امیرحسین شبانی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: با توجه به اینکه طرحهای جامع و تفصیلی باید طبق ضرورتها، نیازها، ظرفیتها و فرصتهای هر شهر تنظیم شود، بخشی از معضل تغییر کاربری به فلسفه ناقص طرحهای جامع بازمیگردد.
وی افزود: یکی از عیوب بزرگ طرحهای جامع این است که شهر را قابل تثبیت در بعضی چارچوبهای محدود میدانند، در حالی که شهرها بهویژه در دوره معاصر این ویژگی را ندارند؛ بخش عمدهای از معضل تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها به طرحهای جامعی بازمیگردد که نتوانستهاند ماهیت شهر معاصر را هضم کنند.
این دکترای شهرسازی با بیان اینکه بخشی از تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها با توجه به شرایط جاری در هر زمان اتفاق میافتد و نیاز است که به این نیازها پاسخ داده شود و با در نظر گرفتن جوانب مختلف پاسخگو باشد، گفت: موضوع «کاربری» در شهرسازی، موضوعی چندلایه است و تنها تعریف کالبدی در یک بخش از شهر نیست؛ بررسی تغییر کاربری نیازمند بررسی این پدیده چندلایه از جنبههای مختلف است تا بتوانیم علل تغییر کاربری یا علل تعریف نادرست بعضی از کاربریها در بعضی نقاط را بیابیم.
وی خاطرنشان کرد: آنچه که به تغییر کاربری دامن میزند، وجود نیروهای پنهان و غیررسمی در سیستم مدیریت زمین و مسکن شهرها است که میتوانند با روشهای مختلف مدیران و کارشناسان را با خود همراه کنند، البته یکی از بزرگترین قربانیان تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها، منابع طبیعی و زیستبومها در کنار نظام زیستمحیطی شهرهای کشور است.
شبانی با بیان اینکه در شهرهایی همچون اصفهان خشکسالی و معضلات دیگر باعث شده است که در طول زمان بعضی از فرصتها و زمینهایی که میتوانست شهر را از نظر زیستمحیطی تقویت کند، تغییر کاربری پیدا کند، اظهار کرد: سوداگری زمین و مسکن، یکی از عوامل مهم تغییر کاربریهای اراضی حاشیه شهرها است، لذا گاهی برای اجرای طرحهای عمرانی ناچار هستیم بعضی از اراضی را تغییر کاربری دهیم که این موضوع اجتنابناپذیر است اما تغییر کاربری در حاشیه شهرها باید متوقف شود.
نظر شما