به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، از زمان پیدایش بشر تا به امروز، همواره شادی به عنوان فاکتور مهمی در میزان رفاه مردم شناخته شده و همین امر، مدیران را به زمینهسازی برای شاد نگهداشتن ساکنان شهرها سوق داده است. این درحالی است که به تازگی گروهی از محققان به این نتیجه رسیدهاند که شادی میتواند اثراتی منفی نیز بر زندگی مردم بهجا بگذارد. درواقع، از بعد مثبت، شادی میتواند افکار منفی را از ذهن افراد پاک کند و نشاط را برای او به ارمغان آورد؛ اما اگر از بعد منفی به شادی بیندیشیم متوجه میشویم که حس شادی زیاد در میان افراد، از توجه آنها به واقعیات میکاهد که این امر به سهم خود میتواند تبعاتی منفی درپی داشته باشد.
محققان به تازگی و پس از انجام مطالعات متعدد متوجه شدهاند که زمانی که مردم شاد بودن را به یک اجبار برای خود تبدیل میکنند، در اغلب موارد با نتیجه معکوس مواجه میشوند و این یک باور شاد غیرمنطقی به حساب میآید. در این وضعیت، افراد تنها به شاد بودن فکر میکنند و در نتیجه، بسیاری از جنبههای معقول زندگی را نادیده میگیرند.
به عنوان مثال، ممکن است یک فرد به هنگام برنامهریزی برای حضور در یک رویداد فرهنگی یا موسیقی زنده، شادترین لحظات را برای خود پیشبینی کرده باشد یا شاد بودن در آن زمان را یک اجبار برای خود تصور کرده باشد، اما به هنگام حضور در رویداد، شرایط به خوبی نتواند او را راضی کند، با این حال فرد در هر لحظه حضور، تظاهر به شادی کند. در این صورت، اجبار شاد بودن او را از تصور واقعیت شرایط دور نگه میدارد و در واقع، فرد را در وضعیتی نامعقول قرار میدهد که این اتفاق، بعد منفی شادی را به تصویر میکشد.
از سوی دیگر، ممکن است فردی به هنگام حضور در یک میهمانی لحظات شادی را سپری کند، اما به طور ناگهانی زمین بخورد و پای او آسیب ببیند. در این وضعیت، فرد اغلب آسیب پای خود را که ممکن است جدی هم باشد، نادیده میگیرد و تنها از این نظر ناراحت میشود که نتوانسته است آنگونه که پیش از این تصور میکرد، در کنار دیگران شاد باشد.
چگونه میتوان وجود باورهای نامعقول شادی را در خود تأیید یا رد کرد؟
در پاسخ به پرسش لازم است به باورهای زیر با دقت فکر کنیم و نظر خود را در مورد هر یک بیان کنیم.
· بهتر است همیشه و در هر شرایطی شاد باشم
· باید همیشه و در هر شرایطی شاد باشم
· چارهای جز شاد بودن همیشگی ندارم
در اوایل سال جاری یک نظرسنجی آنلاین بین ۱۶۶ نفر از افراد بالای ۴۰ سال در میزان موافقت آنها با سه وضعیت مذکور انجام شد که نتایج نشان داد، اغلب افرادی که با گزینه اول یعنی "بهتر است همیشه و در هر شرایطی شاد باشم" موافق بودند، گزینههای دیگر را نیز به عنوان باور درونی خود تأیید کرده بودند.
محققان نتیجه یافتههای نظرسنجی خود را اینگونه تفسیر کردند که باورهای نامعقول شادی در افراد، بخشی از یک رویکرد کلی آنها نسبت به شرایط مختلف زندگی به شمار میرود که آنها را به دوری از رویدادهای ناخوشایند و تمایل به وقایع مطلوب سوق میدهد. ازسوی دیگر، هرچه باور افراد به شادی نامعقول شدت بیشتری داشته باشد، تمایل آنها به رویارویی با واقعیات زندگی کمتر است که این امر به سهم خود میتواند اثراتی منفی از خود به جا بگذارد. از سوی دیگر، افرادی که تلاش میکنند با اجباری شادی برای خود، از قرارگرفتن درشرایط ناخوشایند دوری کنند، بههنگام مواجهه با چنین شرایطی، اضطراب شدید را تجربه میکنند که میتواند برای همیشه آنها را از رویایی با واقعیات تلخ دور کند.
آیا میتوان شادی نامعقول را به معقول تبدیل کرد؟
محققان بر این باور هستند که هرچه افراد در رویارویی با مشکلات، بیشتر برای فرار از آنها بکوشند، شرایط سختتری را تجربه میکنند. به عنوان مثال، زمانی که یک فرد در شرایطی قرار میگیرد که میتواند باعث ناراحتی او شود، اگر به جای تلاش برای رویارویی با آن، سعی کند مشکل خود را نادیده بگیرد و شاد باشد، آنگاه توانایی حل معقول مشکل را نخواهد داشت و چه بسا با تبعات منفی زیاد آن در آینده مواجه شود. در چنین شرایطی حس شادی نامعقول بر فرد غلبه میکند که برای تبدیل آن به شادی معقول باید، به این نکته توجه کند که شادی تنها جنبه مهم زندگی نیست، بلکه واقعیت را باید آنگونه که هست پذیرفت تا به شادی نهایی دست یافت.
نظر شما