۱۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۰۰
مهجوریت نام معابر شهری اراک

نامگذاری خیابان‌ها و مکان‌های شهری، صرفا ابزاری برای جهت‌یابی و شناسایی نیست، بلکه دارای دلالت‌های سیاسی و اجتماعی چندگانه بوده است و قابلیت مطالعه از منظر جغرافیا، علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، فلسفه شهر، مدیریت و شهرسازی را دارد.

به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی از امیر مولوی، کارشناس مسائل شهری، شهر به مثابه یک موجود زنده، فعال و پویا، دارای حیات عینی و حیات ذهنی است. حیات ذهنی شهر را می‌توان تصویری برگرفته از شهر در ذهن مردم و مخاطبان (ساکنان و بازدیدکنندگان) شامل تمام برداشت‌ها، باورها، حدس‌ها و انتظاراتی دانست که فرد از محیط اطراف خود دارد و ارزش‌ها، کیفیت‌ها، عملکردها و اولویت‌های متفاوت را در ذهن او ایجاد می‌کند.

رابطه انسان و محیط ادراکی است که شناخت محیط توسط مخاطبان را شامل می‌شود و فرایند منظم کردن اطلاعات دریافتی در ذهن و معنابخشی به اجزای محیط و نظم و رابطه حاکم میان آنها را ایجاد می‌کند.

پیوند احساسی مثبت یا پیوستگی میان افراد و محیط زندگی و فعل و انفعالات احساسات، دانش، اعتقادات و رفتارها در ارجاع به یک مکان، شکل می‌گیرد و تقویت می‌شود؛ این ارتباط پیچیده با مکان باعث معنا یافتن مکان می‌شود. تجربه‌های جمعی و هویت فردی در ترکیب با معانی و نمادها، به مکان شخصیت می‌دهد؛ ارتباط نمادین که توسط مردم و از طریق معانی مشترک فرهنگی، احساسی، عاطفی به یک مکان خاص یا قطعه‌ای از زمین تعلق می‌گیرد، مبنایی برای ارتباط افراد و گروه‌ها با محیط را فراهم می‌کند.

در این میان نام یک مکان، قسمتی جدایی‌ناپذیر از منظر و مملو از معانی است و حاکی از قدرت هویت‌بخشی یا تقویت‌کنندگی عناصر هویتی و احساس تعلق شهروندان (ساکن یا عابر) است، علاوه بر تسهیل مدیریت پهنه شهر و مدیریت پهنه اطلاعات شهری، هویت‌بخشی به فضاها و ایجاد احساس تعلق به شهر، از جمله مهمترین کارکردهای نامگذاری است، از این‌رو نامگذاری خیابان‌ها و مکان‌های شهری، صرفاً ابزاری برای جهت‌یابی و شناسایی نیست، بلکه دارای دلالت‌های سیاسی و اجتماعی چندگانه بوده است و قابلیت مطالعه از منظر جغرافیا، علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، فلسفه شهر، مدیریت و شهرسازی را دارد.

اسامی مکان‌ها چه مادی و استعاری و چه حقیقی و نمادی با مسائلی مانند قدرت و فرهنگ مرتبط است. به بیان دیگر، نامگذاری خیابان‌ها، کارکرد سیاسی نیز دارد و یک امر سیاسی محسوب می‌شود؛ زیرا واگذاری یک اسم به چیزی یا کسی، توسط یک نیروی بیرونی دارای مشروعیت سیاسی، صورت می‌گیرد و به بیان پیربوردیو از ابزارهای خشونت نمادین و اعمال قدرت بر فضا است و نوعی نگاه از بالا به پایین بر این عمل، حاکم است.

نامگذاری‌ها بخشی از تلاش سیاستمداران برای نجات چشم‌اندازهای فرهنگی شهر

نامگذاری یک عمل فرهنگی به‌شمار می‌رود و ساده‌ترین، سریع‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه و شیوه برای دکوربندی مجدد چشم‌انداز فرهنگی است. نام‌ها، این توانایی را دارد که مجموعه‌ای از نگرش‌ها و کارکردهای عاطفی را شکل دهد و با فراهم آوردن زمینه تعلق فرد به گروه‌های منطقه‌ای یا اجتماعی، چهار کارکرد عمده جمعی، عملی، عاطفی و اطلاعاتی داشته باشد.

