به گزارش خبرنگار ایمنا، ایران در سه دهه گذشته تحولات چشمگیر جمعیتی را تجربه کرده است، تحولاتی که شاید متأثر از برنامهریزی و تصمیمگیریهایی بود که جمعیت ایران را دچار تحول کرد، تحولی که باید در بستر طولانی زمان شکل میگرفت ولی در ایران این تحولات خیلی سریع اتفاق افتاد. تحولات جمعیت میتواند منشأ چالشهای فراوانی برای دولت و کشور قلمداد شود، اما درعینحال، با برنامهریزی صحیح و بهموقع میتوان از ساختار و ویژگیهای موجود جمعیت برای بهبود وضعیت آینده کشور استفاده کرد.
اگرچه ایران اکنون در شرایط پنجره جمعیتی (جمعیت جوان) قرار دارد و بهعنوان فرصتی طلایی باید از آن استفاده شود، اما از هماکنون باید به فکر پیری و زمستان جمعیتی و ورود به میانسالی جمعیت بود و سیاستهای جمعیتی را جدی گرفت تا ضمن استفاده از جمعیت جوان کشور بهعنوان یک پنجره و فرصت برای زمان میانسالی جمعیت هم برنامهریزی مناسب انجام شود.
رتبه باروری ایران بیانگر سرعت و روند کاهشی
باروری در ایران نیز همگام با سایر کشورها روند نزولی داشته است. رتبه باروری ایران در بین کشورها بیانگر سرعت و روند کاهشی باروری است، در سال ۲۰۱۴ ایران باروری کل ۱، ۸ و رتبه ۱۴۶ را در بین ۲۲۴ کشور را داشت درحالیکه در سال ۱۹۰۷ باروری کل ۶، ۴ و رتبه آن زمان ایران هم ۷۰ بود.
کاهش یکباره میزان موالید از دستاوردهای دنیای مدرن است، اما شاید بتوان گفت که تغییرات اقتصادی در زندگی خانوارها مهمترین عامل تشویق به نداشتن فرزند میتواند، باشد. دلایلی زیادی در کاهش جمعیت دخیل است که از آن جمله میتوان به تأخیر افتادن ازدواج، زیادشدن طلاق، به تعویق افتادن باروری، مسائل آموزشی و تبلیغاتی برای داشتن خانواده کوچک و رفاه بیشتر و گرایش مادی برای نداشتن فرزند ازجمله این موارد است.
ابلاغ سیاستهای کلی و استفاده از جمعیت بهعنوان یک فرصت
در سیام اردیبهشت ۱۳۹۳ سیاستهای کلی جمعیت از سوی مقام معظم رهبری در ۱۴ بند ابلاغ شد و این روزبه نام روز ملی جمعیت نامگذاری شد. به دنبال این دوراندیشی برای استفاده از جمعیت بهعنوان یک فرصت پیشرو یک ضرورت اجتنابناپذیر است که تمام دستگاههای ذیربط با مقوله جمعیت و همچنین تمام دستاندرکاران و تصمیمگیران نظام برای استفاده از پتانسیل نیروی انسانی که بهعنوان بزرگترین توانمندی برای توسعه مطرح است، برنامهریزی و دوراندیشیهای لازم را داشته باشند تا با بهرهگیری از این فرصت کشور را بهسوی توسعه سوق دهند.
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور وقت در نامههایی جداگانه که به پنج وزارتخانه و دو معاونت رئیسجمهور ابلاغ کرد، ضمن اشاره به سیاستهای مرتبط با هر دستگاه، از آنان خواست در صورت نیاز ضمن جلب همکاری و مشارکت دستگاههای دیگر، برنامهها، اقدامات و پیشنهادهای خود را بهصورت دقیق، شفاف، با زمانبندی و شاخصهای ارزیابی برای اجرایی کردن سیاستها تهیه و احصاء نمایند.
