به گزارش خبرنگار ایمنا، نحوه خلقت انسان به گونهای است که به صورت فردی و جدای از همنوعان خود نمیتواند حیات و زندگیاش را تداوم ببخشد و به همین جهت باید در اجتماع بین همنوعان خود زیست کند. زندگی جمعی مستلزم لوازمی است که یکی از آنها داشتن قانون مدوّن با ضمانت اجرایی از جانب حکومت است.
حکومت، لازمه زندگی اجتماعی و حیات جمعی است و انکار آن در حقیقت نفی زندگی اجتماعی و نفی زندگی اجتماعی، به معنای نابودی و هلاکت نوع بشر است.
طبق آیات و روایات، عامل قوام و پایداری هر ملت، گام نهادن افراد جامعه در مسیر کمال و فضیلت و دور شدن آنان از قلمرو حیوانیت است که این امر مرهون عدالت است؛ بنابراین برای رشد، تعالی و تکامل جامعه باید فضیلت عدالت در تک تک افراد جامعه بویژه در میان حاکمان ملکه شود، تا جامعه به سمت و سوی سعادت پیش رود؛ چرا که اگر ظلم و خیانت در نهاد و بنیاد حکمرانان نفوذ کند اجتماع رو به انحطاط و نابودی سوق داده میشود.
اصل اخلاق در مکتب اسلام
در مکاتب مادی، هدف وسیله را توجیه میکند. بنابراین در سایه چنین تفکری بنیانهای اخلاقی جامعه فرو میریزد، ارزشهای انسانی کمرنگ میشود، آمار بزهکاریها فزونی مییابد، بشر در گرداب بیپناهی و تنهایی گرفتار میگردد و نگرانی و ناامیدی در سراسر زندگی انسان سایه میگستران. اما در مکتب الهی که بر اساس اخلاق و ارزشهای الهی و انسانی بنا شده است وضع به گونهای دیگر است.
در مکتب اسلام، اخلاق اصل است و هدف اخلاق دستیابی به کمالی است که بواسطه تابش نور وحی حاصل میشود و معیار برتری افراد فقط پرهیزکاری و پایبندی آنان به اصول ثابت اخلاقی است؛ به همین دلیل اسلام برای رسیدن به اهداف متعالی خود، هر وسیله و روشی را مجاز نمیشمارد بلکه برای نیل به مقصد، صراط مستقیمی قرار داده که انحراف از آن، مساوی با عدول از هدف و قدم نهادن در طریق ضلالت است.
در دین مبین اسلام سیاست صرفاً به معنای قدرت نیست بلکه به معنای ساماندهی امور مردم و هدایت آنها به سوی خیر و صلاح است؛ بنابراین مسلمانان حق ندارند برای رسیدن به سعادت به هر وسیلهی نامشروع تمسک جویند بر همین اساس اولین و مهمترین تعالیم انبیا دعوت به توحید و یکتاپرستی بوده است و آن را در قالب شعار"قولوا لاالهالاالله تفلحوا" به مردم ارائه دادهاند.
این شعاری که پیامبران مردم را به آن فرامیخواندند نشان از این دارد که ای انسان حق نداری برای رسیدن به اهداف و خواستههایت تحت سلطه دیگری قرار بگیری، ولایت او را بپذیری و او را برتر از خود بدانی؛ مگر اینکه خداوند چنین اذنی به تو بدهد زیرا ولایت استقلالی تنها از آنِ خداست. انبیا و پس از آنها اوصیای ایشان اُمنای الهی در زمیناند. آنها مأموریت دارند مردم را از تاریکیهای جهل و غفلت به نور توحید منوّر سازند.
عصر نبوی دوره تشکیل امت و شکلگیری اسلام توسط پیامبر بود؛ امامان (علیهمالسلام) همانند پیامبران الهی، هر کدام بر حسب شرایط زمانی خود مدیریت جامعه اسلامی را عهدهدار شدند، فعل هر یک از امامان معصوم از فعل سایر امامان، گسسته و جدا نیست بلکه فعل هر معصومی همانند حلقههای به هم پیوسته یک زنجیر با افعال دیگر معصومین (علیهمالسلام) ارتباط دارد.
همچنین فعل هیچکدام از آن حضرات با فعل دیگر امامان معصوم تناقضی ندارد، بنابراین همه افعال امامان معصوم در همه شئون با یکدیگر هماهنگ و پیوسته است. به عنوان مثال شیوه امیرالمؤمنین علیهالسلام ادامه شیوهی رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله است.
سیر اسلام از دوران بعثت نبی مکرم اسلام تا زمان کنونی که در عصر غیبت کبری به سر میبریم شامل دورههای مختلفی بودهاست و در هیچ دورهای دچار رکود نشدهاست، زیرا اهلبیت حتی در دوران خفقان حاکمان نیز در پی نهادینه کردن گوهر دین در صدف جان مردم بودهاند؛ پیامبر عظیمالشان اسلام و به تبع آن حضرت، تک تک امامان نیز برای هدایت مردم حتی به صورت مخفیانه و به دور از چشم دشمنان دین، بهترین شیوه مدیریتی را که متناسب با شرایط اجتماعی آن دوره بوده برمیگزیدند.
