به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس چکیده یک مقاله، فضای عمومی و نیمهعمومی قرارگاهی رفتاری است که الگوی جاری رفتارها در آن نیاز به خلوت و تنهایی ندارد. میتوان فضاهای عمومی را فضایی دانست که در آنها افراد ناآشنا و غریبه با دیگران هستند. اگرچه ممکن است گروههایی از افراد که اعضای آن با هم آشنا هستند وارد فضا شوند اما چنین گروههایی برای دیگر کاربران غریبه و ناشناخته هستند. در مقابل فضایی که کاربران آن با هم آشنا هستند و کموبیش تشکیل گروه واحدی را میدهند، فضای نیمهعمومی به حساب میآیند. در فضاهای نیمهعمومی ساکنان احساس مالکیت بالایی دارند و به طور معمول نظارت خودجوش ساکنان بر فضاهای محلی و نیمهعمومی بیش از فضاهای عمومی است.
عقیده بومشناسان شهری بر این است که سازمان فضایی شهر برمبنای تعامل میان اعضای جامعه و محیط طبیعی شکل میگیرد. در این دیدگاه نظام خاص روابط اجتماعی یا فرهنگ شهری محصول طبیعت است. شکل بومشناختی شهر در مقیاس خرد شامل طیفی از فضاهای عمومی تا خصوصی است، همانگونهکه فعالیتهای انسان میتواند در چنین بازهای قرار بگیرد.
با گسترش شهرها و مهاجرت از روستاها به مناطق شهری، قیمت زمین و مسکن رشد فرایندهای یافته است. رشد شهر و کاهش سرانه فضاهای باز داخل شهری موجب کاهش جریان زندگی عمومی و فعالیتهای اجتماعی شده و این شرایط در کنار معضلات دیگر زندگی نوین شهری، گوشهنشینی و تنهایی ساکنان را به همراه داشته است. از این دیدگاه اهمیت فضاهای عمومی برای برنامهریزان و طراحان شهری بیش از پیش مشخص میشود. ایجاد انگیزه لازم در ساکنان برای حضور بیشتر در فضاهای عمومی و گسترش پیوندهای اجتماعی با هدف ارضای نیازهای اجتماعی موجب رضایتمندی ساکنان خواهد شد. در این راستا طراحان انسانگرا با استفاده از یافتههای پژوهشگران علوم انسانی در پی تدوین راهکارهایی هستند که میتواند فضاها را از بعد فیزیولوژیکی و روانی انسانیتر کند.
طراحی و ساخت فضا به صورت خودجوش و غیررسمی توسط ساکنان و تغییرات ایجاد شده در بستر زمان با توجه به نیازهای ساکنان در محیط مسکونی است. توسعه براساس تجربه، استفاده از فرمهای محدود در ایجاد فضا، وجود هنجارهای معیارهای ثابت در ساخت کلیت مجموعه و طراحی براساس ناخودآگاه انسانها در مدت زمان طولانی از ویژگیهای «شکلگیری فضا» است.
طراحی و ساخت فضا به صورت رسمی و آگاهانه توسط طراح یا طراحان متخصص در زمان محدود و با درنظرگرفتن قوانین از پیش تعیین شده و توسعه با هدف بازگشت سرمایه و سود و شکلدهی به فضای شهری انجام میشود. نمایش خلاقیتهای فردی، توسعه براساس برنامه، توجه به ارزشهای اقتصادی و مادی، تغییرات کالبدی سریع و طراحی آگاهانه از ویژگیهای شکلدهی به فضا است.