وی همچنین در این ابلاغیهها از هفتدستگاه اجرایی (وزرای کشور، آموزشوپرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بهداشت درمان و آموزش پزشکی، معاونان برنامهریزی و نظارت راهبردی معاون اجرایی رئیسجمهور) خواست چنانچه در تهیه برنامهها و یا انجام اقدامات، هر دستگاه نیاز به وضع بخشنامه، مقررات و یا قوانین داشته باشد، پیشنهاد لازم تهیه و ارائه شود.
باروری کمتر از سطح جانشینی، مهمترین دلیل کاهش جمعیت
با وجود اینکه ارتقای سطح سلامت و کاهش مرگو میر عامل مؤثری در رشد جمعیت و پدیده پیری جمعیت دارد، مهمترین عامل محرکه رشد جمعیت باروری است. از طرفی سطح باروری پایین یعنی سطح باروری کمتر از سطح جانشینی، مهمترین دلیل انقباض جمعیتی و کاهش جمعیت محسوب میشود؛ بنابراین در امر مدیریت جمعیت توجه به شاخصهای باروری از اهمیت بسزایی برخوردار است.
یکی از شاخصهای مهم باروری «میزان باروی کلی» هست. که آن عبارت است از موالید زنده یک زن در طول دوره باروری خود بهشرط آنکه تا پایان دوره باروریاش تحت تأثیر میزانهای باروری اختصاصی سنی جاری قرار گیرد. این شاخص متأثر از دو عامل مرگومیر و نیز نسبت جنسی است. سطح باروری جانشینی حدی است که جمعیت بتواند در نسلهای بعدی خودش را جایگزین کند و در طول زمان همواره حجم ثابتی داشته باشد. بر این اساس در کشورهای توسعهیافته سطح جانشینی جمعیت را ۲.۱ درنظر میگیرند.
البته در شرایطی که میزان مرگومیر بالا باشد، سطح باروری جانشینی بیش از این مقدار خواهد شد. در این دستهبندی سطح باروری خیلی پایین را ۱.۳ و کمتر تعریف کردهاند. از پیامدهای افت میزان باروری به کمتر از سطح جایگزینی در درازمدت کاهش رشد جمعیت و درپی آن افت حجم جمعیت و از طرفی پیری جمعیت و افزایش نسبت وابستگی و انقراض جمعیت است. پدیده پیری زمانی رخ میدهد که سهم سالمندان از جمعیت بیش از ۶۵ سال روبه افزایش رود.
میزان باروی کل در سراسر دنیا ۲.۵ است
در حال حاضر میزان باروی کل در سراسر دنیا ۵/۲ است. بالاترین رقم آن مربوط به کشور نیجر با سطح باروری کلی ۶/۷ است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دنیا همچون چین، بوسنی و هرزگوین، سنگاپور، جمهوری کره و پرتقال سطح باروری کلی در سطح خیلی پایین TFR<۱.۳ قرار دارد. بر این اساس میتوان کشورهای دنیا را به سه دسته کلی تقسیم کرد. دسته اول کشورهایی هستند که میزان باروری کلی در آنها بیش از چهار است. این کشورها شامل کشورهای آفریقایی با سطح توسعهیافتگی پایین هستند. حدود یکچهارم موالید دنیا در سالهای اخیر در منطقه زیر صحرای آفریقا رخ داده است. منطقهای که تنها ۱۳ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده است.
گروه دوم، کشورهایی هستند که میزان باروری کلی در آنها بین سطح جانشینی و چهار است. این دسته از کشورها که حدود ۴۰ درصد جمعیت دنیا را شامل میشوند، عمدتاً در شمال آفریقا، بخشهایی از آسیا و آمریکای جنوبی قرار دارند. ساختار سنی این کشورها جوان بوده و به همین دلیل رشد مداوم جمعیت به سبب پدیده گشتاور جمعیت در این نواحی قابلانتظار است. گشتاور جمعیت به این معنی است که جمعیت به دلیل ساختار سنی جوانی که دارد سیر روبه رشدی در پیشگرفته است.
ایران در سطح سوم باروری کشورهای دنیا
گروه سوم، کشورهایی هستند که سطح باروری کلی در آن کشورها کمتر از سطح جایگزینی است. البته بعضی از این کشورها در اکثر موارد کشورهای توسعهیافته هستند، در این گروه هفت کشور از ۱۸ کشور دنیا شامل برزیل، چین، ایران، ژاپن، روسیه، آمریکا قرار دارند.
