به گزارش خبرنگار ایمنا، شهید «سیدمجتبی هاشمینژاد» در سال ۱۳۱۹ در محله شاهپور تهران متولد شد. او در پانزدهم خردادماه سال ۱۳۴۲ به همراه تعدادی از دوستانش به مردم پیوست و در پوششهای گوناگون، فعالیتهای خود را گسترش داد.
سیدمجتبی یکی از اعضای کمیته استقبال از امام خمینی (ره) در بهشت زهرا بود و بعدها به عنوان نخستین فرمانده کمیته انقلاب مرکزی تهران شناخته شد. او با شروع غائله کردستان و در پی فرمان بسیج عمومی امام خمینی (ره) عازم غرب کشور شد و در آزادسازی و پاکسازی آن منطقه شرکت کرد. هنگام آغاز تجاوز عراق به کشور بهصورت داوطلبانه و مستقل عازم جنوب شد.
او پس از استقرار در مدرسه «فداییان اسلام»، واقع در شهر آبادان، اولین نیروی انتظامی نامنظم برای مقابله با تهاجم بعثیها در آبادان و خرمشهر را بهوجود آورد که به گروه «فداییان اسلام» معروف شد.
سیدمجتبی و خانوادهاش بارها از طرف منافقین خلق، تهدید به مرگ شدند. او در زمان عملیات ثامنالائمه و شکست حصر آبادان چندین بار مورد هدف عملیات ناکام تروریستی از سوی منافقین قرار گرفت. در نهایت در سال ۱۳۶۴ هدف گلوله تیمهای ترور منافقین قرار گرفت و به شهادت رسید.
خاطراتی از همرزمان، دوستان و خانواده شهید «سیدمجتبی هاشمینژاد» در قالب کتابی با عنوان «آقا مجتبی» به کوشش «محمد عامری» از سوی نشر تقدیر منتشر شده است، کتاب «پنجه در پنجه رئیسجمهور» نوشته «جعفر کاظمی» نیز به مرور خاطراتی از زندگی این شهید پرداخته است. مطالب کتاب «آقا سیدمجتبی» نیز که از سوی نشر شاهد و به همت «اصغر فکور» گردآوری شده است، درباره خاطرات این شهید دلاور است.
در بخشی از کتاب «پنجه در پنجه رئیسجمهور» آمده است: «فرماندهی سیدمجتبی در منطقه آبادان، زبانزد خاص و عام بود، بهطوری که مسئولان درجه اول مملکت مانند «آیتالله خامنهای» که در آن زمان عضو شورای عالی جنگ بود، شهید «رجایی»، شهید «بهشتی»، «هاشمی رفسنجانی» و حتی «بنیصدر» برای بازدید از فداییان اسلام و دیدار و گفتوگو با او به آبادان و هتل کاروانسرا میآمدند.
یکبار بنیصدر به داخل محوطه هتل کاروانسرا آمد و سیدمجتبی با او جروبحث کرد و گفت: ما حتماً باید مرگ بر شاه بگوییم، تا چند تا تانک بیاوری؟
بنیصدر تعجب کرد و گفت: یعنی چه؟
سیدمجتبی گفت: در تهران در زمان شاه، هنگامی که مرگ بر شاه سر میدادیم، برای مقابله با ما تانکها میآمدند. اینجا هم حتماً شعار بدهیم تانک میآید!
او جزو معدود فرماندهانی بود که مقابل بنیصدر ایستاد و با او بحث کرد و حرفش را زد. حتی به سیدمجتبی تذکر دادند و گفتند: "ایشان رئیسجمهور مملکت است، مراقب حرف زدنت باش" اما او گفت: برای من مهم نیست، هر کس میخواهد باشد! خیانت که خاص و عام ندارد.
نظر شما