به گزارش خبرنگار ایمنا، سریالهای شبکه نمایش خانگی این روزها نخستین جانشین سریالهای تلویزیونی هستند و توانستهاند جایگاه خوبی در نگاه مخاطبان داشته باشند.
یکی از سریالهای در حال پخش از شبکه نمایش خانگی، سریالی عاشقانه و درامی به نام «خسوف» است که به کارگردانی مازیار میری و تهیهکنندگی همایون اسعدیان ساخته شده و از اقبال نسبی در شبکه نمایش خانگی برخوردار است.
داستان از آنجا آغاز میشود که امیر طبق قول و قرارهایی که خانوادهها با هم گذاشتهاند، باید با دختردایی خود به نام اسماً ازدواج کند. اما ورق به یک باره برمیگردد. او به دختر دیگری به نام آتیه در دانشگاه دل میبندد و وقتی که این ماجرا فاش میشود، هیاهویی در خانوادهها به راه میافتد. امیر در دوراهی عشق و خانواده هرچند در ابتدا عشق را انتخاب میکند اما دست سرنوشت او را به سمت دیگری سوق میدهد.
اکثر بازیگران نقشهای اصلی سریال «خسوف» چهرههای جدید و جوانی هستند که از اتفاق بهتر از بعضی بازیگران قدیمی این سریال نقشآفرینی کردهاند.
امین تارخ، بازیگر و مدرس بازیگری مشهور سینما و تلویزیون، ستاره اسکندری، علی عمرانی، شهره سلطانی و مسعود کرامتی دیگر بازیگران معروف این سریال هستند. پوریا رحیمیسام، مینو شریفی، سجاد بابایی، پریا مجللی و المیرا دهقانی چهرههای جدید سریال خسوف هستند.
خسوف، داستانی پیچیده ندارد و به یک مثلث عاشقانه میپردازد که داستانی پرفراز و نشیب را در پس ماجراهایی عجیب و گاهی باورنکردنی برای مخاطب رقم میزند. فیلمنامه این سریال نخستین نقطه ضعف آن محسوب میشود که شتابزدگی و نداشتن درک درست از موقعیتها در آن مشهود است. فراز و فرود داستان بر پایه تصادف رقم میخورد و منطقی در پس ماجراها دیده نمیشود. با این حال مخاطب با داستان همراه میماند تا سرنوشت این عشق نافرجام و عجیب را در پس ماجراهای نه چندان پرکشش آن بیاید.
آنچه به عنوان نقطه ضعف اصلی در این سریال دیده میشود، این است که مازیار میری طبق الگوی کلیشهای صداوسیمایی که در ذهن خود داشته سریال را ساخته است، در حالی که میتوانست با اتکا به پخش سریال از شبکه نمایش خانگی با فراغ بال بیشتری به آن بپردازد. کارگردان و فیلمنامهنویس هرچند خواسته به ذائقه مخاطب جوان نزدیک شود اما درک درستی از نسل جوان دهه ۸۰ و ۷۰ نداشته است و طبق نگاه قدیمی خود به شخصیتها پرداخته است.
انتظاری که مخاطب از یک سریال پربازیگر و با نامهای بزرگ میری و اسعدیان به عنوان تهیهکننده داشته است برآورده نمیشود و تنها کشش ماجرا، داستان عاشقانهای است که آن کشش نیز زمانی که پایان سریال مشخص شود، رو به افول میگذارد و خسوف نیز مانند دیگر سریالهای مناسبتی صداوسیما به زودی از یادها خواهد رفت.
از نقاط قوت این سریال، باید به تیتراژ عاشقانه آن با صدای محسن چاوشی اشاره کرد که با تم سریال کلاً همخوانی دارد و مانند دیگر آهنگهای چاوشی توانسته مخاطبان زیادی نیز داشته باشد.
فیلمنامهنویس بیشترین ضربه را با دیالوگهای به شدت مصنوعی و پیش پا افتاده به خسوف زده و از نظر منتقدان حتی به بازی بازیگران نیز ضربه زده است. همه چیز گل درشت و رسمی پیش میرود با این حال مخاطبی که به روال صداوسیمایی سریال عادت دارد با وجود ضعفهای ریز و درشت فیلمنامه به دلیل تب عاشقانه پای تماشای آن مینشیند و برای رفع کسالت غروب جمعه هم که شده است تماشای یک درام عاشقانه پرنقص را انتخاب میکند.
نظر شما