به گزارش خبرنگار ایمنا، نظام خانواده، یک نهاد اساسی و محوری در جامعه است و به عنوان هسته اولیه برای سایر نهادهای اجتماعی به شمار میرود، این نظام کوچکترین واحد اجتماعی است که اساس و زیرساخت واحدهای بزرگ اجتماعی بشری به شمار میرود، افرادی که در این واحد کوچک اجتماعی رشد مییابند و تربیت میشوند به میزان رشد و شکوفایی شأن در واحدهای اجتماعی بزرگ انسانی سهم دارند.
افرادی که روزی به عنوان فرمان روای مقتدر و سیاست مدار سترگ و مدیر نیرومند، و مبتکر توانا در جامعه ظهور میکنند و مسئولیتهای سنگین و خطیری را به عهده میگیرند، نظام خانواده و کانون گرم پدر و مادر، تربیت گاه نخستین آنها است.
نکات مهم در روابط عاطفی زن و شوهر
به مخزن عاطفی یکدیگر توجه کنید: مخزن عاطفی میزان محبتی است که انسان به آن نیاز دارد و با برقراری رابطه سعی در پر کردن آن دارد.
با زبان خودتان محبت نکنید: هرکسی برای عشق ورزیدن زبان مخصوص خود را دارد اما برای برقراری یک رابطهی عاطفی موفق باید توجه کنید که زبان طرف مقابل با شما متفاوت است: به همین دلیل نیاز دارید که زبان محبت طرف مقابل خود را نیز بیاموزید.
قدرت زبان را دست کم نگیرید: کلام میتواند بیشترین تأثیر را در زندگی زناشویی داشته باشد. سعی کنید از این قدرت استفاده کنید. همسر شما نیاز به تأیید و
محبت شما دارد: برای اینکه بتوانید بهتر با یکدیگر ارتباط کلامی برقرار کنید میتوانید از مشاوره خانواده کمک بگیرید.
هشت گام ضروری برای تحکیم پایههای خانواده
لجبازی را کنار بگذاریم
یکی از عواملی که میتواند همبستگی در خانواده را تهدید کند لجبازی و یکدندگی اعضای آن است. در خانوادهای که لجبازی وجود دارد ارتباط قوی بین اعضا وجود ندارد. لجبازی یکی از دلایل طلاق و جدایی است. در تمام دنیا لجبازی به عنوان عاملی در جهت از هم پاشیدن خانواده و طلاق محسوب میشود. بیتردید اگر لجبازی را از رابطه افراد حذف کنیم آمار طلاق کاهش خواهد یافت. البته بین زن و شوهرها اختلاف سلیقه امری طبیعی است و محال است شخصی پیدا شود و بگوید من با همسرم هیچ اختلاف نظری ندارم.
حتی اگر یکدیگر را خیلی دوست داشته باشند باز بعضی مواقع و در قسمتهایی از مسائل زندگی نظرات متفاوت است. چیزی که باعث میشود اختلاف سلیقه در خانواده تبدیل به معضل شود، لجبازی است. زن و مرد با هم اختلاف سلیقه و اختلاف نظر دارند و این طبیعی است، اما آنچه باعث میشود این اختلاف نظر در خانواده از حالت طبیعی خارج شود لجبازی است. من خوب هستم تا زمانیکه تو خوب باشی به محض اینکه تو از خوب بودن فاصله گرفتی من هم میخواهم مقابله به مثل کنم و این خلاف دستورات دین و اخلاق است، دین و اخلاق میگوید اگر فرد مقابل شما کوتاهی کرد یا خطایی از او سر زد، رفتار کریمانه داشته باشید و خطا و اشتباه او را نادیده بگیرید.
لجبازی یکی از مهمترین عواملی است که پای خانوادهها را به دادگاههای خانواده باز کرده است. لجبازی میتواند بین هر رابطهای که باشد، پدر و فرزند، مادر و فرزند، زن و شوهر شروعی برای تلخی، جدایی و حتی فاجعه در زندگیها باشد. با این وصف یکی از مهمترین و اولیهترین ویژگیها برای حفظ استحکام خانواده احترام قائل شدن برای نظرات اعضای خانواده و پرهیز از لجبازی و یک کلامی در خانواده است.
از پنهان کاری پرهیز کنیم
برای اینکه زندگی و ارتباط در خانه خیلی راحت و دلنشین باشد نیاز به عاملی داریم که صداقت نام دارد. اگر در خانواده و به طور کلی در هر رابطهای صداقت وجود نداشته باشد آن رابطه استمرار، استحکام و تعمیق نخواهد داشت. وجود صداقت برای تحکیم خانواده صددرصد ضروری است.
