به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس مقالهای از علی اسعدی، کارشناسارشد برنامهریزی شهری، تغییرات زیادی در جوامع توسعهیافته اقتصادی در جهان برای بهبود و افزایش سلامتی و تندرستی شهر و شهروندان در دهه اخیر انجام شده است. اهمیت برنامهریزی (از سطح بلندمدت تا کوتاهمدت) به لحاظ تأثیری که بر ساماندهی فعالیتها، هزینهکردها و افزایش بهرهوری سازمانی ایفا میکند روشن است، اما بنا به دلایل مختلف ازجمله تهیه نشدن برنامهها به صورت راهبردی و نبود ارتباط برنامههای بلندمدت با برنامههای کوتاهمدت، برنامهها با کاستیهای زیادی مواجه شده است.
مطرح شدن مباحث جدید در حوزه برنامهریزی شهری طی دهه اخیر همچون مفهوم شهر سالم، انجام اقدامات در زمینه برنامههای میانمدت و کوتاهمدت شهرداریها نیازمند تقویت است؛ به گونهای که منجربه تهیه برنامهای با رویکرد راهبردی برای توسعه شهر و محلات شهری بهطورعام و حصول نتایج عملیاتی برای محلات بهطورخاص شود.
برنامه راهبردی مجموعه اقدامها، برنامهها، پروژهها و فعالیتهایی است که به تحقق یک طرح کمک میکند تا در مرحله اجرا به واقعیت بپیوندد. برای یک طرح یا برنامه، نیاز به ابزار و وسایل، منابع مالی، نیروی انسانی، سازماندهی، نظارت و کنترل، تهیه طرحهای تفضیلی و اجرایی، هماهنگی بین سازمانهای اجرایی، تقسیم وظایف، قوانین و ضوابط اجرایی و ضمانتهای لازم برای اجرای طرحهای تفضیلی و اجرایی است. علت روی آوردن به برنامهریزی راهبردی را میتوان به دلیل توجه این رویکرد به اجرا و واگذاری بخشی از وظایف مربوط به تصمیمگیری به نهادهای محلی دانست.
برنامهریزی راهبردی در سطح دوم خود جنبه عملیاتی پیدا میکند. در یک نظام هماهنگ سه نوع فعالیت برنامهریزی، تهیه طرح و اجرا وجود دارد. درمجموع، تحول در نظام برنامهریزی و گرایش به برنامهریزی عملی، نقش اجرا و در نتیجه نظام اجرایی را در کل سیستم برنامهریزی ارتقا میدهد.
این اتفاق در عمل برای کشورهای اروپایی در دهه ۱۹۷۰ رخ داد و برنامهها به سوی اجرایی شدن، تحققپذیری، قابل ارزیابی بودن و در نتیجه اصلاحگرایی پیش رفت؛ از این رو نگرش نسبت به نظام اجرایی متفاوت و ارتباط یکسویه و جریان یکطرفه برنامهریزی به یک ارتباط چرخشی و گردشی تبدیل شد؛ نظام اجرایی جایگاه والاتری پیدا کرد و با تمام عناصر برنامه در ارتباط قرار گرفت.
در رویکردهای گذشته برنامهها و طرحهای توسعه شهری پس از تصویب برای اجرا به شهرداری ابلاغ میشد، شهرداری نیز از این طرحها جهت تدوین ضوابط و قوانین شهرسازی استفاده میکرد و به عنوان دستورهایی که برای اجرا ابلاغ شده است مورد عمل قرار میداد.
در رویکرد سنتی و گذشته، اجرای برنامهها چندان مورد توجه نبود و تنها در زمان تهیه مجدد برنامه یا اصلاح برنامه قبلی، نوعی ارزیابی انجام میشود. در برنامهریزی راهبردی تحلیل محیطی (عوامل بیرونی و درونی) شامل تهدیدها، فرصتها، ضعفها و قوتها، تدوین اهداف راهبردی شامل مأموریت، چشمانداز، ارزشها، تدوین راهبردها، برنامه عملیاتی شامل راهکارها و تدوین ضوابط اجرایی، اقدامات و پروژههای اجرایی انجام میشود.
رویکرد برنامهریزی راهبردی-عملیاتی، تلاش دارد ضمن تعیین سلسلهمراتب تهیه و تصویب تا اجرا و پایش برنامه در دو سطح راهبردی و عملیاتی، به فرآیندی از برنامهریزی دست پیدا کند که کلیه رهنمودهای راهبردی و جهتگیریهای بلندمدت و میانمدت توسعه شهر از اسناد فرادست استخراج و در آن لحاظ شود، سپس چارچوبی برای تدوین برنامه راهبردی و عملیاتی شهر ارائه شود، به نحوی که به پیشنهادهای روشنی برای انجام کلیه فعالیتها منجر شود که در این راستا اولویتبندی پروژهها، پایش و بازنگری برنامههای محلی نیز مدنظر قرار گرفته است.
نظر شما