در ایران برای اولین بار در سال ۱۳۳۵ سرشماری رسمی انجام شده است. از آنپس هر ۱۰ سال یکبار به استثنا دور آخر بافاصله پنج سال از دور قبل، سرشماری در کشور انجام میشود. براین اساس در سال ۱۳۳۵ جمعیت کشور در حدود ۱۹ میلیون نفر و شاخص رشد جمعیت نیز ۳.۱۳ درصد بود. در سال ۱۳۴۵ تعداد جمعیت به جمعیتی بالغ بر ۲۵ میلیون نفر رسید. در آخرین سرشماری جمعیت کشور بالغ بر ۷۵ میلیون نفر بوده است.
امروز ایران با جمعیتی بالغبر ۷۵ میلیون نفر یکی از ۱۸ کشور پرجمعیت دنیاست. براساس برآوردهای سازمان ملل باکمی اختلاف در سال (۲۰۱۰) میزان رشد سالانه ایران ۱.۲ درصد بوده و میزان باروری کلی آن ۱.۸۹ به ازای هر زن است. بر اساس برآوردهای مذکور پیشبینی شده است که تا سال ۲۰۲۵ میزان باروری کلی به ۰.۹۳ برسد و از آنپس سیری نزولی درپیش بگیرد.
۵۰ درصد استانهای کشور به باروری کمتر از حد جایگزینی رسیدهاند
البته براساس آمار رسمی مرکز آمار ایران در سال (۱۳۹۰) مقدار این شاخص ۱.۷۴ بوده است. این بدین معنی است که هماکنون ۱۷ فرزند جایگزین ۲۰ نفر والدین میشوند که این امر میتواند بسیار نگرانکننده باشد. ناگفته نماند که چهار استان برخوردار کشور ازجمله تهران، اصفهان، سمنان و گیلان جزو اولین استانهایی بودند که در فاصله سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۵ نرخ باروری در آنها به زیر سطح جایگزینی رسید. همچنین براساس نتایج پیمایش سلامت و جمعیت در سال ۱۳۷۹ تقریباً ۵۰ درصد از استانهای کشور به باروری کمتر از حد جایگزینی رسیدهاند.
میانگین سن جمعیت در ایران در سال ۱۳۵۵، ۲۲.۴ سال بود که این رقم در سال ۱۳۹۰ به ۲۹.۸۶ رسیده است. همچنین میانگین سن ازدواج نیز از سال ۱۳۵۵ روندی روبه رشد داشته است بهطوریکه در زنان از ۱۹.۷ به ۲۳.۴ و در مردان از ۲۴.۱ به ۲۶.۷ رسیده است. در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ رفتارهای باروری بهگونهای بود که سن فرزندآوری پایین بوده است. این امر نتیجه سیاستهای پروناتالیست (موافق فرزندآوری) است؛ اما رفتهرفته علاوه بر اینکه کاهش قابلتوجهای در میزانهای باروری مشاهده میشود، سن اوج باروری از گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ به ۲۵ تا ۲۹ منتقل شده است.
روند کاهشی رشد جمعیت همراه با سطح باروری کمتر از سطح جایگزینی یکی از چالشهای فعلی جمعیت ایران محسوب میشود. تجربه کشورهای غربی نشان داده است که کشورهایی که رشد پایین را تجربه کردهاند به سبب تغییراتی همچون صنعتی شدن باوجود اتخاذ سیاستهای مشوق فرزندآوری در افزایش رشد جمعیت موفقیت چندانی به دست نیاوردهاند؛ بنابراین اگر به دنبال اقدامات مؤثر و اثربخش هستیم باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که زمان مناسب اجرای مداخلات امروز است.