از مهمترین وظایف امامان معصوم بعد از پیامبر، تبیین و تفسیر دین، حفظ دین از تحریف و پیشگیری از بدعتها و انحرافات است، اهلبیت (علیهمالسلام) برخی به ظاهر سکوت کردند، بعضی با صلح و بعضی دیگر با قیام، گاهی با تشکیل کرسی درس و گاهی هم با ایجاد شبکهی وکالت و بالاخره به صورت ظاهر و آشکار از دین مبین اسلام محافظت کردند تا همگان از چشمه جاری و زلال آن سیراب شوند.
امامت در امتداد نبوت
همانگونه که امامت در امتداد نبوت است، فقاهت نیز در امتداد امامت است پس در عصر غیبت باید به فقیه مراجعه کرد. زیرا اسلام ناب، اسلامی است که از هرچه غیر از وحی، مبرّا است؛ اسلامی است که عاری از هرگونه دخل و تصرف بشری است. براساس باورهای شیعه فقط امام هر زمانی میتواند، نمادی از اسلام ناب باشد.
بنابراین امروز که ما در شرایط سخت عصر غیبت هستیم و دسترسی مستقیم به امام زمان نداریم تا تفسیر اسلام ناب محمدی را از ایشان اخذ کنیم، این بِدان معنا نیست که در این عصر بتوانیم هر تفسیری را بپذیریم و هرگونه خوانشی از اسلام داشته باشیم بلکه باید برای تبیین دین و مسائل مستحدثه به فقیه رجوع کنیم.
امام راحل (ره) شاگرد برومند مکتب ائمه و الگو و امام مسلمین جهان و نه فقط ایران بودند؛ در عصر غیبت کبری پس از رحلت آیتالله بروجردی (ره) فضلای حوزه، همچون پروانه گرد امامخمینی (ره) جمع شدند تا در محضر هدایت و درایت ایشان نظارهگر شکوه احیای اسلام باشند و سرانجام افشاگریها، سازشناپذیریها و اقتدار ایشان در برابر حکومت شاه و تواضع در برابر مردم حماسهای عظیم در ایران پدید آورد. این قیامها از سال ۱۳۴۰ آغاز و موجب آفرینش حماسه و قیام عظیم پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ شد.
مقابله علیه حکومت جبار شاهنشاهی، سکوت جامعه را در هم شکست و به این ترتیب نهضت بزرگ و اسلامی معاصر، بنیان نهاده شد و حتی دستگیریها، زندانها و سرانجام تبعید به ترکیه و عراق هرگز نتوانست این عزم راسخی که با احساس تکلیف دینی عجین شده بود را سست کند بلکه برعکس، همینها زمینه انقلاب عظیم اسلامی را فراهم آورد تا بالاخره در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ امامخمینی پس از هجرتهای متمادی، به آغوش میهن اسلامی ایران بازگشتند و در روز بیست و دوم بهمن ماه سال ۱۳۵۷ بزرگترین انقلاب در عصر معاصر به پیروزی دست یافت.
انقلاب اسلامی حادثه مهم و حیرتانگیزی نه تنها در منطقهی خاورمیانه، بلکه برای کل جهان بود که توانست تأثیر عملی و سریعی در مسائل سیاسی جهان و منطقه ایجاد کند به گونهای که مقاومت لبنان از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفت.
این حادثه بزرگ از یکسو معادلات سیاسی مستکبران و استعمارگران جهان را بر هم زد و از سوی دیگر یکی از استوارترین رژیمهای وابسته را که از حمایت قدرتهای بزرگ برخوردار بود ریشه کن کرد. این تحول عظیم سیاسی یکبار دیگر اسلام را به عنوان یک قدرت تعیین کننده در جهان مطرح کرد.
خمینی عزیز ستارهای از تبار امام موسای کاظم بود که در چهاردهم خرداد ۱۳۶۸ افول کرد. هر چند فقدان امام خمینی (ره) ضایعه بزرگی برای تاریخ کشورمان بود اما یاد، نام و آثار ایشان هیچگاه افول نخواهد کرد.
رمز زنده نگهداشتن انقلاب، تلاش برای تحقق آرمانهای ایشان است؛ زیرا اگر اینچنین نباشد انقلاب دچار ارتجاع میشود. همانگونه که امام خمینی (ره) برای حیات دوباره اسلام، درست همان راهی را رفتند که رسول معظم اسلام پیمودند؛ پس از رحلت امامخمینی، مقام معظم رهبری نیز از اندیشه، افکار و رفتار رسول خدا و اهلبیت در اداره و گسترش نظام اسلامی الگو گرفتند زیرا جامعهای پیروز و سعادتمند است که طبق شاخصهای رسول خدا عمل کند.
یادداشت از: مرضیه رمضانقاسم، عضو گروه نویسندگی صریر
نظر شما