رویکرد نخبهگرا و نو عملکردگرا در شکلدهی فضاهای عمومی مؤثر است. نخبهگرایان، علایق کارفرمایان را در اولویت قرار میدهند و بر جنبههای هنری، زیباشناختی و فرمی در قالب احجام خاص و نوظهور تاکید میکنند و طراحی فضاهای شهری را تنها برای گروه خاصی از مردم که توانایی ادراک آن را دارند، انجام میدهند. در مقابل نوعملکردگراها به ابعاد گوناگون نیازهای انسانی، توسعه پایدار محیطی و مشارکت عموم مردم در فرایند طراحی اهمیت میدهنهد و به شکلدهی به فضا برمبنای ایجاد کیفیتهای زندگی اجتماعی و فردی انسان تاکید میکنند. چنین رویکردی را میتوان رویکرد انسانی در طراحی دانست که میتواند الگویی قالب اتکا را جهت ساخت فضاها براساس خواست انسان، ارائه دهد. در این رویکرد میتوان دو دیدگاه «فرهنگ مبنا» و «انگیزه مبنا» را مورد بررسی قرار داد.
دیدگاههای یاد شده بهرغم تفاوتهایی که دارند، مکمل یکدیگر هستند. در دیدگاه فرهنگمبنا جنبههای کالبدی، عملکردی، اجتماعی و معنایی در طراحی، برگرفته از قابلیتهای فرهنگی است؛ درحالیکه در دیدگاه انگیزهمبنا نیازهای انسان و انگیزههای او مبنای طراحی و برنامهریزی قرار میگیرد. در چنین دیدگاهی انسان پیش از تأثیرپذیری از فرهنگ جمعی، از نیازها و انگیزههایش تبعیت میکند و به نوعی فرهنگ حاکم بر جامعه نحوه پاسخگویی اجتماع به نیازها و انگیزشهای جمعی است.
ایجاد کاربریهای ضروری در کنار کاربریهای اختیاری و اجتماعی با ایجاد زمینههای حضور مردم میتواند در استفاده مداوم فضای عمومی نقش مثبتی داشته باشد. افزایش کاربریهایی که بیشتر اوقات فعال هستند، به افزایش امنیت نیز کمک میکند. از مهمترین نیازهای فضاهای عمومی تداوم استفاده در طول شبانهروز است. زمینهسازی شرایط لازم با جانمایی عناصر کالبدی نظیر سایبان جهت تسهیل استفاده در ظهر و نورپردازی مناسب جهت ایجاد آسایش در شب میتواند زمینهساز حضور شبانهروزی شهروندان در فضا باشد از لحاظ کارکردی نیز با ایجاد مغازههای اغذیهفروشی در کنار کاربریهای سرگرمی مناسب میتوان به حضور مردم در طول شبانهروز امیدوار بود. توجه به تداوم کاربریها در تمام فصول و ایجاد زمینه برگزاری کاربریهای خاص در فصلهای معین از ارکان استفاده مداوم از فضاهای شهری است.
زمانی که کاربریهای متنوع سایت (فضا) مکمل کاربریهای اطراف سایت در نظر گرفته شود، مجموعه طراحی شده با شهر پیوند میخورد که از لحاظ بازگویی هویت شهری مهم است؛ در چنین حالتی بر وسعت کارکردی مجموعه افزوده خواهد شد و کاربران با نگاه واحدی به سایت (فضا) و اطرافش خواهند نگریست. به طور مثال یک پارک در صورتی میتواند به کاربران متنوعی سرویسدهی کند که در مکانی که کاربریهای دیگری متمرکز شدهاند، قرار بگیرد.
بهبود عملکرد فضاهای عمومی و نیمهعمومی تضمین کننده حضور پر رنگ مردم در فضا و احیای زندگی عمومی شهروندان است، در همین راستا استفاده از عناصر و اندام کالبدی نظیر سایبان، نورپردازی و فضای نیمهباز توصیه میشود؛ چراکه چنین عناصری لایه معانی ساده محیط را در نظر کاربران به دنبال دارد. عملکردهای متنوع در طول زمانهای گوناگون و توجه به کارکردهای اطراف سایت، لایههای معانی ابزاری و سودمندی را تأمین میکند و عملاً بر توانشهای محیط افزوده میافزاید.
نظر شما