مؤلفههای اصلی آثار است؛ اما مسئلهای که در کشور ما وجود دارد این است که به دلیل اینکه فاقد سینمای ژانر یعنی سینمای متنوع در گونههای مختلف هستیم، خشونت خودش را اینگونه بروز میدهد و آثار بیشتر در چهارچوب گرایشهای اجتماعی ساخته میشوند.
این دکترای علوم و ارتباطات رسانه تأکید میکند: اگر قرار باشد خشونت را در سینمای اجتماعی زیر ذرهبین قرار دهیم باید متناسب با چهارچوبهای قانونمند اجتماعی باشد و به عبارتی مسیر ترسیم خشونت باید به سمت قانونمند کردن شهروندان حرکت کند و نه به سمت تأثیر ضد قانونی در مخاطب. اگر خشونت را بهعنوان یک فعل ضد قانونی و غیراخلاقی قبول داریم، این باور باید از ابتدای اثر در تاروپود اثر تنیده باشد و نفی خشونت کند، نه اینکه خشونت امری جذاب برای ادامه دیدن اثر شود.
نظر شما