صداقت و جلب اعتماد طرف مقابل
با استناد به مثال معروف «تعرف الاشیاء بِاضدادها» هر چیزی با ضد خودش بهتر شناخته میشود با ضد و نقیض آن، یعنی پنهانکاری و دروغگویی و ما میتوانیم صداقت را بشناسیم. نقیض صداقت چیست، یکی پنهانکاری است، یعنی به محض اینکه تصمیم میگیریم و نیت میکنیم که چیزی را از همسر خود پنهان کنیم از همان لحظه ناراحتیها و مشکلات شروع و رفته رفته بیشتر خواهد شد. پنهانکاری بین زوجین کاملاً مردود است. صداقت یعنی آنچه من در دل دارم، نیت و فکرم با آنچه میگویم برابر است. در صداقت سه مورد فکر، گفتار و رفتار باید با هم تطبیق داشته باشند و یکی باشد پس فرد صادق باید این سه مورد را با هم داشته باشد.
صداقت میتواند اعتماد طرف مقابل را جلب کند. اگر کسی صادق نباشد و در گفتار، رفتار و کردارش صداقت نداشته باشد این فرد قابل اعتماد و اطمینان نخواهد بود و در هیچ رابطهای کاری را به او نخواهند سپرد، چون قابل اعتماد نیست و کسی که قابل اعتماد نیست پای تعهد خود نخواهد ماند. صداقت عامل مهمی است که در زندگی و خانواده نقش اساسی دارد. اگر در خانوادهای صداقت نباشد آن خانواده آبستن مشکلات در روابط بین فردی خواهد بود. به این ترتیب صداقت از مهمترین ضروریات حفظ و استحکام خانواده است.
با کمی صبر مشکلات را حل کنیم
اگر در خانوادهای صبر وجود داشته باشد کشمکش و درگیری در آن خانواده نیست یا کم است، اگر کم باشد قابل رفع است، اما اگر صبر وجود نداشته باشد اعضای خانواده سریع و عجولانه واکنش نشان میدهند. صبر نداشتن یعنی من تحمل نکنم چیزی را از طرف مقابل خودم یا از طرف پدر و مادرم یا فرزندانم یا همسرم. وقتی شخصی سریع واکنش نشان میدهد یعنی من صبور نیستم و کسی که صبور نباشد هر جا برود و با هر کس ارتباط بگیرد قطعاً مشکلاتی بین آنها به وجود میآید. صبر یکی از مهمترین عوامل تحکیم خانواده است. وجود صبر در ارتباطهای فرد و در روزمرگیهای زندگی، ترافیک، مشکلات اداری و سازمانی ضروری است. باید صبور باشیم تا بتوانیم از مشکلات زندگی پیروزمندانه بیرون بیاییم.
به حریم شخصی یکدیگر احترام بگذاریم
اگر ما با تشکیل زندگی مشترک فرض را بر این میگذاریم که من باید در همه چیز همسرم نقش داشته باشم و از همه کارهای همسرم سر در بیاورم اشتباه است، باید اجازه دهیم طرف مقابل برای خودش یک حریم مشخصی داشته باشد که حتی همسر به خود اجازه ندهد به آن وارد شود. در آموزههای دینی هم داریم که وقتی میخواهید وارد اتاقی شوید در بزنید. فرزند برای وارد شدن به اتاق پدر و مادر باید در بزند، همسر هم همینطور. بعضی مواقع برای هر یک از زوجین شرایطی پیش میآید که میخواهند به تنهایی کاری را انجام دهند باید اجازه داد تا طرف مقابل تنها باشد و به حریم شخصی او وارد نشویم. بررسی کردن لوازم شخصی همسر از قبیل کیف، لباس، جیب و… خلاف شأن و عرف رابطه است و کدورت ایجاد میکند، زیرا تجاوز به حریم شخصی ممنوع است و میتواند مشکلساز باشد. یکی از مواردی که بنیان خانواده را متزلزل میکند تجاوز به حریم شخصی افراد به خصوص همسر است. حفظ حریم خصوصی همسر از موارد اساسی و مهم است. البته این با پنهانکاری فرق دارد و منظور این است که برای حریم شخصی یکدیگر احترام قائل شویم.
به رفع نیازهای هم توجه کنیم
اگر میخواهیم در خانواده روابطمان مستحکم باشد باید یکسری از نیازهای طرف مقابل را متعهدانه برطرف کنیم و این موضوع به ویژه در روابط زوجین نمود بیشتری دارد. انسان دو دسته نیازهای کلی دارد:
۱- نیازهای اولیه یا جسمی
۲- نیازهای ثانویه یا روحی. همسر، پدر، مادر و فرزندان مکلف هستند به نیازهای اولیه و ثانویه هم توجه کنند.
