وقتی شهید چمران، الگوی شهید رضایی‌نژاد شد

به گزارش خبرنگار ایمنا، شهره پیرانی، همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد، یکی از شهدای هسته‌ای کشورمان با گذاشتن پستی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت:

«از اتوبان شهید چمران می‌گذرم به اتوبان‌ها که با آن متقاطع هستند، پل‌هایی که از روی آن می‌گذرند، خروجی‌ها و ورودی‌های اتوبان چمران دقت می‌کنم. به نام شهدای این اتوبان‌ها و پل‌ها متقاطع نگاه که می‌کنم، به هم پیوستگی‌هایی در ذهنم متبادر می‌شود.

درباره شهید چمران خوانده‌ام. اما عمیق نمی‌شناسمشان. به یاد می‌آورم، داریوش مدیری داشت که وقتی درباره‌اش صحبت می‌کرد حتماً به این جمله ختم می‌شد: «من همیشه به مهندس می‌گویم شما خیلی شبیه شهید چمران هستید.» علاقه متقابلی بین داریوش و مهندس برقرار بود! یک جورهایی مهندس برای داریوش الگو بود در آن سال‌های اولیه زندگیمان. از سلامت نفس مهندس صحبت می‌کرد؛ اینکه موقعیت‌های زیادی داشته، سال‌های ابتدایی انقلاب که به همه پشت کرده تا در خدمت کشور باشد. اینکه زندگی مالی بسیار سالمی دارد. اینکه ثمره این همه سلامت دو فرزند بود که در بهترین دانشگاه‌های کشور تحصیل می‌کنند، بچه‌هایی که هم موفق بودند هم سالم. می‌گفت این ثمره لقمه حلالی است که مهندس سر سفره خانواده‌اش برده است.

آن سال‌ها هنوز به بچه‌دار شدن فکر نمی‌کردیم ولی داریوش همیشه می‌گفت بدون تردید دوست دارم اگر فرزندی داشته باشم به شیوه مهندس تربیتش کنم. دیدن مهندس شده بود آرزوی دست‌نیافتنی برای من. دوست داشتم بدانم این نماد تسلط بر نفس که از قرار هم از نظر ظاهری هم از نظر خلقی شبیه شهید چمران کیست؟ گذشت، داریوش شهید شد. مراسم سالگرد دوم داریوش را در… برگزار کردیم. برای اولین بار برخی از همکاران داریوش را برای این مراسم دعوت کردم. مهندس را با خانواده دعوت کردم. امیدی نداشتم تشریف بیاورند. کاملاً قابل درک بود اگر تشریف نمی‌آوردند ولی آمدند همراه خانواده. بعد از دو سال وقتی آرمیتا و من را دیدند چشمانشان بارانی شد. با بغض و حسرت از داریوش گفتند هرچند کوتاه اما برای من دلنشین بود. واقعاً شبیه شهید چمران بودند.

فیلم چ را که می‌دیدم همزمان هم شهید چمران در ذهنم ساخته می‌شد هم مهندس برایم تداعی می‌شد با آنچه داریوش از او توصیف کرده بود. بعد از داریوش، دوست داشتم می‌دانستم داریوش شهید چمران را چگونه درک کرده بود.

با خود می‌اندیشم شهید چمران به الگوی نسل‌ها بدل شد، تفسیر شد، هرکسی از ظن خود یار او شد...

دوست دارم بدانم خودش دوست داشت چگونه بازتفسیر شود. آیا حرف و عملش برای این بود که بازتفسیر شود یا صرفاً متعهدانه عمل کرد و جاودانه شد، درست مثل مهندس، مثل داریوش...

اینها را برای نویسندگان فیلم #هناس تعریف کرده بود. حتماً نمودها و نمادهای آن را در فیلم می‌بینید.»