از سوی دیگر فرایند نامگذاری معابر شهری و اهمیت آن به‌عنوان یک عرصه یادبود، در لایه‌های طرد اجتماعی-فضایی نیز قابلیت بررسی و مطالعه داشته و نقش مؤثری در تولید چشم‌اندازهای یادبودی فعال دارد؛ این منظر از نامگذاری خیابانی را می‌توان به نظریه سرمایه نمادین «پیربوردیو» جامعه‌شناس فرانسوی پیوند زد و آن را یک عنصر استراتژیک از یک اقتصاد و شیوه‌ای برای نشانه‌گذاری فضای جغرافیایی به عنوان هم مکان خاطره و هم مکان محو دانست؛ فرایندی که طی آن فضایی برای کشمکش‌های نمادین بر یادآوری و محو در محل‌های خاصی به وقوع می‌پیوندد. طی پروژه محو سمبلیک و خلع ید اجباری از یک طرف و بازنشانی فرهنگی یک گروه از نظر تاریخی و در حاشیه مانده، از طرف دیگر، پیوند می‌یابد.

علاوه بر این، نامگذاری می‌تواند نوعی پافشاری بر نظم هژمونیک و بازتولید همزمان آن باشد. جنبه نظری و سیاسی این امر اهمیت فراوانی دارد تا کنش‌های نمادین درباره نامگذاری خیابان به یک مقابله دو قطبی میان نخبگان و در حاشیه ماندگان تقلیل نیابد، چنین توصیفی محورهای متعدد طردشدگی در تولید فضای یادبودی را دچار ابهام می‌کند.

اسامی معابر شهری با برخورداری از معانی سیاسی، همواره در حال بازنمایی نظریه معینی از جهان هستند که هم نظم هژمونیک اجتماعی- سیاسی را همراهی و حمایت می‌کنند و هم از سوی این نظم، حمایت می‌شوند. بر این اساس نامگذاری‌ها را باید بخشی از تلاش سیاستمداران برای نجات چشم‌اندازهای فرهنگی شهر از نمودهای پنهان گذشته و برچیدن القاب و مفاهیمی دانست که مستقیماً به هژمونی رژیم‌های سیاسی و حکومت‌های گذشته تعلق دارد و یا آن را بازنمایی می‌کند. از همین رو، نمایشی قدرتمند از تغییر سیاسی به شمار می‌رود و ارائه نسخه‌ای سیاسی شده از تاریخ، عینی شدن نسخه‌های خاص از تاریخ، اظهارات ایدئولوژیکی نمایشی و اهداف بازنمایی سیاسی ساخت موجود است.

در این میان موضوع تغییر نام یا باز نامگذاری اهمیت بیشتری نسبت به نامگذاری اولیه دارد و باید با شاخص‌های تعیین شده از سوی سیاست‌گذاران فرهنگی و البته تا حدودی تحت تأثیر موقعیت فرهنگی-اجتماعی و دیدگاه‌های ساکنان محله هماهنگ باشد و به شکل مؤکدی مورد پذیرش شهروندان قرار گیرد.

لزوم توجه به شاخص‌های نامگذاری معابر

بر اساس مصوبه ششم آذر ۱۳۷۵ شورای عالی انقلاب فرهنگی، شهرها باید بازتاب‌دهنده تاریخ و جغرافیای تمدن و فرهنگ اسلامی، بیان‌کننده ارزش‌های اعتقادی، تاریخی، فرهنگی و ملی جامعه باشند. بر این اساس نام‌های معابر شهرها باید از اسامی شخصیت‌های مهم تاریخ صدر انقلاب اسلامی و شخصیت‌های فرهنگی، ادبی، علمی، سیاسی، تاریخ ایران، اسامی مرتبط با اندیشه، فکر و هنر و نیز مظاهر طبیعت زیبای ایران برگرفته باشند.

تناسب اسم و معنا، رسا، کوتاه، سلیس و روان بودن، تناسب با ایجاد روحیه ملی و حماسی، انبساط خاطر و تلطیف اخلاقی-عاطفی مردم و بیان کننده فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی، حفظ و تحکیم یکپارچگی فرهنگی و سیاسی کشور، حفظ هویت ملی و توجه به ویژگی‌های منطقه‌ای از جمله ویژگی‌هایی است که در این مصوبه برای نام‌ها معابر شهری ذکر شده است.

اسامی شهرهای دیگر، شخصیت‌های ملی و قهرمانان و شخصیت‌های محلی و منطقه‌ای و اشخاصی که تأسیسات عام‌المنفعه اعم از دینی، آموزشی، علمی، فرهنگی، هنری و تربیتی احداث کرده‌اند نیز می‌تواند در نامگذاری معابر شهری مورد استفاده قرار گیرد. این شاخص‌های نامگذاری، مدیران شهری را به سمت انتخاب نام‌هایی متناسب با فرهنگ جامعه و سنخیت با ویژگی‌های محله سوق می‌دهد.

