به گزارش خبرنگار ایمنا، شهید «مجتبی ذوالفقارنسب»، هشتم خردادماه ۱۳۵۶ در جهرم متولد شد. وی پس از گذراندن تحصیلات متوسطه در جهرم، در دانشگاه افسری امام علی (ع) پذیرفته شد.
ذوالفقارنسب بعد از اتمام دوره افسری به ایرانشهر منتقل و به عنوان فرمانده گروهان مشغول به خدمت شد و پس از آن به شیراز انتقال یافت و به عنوان مسئول شعبه آزمایشات مرکز پیاده در این شهر بهکارگیری شد.
وی سپس به شوشتر منتقل و در آنجا ابتدا به عنوان جانشین گردان و بعد از آن به عنوان مسئول رکن دوم تیپ ۴۵ تکاور شوشتر مشغول بهخدمت شد.
ذوالفقارنسب بیستوهشتم اسفندماه ۱۳۹۴ به صورت داوطلبانه به مأموریت مستشاری در سوریه اعزام شد و بیستویکم فروردینماه ۱۳۹۵ به خیل شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) پیوست.
کتاب «شیر زیتان» به قلم «مهدی فصاحت» به روایت زندگینامه داستانی شهید مدافعحرم «مجتبی ذوالفقارنسب» پرداخته است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «تابستان از راه رسیده بود. گرمای هوا بیداد میکرد، یک گردان از نیروهای ارتش برای تقویت پایگاه مرزبانی نیروی انتظامی به آنجا اعزام شده بودند. ماه رمضان بود، مجتبی برای سرکشی از نیروها با چند نفر به آنجا رفت. بین راه در بیابان ماشینشان خراب شد و به ناچار و حدود پنج کیلومتر در گرمای ۵۰ درجه با زبان روزه پیاده بهراه افتادند تا به کمپ شرکت نفت رسیدند. دیگر نگه داشتن روزه سخت شده بود. همراهان مجتبی روزه را شکستند، اما او با اینکه دیگر رمقی برایش نمانده بود، گفت که حاضر است، بمیرد، اما روزهاش را نشکند. تقوای او زبانزد بچههای پادگان بود. همه او را از ته دل قبول داشتند. تا صدای اذان را میشنید، وضو میگرفت و به حسینیه میرفت و مشغول نماز اول وقت میشد. آنقدر مجتبی را قبول داشتند که نمازشان را به او اقتدا میکردند.
مجتبی در روزهای پیادهروی اربعین برای سرکشی مرز میرفت. یک روز خانواده را هم با خود برد. در چزابه، ترافیک سنگین بود و نتوانستند جلوتر بروند. مجتبی خانواده را به مناطق جنگی برد، بچهها در سوسنگرد و دهلاویه عکس یادگاری گرفتند. دو روز بعد با لباس نظامی با همکارانش تا مرز رفته بود. مجتبی به خانواده قول داد، اربعین سال آینده پای پیاده به کربلا بروند، اما خودش تنها چند ماه قبل از اربعین شهید شد تا برای همیشه زائر مولایش باشد.»
نظر شما