تاریخچه سیاستهای جمعیتی در ایران
روند باروری در کشور طی چند دهه اخیر سیر نزولی و صعودی زیادی داشته است. در اوایل دهه پنجاه شمسی ایران شاهد کاهش متوسط نرخ باروری بوده است (از ۶.۵ در ۱۳۴۹ به حدود شش در ۱۳۵۵) و پس از یک خیزش مجدد بین ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۹ (افزایش به هفت در ۱۳۵۹) که مصادف با انقلاب اسلامی در ۱۳۵۸ و جنگ با عراق در ۱۳۵۹ بود از اواسط دهه ۱۳۵۹ کاهش ازسر گرفته شد و با بازگشت برنامه تنظیم خانواده در ۱۳۵۸ تسریع شد (کاهش از ۸.۶ در ۱۳۶۳ به ۳.۶ در ۱۳۶۵ و سپس به حدود ۵.۵ در سال ۱۳۶۷) بوده است. روند افراطی کاهش از ۵.۵ در سال ۱۳۶۷ به حدود ۸.۲ در سال ۱۳۷۵و سپس به ۲.۲ در سال ۱۳۷۹ رسید، این تغییرات میتواند بهوضوح با سیاستهای جمعیتی در هر مرحله مرتبط باشد.
سیاست آنتیناتالیست (تولدستیزی) اواخر دوره رژیم گذشته برنامه تنظیم خانواده بود که به علت نبود حمایت برخی اقشار جامعه چندان مورد استقبال عموم واقع نشد که این امر میتواند علت کاهش اندک نرخ باروری در آن زمان باشد. با پیروزی انقلاب اسلامی، کشور با انتقاد شدید از برنامه تنظیم خانواده و تشویق ازدواج زودهنگام مواجه شد که در اواخر دوران جنگ تحمیلی مجدداً به سیاستهای آنتیناتالیست بازگشت. موج دوم سیاستهای آنتیناتالیست شامل برنامههای جامع تنظیم خانواده، کلاسهای اجباری تحدید موالید ازدواج و چندین سیاست بازدارنده دیگر (که توسط مجلس در سال ۱۳۷۲ تصویب شدند) شامل حذف کوپن غذا، عدم ارائه مرخصی زایمان، حذف تسهیلات رفاهی فرزند سوم به بعد، که همگی اینها توسط بسیاری از گروههای نخبه وقت مورد تأیید بودند.
البته مطالعات نشان داده است که نرخ باروری کل از سال ۱۳۶۴ به بعد، یعنی زمانی که هنوز سیاستهای تحدید موالید احیا نشده بود، شروع به کاهش کرده است که نشان میدهد رفتارهای تولیدمثل تا حدودی مستقل از برنامههای رسمی دولت شکل گرفته است. از سویی کاهش نرخ باروری هم در مناطق شهری و هم روستایی صورت گرفته است؛ هرچند که روند کاهش باروری در مناطق شهری از سرعت بالاتری برخوردار بوده است. بهطور مثال در اوایل دهه ۱۳۶۰ میزان باروری در نقاط روستایی حدود ۴.۸ فرزند و در مناطق شهری ۸.۵ بوده است. در سال ۱۳۸۵ این میزان به ۱.۲ تولد در روستا و ۸.۱ تولد در شهر کاهش یافت.
نرخ باروری بالاتر استانهای مرزی نسبت به سایر استانها
کاهش باروری در همه استانهای کشور تجربه شده است و باوجود تفاوتهای اقتصادی و اجتماعی شباهتهای زیادی ازنظر جمعیت شناختی بین آنها وجود دارد. در این بین استانهای مرزی ازجمله سیستان و بلوچستان و هرمزگان در طول سه دهه اخیر همواره نرخ باروری بالاتری نسبت به سایر استانها داشتهاند که این امر فرضیه تأثیر قومیت و مذهب بر باروری را تقویت کرده است.
بدیهی است که عوامل مختلفی در بالا بودن نرخ باروری این استانها ازجمله پایین بودن سطح توسعه در استانهای مذکور دخیل است؛ پس نمیتوان تنها یک عامل را برای تفاوت نرخ باروری بین این استانها و سایر مناطق کشور در نظر گرفت. از سوی دیگر نتایج تحقیقات مختلف در زمینهٔ قومیت و باروری نشان داده است که تفاوت مؤلفههای توسعهای استانها در تفاوتهای موجود باروری مؤثر بوده است؛ بدین معنی که با کنترل مؤلفههای توسعهای ازجمله تحصیلات، شغل و درآمد، تفاوتهای باروری قومی تا اندازه زیادی کاهش مییابد.
