به گزارش خبرنگار ایمنا، گسترش تدریجی کالبد شهر به پیرامون و دستاندازی به اراضی و روستاهای اطراف در شهرهای در حال توسعه کشور، امری اجتنابناپذیر است؛ توسعه خودبهخود و بدون برنامه میتواند زیانهای کالبدی، اقتصادی و اجتماعی جبرانناپذیری را به جامعه تحمیل کند، لذا دستیابی به یک مدل بهینه بهمنظور بررسی روند تغییرات و پیشبینی گسترش آینده شهر و در پی آن، شناسایی روستاهایی که در معرض انحلال در بافت شهری قرار دارند میتواند، ابزار مفیدی برای کمک به برنامهریزان باشد.
با توجه به اینکه شهرنشینی فرایند پیچیدهای از تغییر شیوه زندگی روستایی به شهری است و روند تحولات جمعیتی سکونتگاههای انسانی در نیمقرن اخیر گواه بر کاهش نسبت جمعیت روستا و مهاجرت به شهر است، سطح و دامنه رشد بیرویه شهری اگر نگوییم همهجا، در اغلب موارد نگرانیهایی را در بین کارشناسان و شهروندان آگاه مطرح کرده است.
امروزه نگرانیها در مورد تغییرات زیستمحیطی و تغییرات کاربری زمین بهطور جدی مورد توجه قرار گرفته است و در چنین وضعیتی، کاربری پایدار زمین به موضوع تحلیلی و سیاسی مهمی تبدیل شده است.
از آنجا که بررسی روند تغییرات کاربری اراضی به کاربری شهری در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای بلندمدت نقشی اساسی دارد، پیشبینی روند گسترش شهر و مدلسازی آن در آینده با روشهای دقیق جهت مدیریت و کنترل گسترش شهری، بیش از پیش ضرورت دارد؛ بهمنظور آگاهی هر چه بیشتر از پیامدهای تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها گفتوگویی را با امیرحسین شبانی، دکترای شهرسازی انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
علت تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها چیست؟
موضوع «کاربری» در شهرسازی، موضوعی چند لایه است و تنها تعریف کالبدی در یک بخش از شهر نیست؛ بررسی تغییر کاربری نیازمند بررسی این پدیده چند لایه از جنبههای مختلف است تا بتوانیم علل تغییر کاربری یا علل تعریف نادرست بعضی از کاربریها در برخی نقاط را بیابیم.
با توجه به اینکه حاشیههای شهر مدنظر است و این حاشیهها لبههایی برای مواجهشدن با منطقه پیرامونی هر شهر است، بر اساس شخصیت و هویت هر شهر، منطقه شهری آن نیز تعریف خاص خود را دارد و در نتیجه پیوست هماهنگی بین شهر و منطقه پیرامونی آن وجود دارد؛ از اینرو میتوان نتیجه گرفت که شهر بر منطقه پیرامون خود و منطقه پیرامون نیز بر شهر اثر میگذارد.
در تحلیل کاربری مناطق مختلف شهر از جمله مناطق حاشیهای و پیرامون شهرها، نیاز است نگاهی جامع به تغییر کاربری اراضی این مناطق داشته باشیم تا بتوانیم تصمیمات لازم را بگیریم.
در طول تاریخ شکلگیری شهرهای مختلف، مجموعهای از عوامل وجود دارد که باعث میشود شهر به شکل خاصی درآید و در طول زمان این شکل تکامل خواهد یافت؛ البته ممکن است این تکامل کُند یا متوقف شود.
میتوان نتیجه گرفت که سیر تحولات یک شهر در طول زمان، اولویتهای توسعه، سلایق توسعه و سیاستهای توسعه مختلف اعمال شده بر شهر و وجود ظرفیتها در کنار تهدیدها و فرصت در یک شهر از مواردی است که در خصوص تغییر کاربری اراضی مختلف باید در نظر گرفت. در کل میتوان گفت مجموعهای از عوامل اصلی در تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها دخیل است.
مدیریت تغییرات اراضی حاشیه شهر با کدام ارگان است؟
با توجه به اینکه تعریف کاربریها در کشور بر اساس اسناد رسمی و طرحهای جامع مانند طرحهای تفصیلی انجام میشود، فرایندهای بازنگری طرحهای تفصیلی و تعارضات قانونی در این زمینه پیش میآید که این موارد به موضوعات دیگری در خصوص ورود به تغییر کاربری اضافه میشود.