نگاهی گذرا به اسامی تعدادی از معابر هسته مرکزی و شریانی شهر اراک بیانگر آن است که بسیاری از این اسامی رسمی، به‌رغم برخورداری از ویژگی‌های لازم برای نامگذاری، به علل مختلفی از جمله نامتناسب بودن اسم بامعنا، تغییرات غیرضروری و باز نامگذاری متعدد و نداشتن طرح و برنامه فرهنگی برای پذیرش اسم جدید از سوی شهروندان و مخاطبان، در مهجوریت قرار دارد و در عین حال بعضی نامگذاری‌ها نیز با استقبال مردم مواجه شده است و امروزه هیچ اثری از نام قدیمی آنها باقی نمانده است، حتی بسیاری از شهروندان حتی اطلاعی از اسامی گذشته این معابر ندارند.

کم‌توجهی به شخصیت‌های برجسته فرهنگی در نامگذاری‌ها

برخی تغییر نام‌های غیر ضروری، از عوامل جا نیفتادن اسم جدید است، به‌عنوان مثال میدان دروازه ملایر، پس از انقلاب به میدان امام خمینی (ره) تغییر یافت، اما پس از دو دهه اسم میدان امام به انقلاب تغییر کرد و میدان جدید دیگری در ورودی شهر به نام امام خمینی نامگذاری شد. این امر باعث سرگردانی مخاطب شد به طوری که نه نام انقلاب، مورد استفاده قرار گرفت و نه میدان جدید که به نام امام خمینی (ره) نامگذاری شده بود.

تغییرات غیرضروری دیگری نیز در نامگذاری معابر شهری اراک صورت گرفته است و این امر همچنان ادامه دارد، به عنوان نمونه در ماه پایانی سال گذشته تقاطع غیر همسطح میدان مقاومت به نام سردار شهید سلیمانی نامگذاری شد، در حالی که پیش از آن، تقاطع غیرهمسطح علم‌الهدی نیز به همین نام تغییر یافته بود.

بی‌شک نیت طراحان و پیشنهاددهندگان در این نامگذاری خیر و باهدف تجلیل از این شهید والامقام بوده است، اما تغییر نام مکانی که ضرورتی برای تغییر ندارد و اسم موجود آن مورد پذیرش مردم قرار گرفته است، اسم جدید را در مهجوریت قرار می‌دهد.

از منظری دیگر، کم‌توجهی به شخصیت‌های برجسته فرهنگی، ادبی، هنری، سیاسی و مذهبی برخاسته از این دیار در نامگذاری معابر شهر به‌طور کامل مشهود است، در حالی که شهر اراک و استان مرکزی، منطقه‌ای برخوردار از ظرفیت‌های بزرگ و نخبه‌پروری در گذشته بوده است و گفته می‌شود یک‌چهارم مفاخر کشور از این استان برخاسته‌اند، به نظر می‌رسد از ظرفیت هویت‌ساز بسیاری از شخصیت‌ها و چهره‌های ملی برخاسته از این دیار در نامگذاری معابر شهری استفاده مطلوب صورت نگرفته است.

برای مأنوس شدن مردم با نامگذاری‌های جدید، جلب مشارکت و حضور آنها در این فرایند یک ضرورت است؛ به کار بستن تدابیر فرهنگی و در نظر گرفتن بسته‌های تشویقی برای مراکز و واحدهای تجاری و کسبی عمومی و خصوصی برای انتخاب نام جدید برای کسب کار خود و قرار گرفتن نام جدید معبر بر سردر مؤسسات و دیگر ساختمان‌ها نیز می‌تواند روند استفاده از نام جدید را تسریع کرده و فضای مورد نیز را ایجاد کند.

نمادسازی مبتنی بر ظرفیت‌های فرهنگی و نامگذاری‌ها، ساخت و نصب سازه‌های تجسمی اعم از سردیس، تندیس، سازه‌های حجمی نمادین و نظایر آن در طراحی معابر و میادین می‌تواند نقش مؤثری در این فرایند داشته باشد.

به عنوان مثال سال‌های زیادی است که نام محله‌های فوتبال به کوی امام علی (ع)، باغ خلج به کوی سجادیه، چشمه موشک به کوی ولیعصر (عج) و کوی گردو به کوی رضوی تغییر کرده است، اما این تغییر، فقط در حد یک الصاق باقی مانده است و هیچ تغییر دیگری به نفع اسم جدید در این محله‌ها صورت نگرفته است و نمی‌گیرد؛ این نوع نامگذاری چیزی جز تلاشی اندک برای جهت‌یابی و شناسایی نبوده است و فارغ از دلالت‌ها اجتماعی و سیاسی است که باعث کارکردهای مثبت نامگذاری به ویژه ایجاد و تقویت هویت جدید نمی‌شود.

کد خبر 577138

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.