بهعنوانمثال، استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان در ردهبندی توسعه همواره از استانهای کمتر برخوردار بودهاند و سطح آموزش و تحصیلات در این استانها پایینتر از سایر استانها هست؛ اما با وجوداین، کاهش بیش از شش فرزند برای هر زن در طول دو دهه در استان سیستان بینظیر است.
عوامل مرتبط با کاهش چشمگیر روند زادوولد در ایران
نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که عوامل متعددی با کاهش چشمگیر روند زادوولد در ایران مرتبط میباشند. عوامل مذکور عبارتند از اتخاذ سیاستهای آنتیناتالیست که مهمترین آن برنامه تحدید موالید بوده است؛ بهبود شبکههای بهداشتی درمانی، توسعه روستاها، گسترش تحصیلات (خصوصاً برای زنان)؛ حمایت نخبگان از برنامههای تحدید موالید، تمرکز خانوادهها بر کیفیت فرزندان نه کمیت آنها، مدرنیزه شدن، تغییرات فرهنگی بهخصوص در ارتباط با آزادی زنان، تغییرات در ساختار خانواده (شامل تعویق ازدواج، ازدواجهای رمانتیک بهجای سنتی) و بالاخره تغییر رفتارهای تولیدمثلی (شامل به تعویق انداختن پدر یا مادر شدن، فاصلهگذاری طولانی میان بارداریها) است.
رشد جمعیت ایران اگر به همین روند نزولی ادامه دهد، مخاطرهای جدی محسوب میشود؛ چون به دلیل پیر شدن جامعه، جمعیت سرباری زیاد شده و حتی منجر به انقباض جمعیت خواهد شد. از سویی سالخوردگی جمعیت میتواند به کاهش نیروی کار جامعه منجر شود. نیروی انسانی بهعنوان یک عامل اصلی در رشد اقتصادی هر کشوری محسوب میشود.
خطر بزرگ آهنگ نزولی رشد جمعیت
کشورهای توسعهیافته بخش عمده کسری جمعیت و نیروی کار موردنیاز جهت رشد اقتصادی را از طریق مهاجرپذیری جبران میکنند اما کشورهای درحالتوسعه به علت داشتن جاذبههای کمتر جهت جذب مهاجر باید به نیروی کار داخلی خود متکی باشند و لذا آهنگ نزولی رشد جمعیت خطر بزرگی برای آنها محسوب میشود.
بهعنوان نمونه کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس که به علت کمبود نیروی کار بومی ناچار به مهاجرپذیری شدهاند، با مشکلات فراوانی مواجه هستند؛ بنابراین اگر روند کاهش نرخ باروری و پیر شدن جمعیت ایران به همین سرعت پیش برود، کشور قادر نخواهد بود به رشد اقتصادی خود ادامه دهد. پس باید تلاش شود تا نیروی کار بومی جهت رشد و توسعه در اختیار باشد.
از سویی تشویق به افزایش جمعیت بدون برنامهریزی نیز خطراتی را به دنبال دارد. بهعنوان نمونه این افزایش ممکن است در اقشار مرفه و تحصیلکرده صورت نگیرد و درنتیجه رشد جمعیت در اقشار ضعیف به تغییر ساختارهای جامعه منجر شده و طبقه فقیر که در تربیت فرزندان، بهاحتمال، با مشکلات زیادتری روبهرو هستند با زادوولد بیشتر در کنار محروم بودن از امکانات اولیه شرایط دشوارتری را تجربه کنند.
همچنین باید همزمان امکانات تربیت و آموزش آنها در آینده نزدیک، شغل و مسکن در میانمدت و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در بلندمدت بهخوبی مدیریت شوند. در غیر این صورت امکان تربیت یک نسل جوان، پویا، مؤثر و موفق فراهم نخواهد شد.
نظر شما