در حال حاضر کمیسیونهای تخصصی در شهرداریها وجود دارد که این کمیسیونها تعیینکننده یا بررسیکننده بخشهایی از تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها است، اما این تغییرات به دلیل تکثر و تنوع میتواند از یک کاربری مسکونی تا کاربریهای بزرگ را در بر گیرد و با توجه به ویژگیهای هر نوع کاربری، سطح ورود مدیریتهای محلی تا کلان، متغیر باشد.
تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها میتواند از شهرداریها تا سطوح مدیریتی کلان مدیریت شود.
این تغییرات در کاربریها چه فشاری را به مدیریت شهری و شهرها وارد میکند؟
با توجه به اینکه طرحهای جامع و تفصیلی باید طبق ضرورتها، نیازها، ظرفیتها و فرصتهای هر شهر تنظیم شود، بخشی از معضل تغییر کاربری، به فلسفه ناقص طرحهای جامع بازمیگردد.
یکی از عیوب بزرگ طرحهای جامع این است که شهر را قابل تثبیت در برخی چارچوبهای محدود میدانند، در حالی که شهرها بهویژه در دوره معاصر این ویژگی را ندارند؛ بخش عمدهای از معضل تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها به طرحهای جامعی بازمیگردد که نتوانستند ماهیت شهر معاصر را هضم کنند.
بخشی از تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها با توجه به شرایط جاری در هر زمان اتفاق میافتد و نیاز است که به این نیازها پاسخ داده شود و با در نظر گرفتن جوانب مختلف پاسخگو باشد.
آنچه که تغییر کاربری را دامن میزند، نیروهای پنهان و غیررسمی در سیستم مدیریت زمین و مسکن شهرها است که میتوانند روشهای مختلف مدیران و کارشناسان را با خود همراه کنند؛ یکی از بزرگترین قربانیهای تغییرات کاربری اراضی حاشیه شهرها، منابع طبیعی و زیستبومها در کنار نظام زیستمحیطی شهرهای کشور است.
در شهری همچون اصفهان خشکسالی و معضلات دیگری که به دنبال دارد، باعث شده است که در طول زمان بعضی از فرصتها و زمینهایی که میتوانستند شهر را از نظر زیستمحیطی تقویت کنند، تغییر کاربری پیدا کنند.
سوداگری زمین و مسکن، یکی از عوامل مهم تغییر کاربریهای اراضی حاشیه شهرها است؛ گاهی برای اجرای طرحهای عمرانی ناچار هستیم بعضی از اراضی را تغییر کاربری دهیم که این موضوع اجتنابناپذیر است اما تغییر کاربری در حاشیه شهرها باید متوقف شود.
چه راهکارهایی برای کاهش و رفع تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها پیشنهاد میکنید؟
معتقدم یکی از آبشخورهای اصلی شکلگیری پدیده تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها، طرحهای جامع است؛ بازنگری در سیاست استفاده از طرحهای جامع برای تعریف و تهدید کاربریهای شهری یکی از موضوعاتی است که باید عیبیابی شود و در کنار آن تا زمانی که مدیریت واحد شهری را به عنوان به الگوی پذیرفته شده تمام عیار نپذیریم و دستگاهها، ارگانها و نهادهای مختلف در یک همترازی قرار نگیرند، کنترل نظام کاربری برای نظام مدیریتی کشور، سیستم تمامعیار نخواهد بود.
بخشی از آن به این دلیل است که شهرداری بهعنوان مدیر شهری، مدیریت شهر را بهصورت کامل بر عهده ندارد و در نهایت، کاهش اثر نیروهای غیررسمی و سازماندهی نظام کنترلی برای قیمت زمین و مسکن در شهرهای کشور، در چارچوب یک نظام اقتصاد شهری شفاف میتواند در کاهش تغییر کاربری اراضی حاشیه شهرها مثمر ثمر باشد. بهرغم اینکه راهکارهای پیشنهادی در این خصوص وجود دارد، اما باید برای هر شهر نسبت به وضعیت خود نسخه جداگانه پیچید تا بتوان راهکارهای عملیاتی را برای آن در نظر گرفت.
نظر شما