چراکه اگر اعضای خانواده این نیازها را رفع نکنند فرد در جای دیگری نیازهای خود را برآورده میکند و این تهدیدی برای خانواده است. به طور مثال اگر با جوان خود در منزل رفتار خوب نداشته باشیم، محبت نکنیم، مسافرت نرویم و با او همراه و همقدم نباشیم همان فرزند برای خانواده تهدیدی میشود، زیرا نیازهای او بر طرف نشده است و حتماً در جای دیگری به دنبال رفع آنها میگردد و، چون به بیراهه میرود برای خودش و خانواده مشکلساز میشود. اگر همسر در خانه نیاز به تأیید، توجه و امنیت دارد باید در خانه و در کانون گرم خانواده تأمین شود و در صورت برآورده نشدن این نیازها هر یک از زوجین در بیرون از منزل و خارج از قاعده و هنجارها نیازهایش را تأمین میکند که این قطعاً تهدیدی برای خانواده است و موجب تزلزل و فروپاشی آن میشود. رفع نیازهای اولیه مانند خوراک، پوشاک، نیاز به جنس مخالف و نیازهای ثانویه نظیر توجه، تأیید، احترام، امنیت باید از سوی همسران و در خانواده برآورده شود.
متوقع و طلبکار نباشیم
در خانواده حق گرفتنی نیست البته در مواقعی استثنا نیز وجود دارد و آن هم زمانی است که دو طرف قصد متارکه و جدایی دارند. توقع بیجا و حق خواستن و به تعبیری طلبکار بودن در بین اعضای خانواده میتواند خانه را تبدیل به کارزار و دادگاه نماید. اگر در خانوادهای نگرش حقگیری و طلبکاری رواج پیدا کند این نگرش و گرایشها مشکلات را بیشتر میکند و کار به دادگاه میکشد. بهتر است در خانواده برعکس این موضوع رفتار کنیم و ایثار و از خودگذشتگی وجود داشته باشد، زیرا با ایثار به طرف مقابل هم یاد میدهیم که دیگرخواهی در خانواده بر خودخواهی ارجح است و نباید با روحیه طلبکاران دائم در فکر گرفتن امتیاز از اعضای خانواده باشیم.
انتظار بیجا و توقع بیش از حد داشتن میتواند بنیان خانواده را متزلزل کند. هرچقدر توقع از همسر بیشتر شود به همان تناسب درگیری، کشمکش و ناراحتی در خانواده بیشتر خواهد شد. خود را محق دانستن و توقع داشتن در زندگیهای زناشویی میتواند شروعی برای درگیریهای بیشتر در خانواده باشد. بهترین کار این است که هر توقعی از طرف مقابل داریم اول خودمان برای انجام آن پیش قدم شویم. اگر توقع احترام، توجه و عشق و علاقه از همسر داریم از خود توقع داشته باشیم که این موارد را در خودمان نهادینه کنیم تا او نیز متقابلاً این موارد را انجام دهد.
دیگران را دادگاهی نکنیم
توضیح و دلیل خواستن بابت هر کاری از طرف مقابل نشانه بیاعتمادی و شک داشتن به قابلیتهای طرف مقابل است. در خانواده تا جاییکه ممکن است برای یکدیگر دلیل نیاوریم و از طرف مقابل دلیل نخواهیم. دلیل آوردن و دلیل خواستن در دانشگاه و مجامع علمی و دادگاه و دادسرا کارایی دارد. اعتماد به یکدیگر لازمه زندگی خوب و مستحکم است، این دلیل خواستنها شروعی برای مشاجره و دعواست. وقتی طرف را در شرایط متهم قرار میدهیم اولین گام را برای بیاعتمادی برمی داریم و در عین حال موجب تحقیر طرف میشویم. اعضای خانواده اگر مشکلی با هم دارند باید با همدلی و عشقورزی به هم آن مشکل را رفع و رجوع کنند. پس خانواده را تبدیل به محکمه و دادگاه نکنیم که چنین رفتاری در نهایت کار زن و شوهر را به دادگاه میکشاند.
احساس تملک را کنار بگذاریم
یکی از اخلاقهای ناپسند در افراد منیت است که از عوامل مهم در گسستن بنیان خانواده میباشد. هر چه منیت در فرد بیشتر باشد مشکلات او در روابط بیشتر میشود، زیرا سبب جدا شدن فرد از جامعه و گروههای مختلف میگردد. منیت یعنی خود را برتر دانستن، خود را مهمتر و محقتر دانستن. کسی که منیت زیاد داشته باشد در روابط خود ایجاد مشکل میکند. منیت فقط تا حدی لازم است که سبب حفظ خود، زندگی و آبرو باشد، اما وقتی از حد آن بگذرد شخص به خود اجازه میدهد به حقوق دیگران، شخصیت دیگران و حریم دیگران تجاوز کند و خود را برتر بداند و احساس تملک نماید. در واقع میتوان گفت تمامی موارد پیشین از منیت ریشه میگیرد و منیت موجب پایمال کردن حقوق دیگران و زمینهساز مشکلات عدیده در خانواده است.
نظر شما