به گزارش خبرنگار ایمنا، شامگاه هفدهم بهمن سال گذشته به قاضی محمدرضا صاحبجمعی بازپرس جنایی تهران خبر رسید که دختری جوان در آپارتمان خود به قتل رسیده است. مقتول دختری ۳۴ ساله بود که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده و روی گردن او آثار سوختگی با اسید نیز مشهود بود.
بررسیها حکایت از این داشت که دختر جوان تنها زندگی میکرد و به تازگی با پسری نامزد کرده بود. نامزد وی، کسی بود که نخستینبار با جسد مواجه شده و پلیس را خبر کرده بود. او در تحقیقات گفت: با بهاره (مقتول) در دانشگاه آشنا شدم و حدود پنج سال قبل به خواستگاری او رفتم و با هم نامزد شدیم. او تنها زندگی میکرد.
چند روز قبل با من تماس گرفت و گفت شخصی زنگ در آپارتمان او را زده اما وقتی از پشت چشمی بیرون را دیده، هیچکس پشت در نبوده است و همین باعث ترس او شده بود. وقتی بهاره این موضوع را به من گفت، تأکید کردم شبها علاوه بر در، حفاظ در را هم قفل کند.
او هم این کار را انجام داد تا اینکه سه روز بعد مادر او با من تماس گرفت و درحالیکه نگران بود گفت هرچه به بهاره زنگ میزند موبایل او خاموش است. فکر میکرد بهاره پیش من است اما وقتی شنید من هم از او بیخبرم نگرانی او بیشتر شد. گفتم فوراً به خانه او میروم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است. با کلیدی که داشتم وارد خانه بهاره شده و با دیدن پیکر بیجان او شوکه شدم و پلیس را خبر کردم.
تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای کشف راز قتل دختر جوان ادامه یافت. همه شواهد از این حکایت داشت که جنایت از سوی فردی آشنا که به راحتی وارد خانه او شده، صورت گرفته و در این شرایط تحقیقات روی آشنایان مقتول متمرکز شد. کارآگاهان در ادامه متوجه شدند که خواهر و برادر ناتنی مقتول در شب جنایت در نزدیکی آپارتمان او مشاهده شده بودند.
حال آنکه آنها بهدلیل اختلافات خانوادگی سالها قبل قطع رابطه کرده بودند و در این مدت هرگز همدیگر را ملاقات نکرده بودند. همین کافی بود تا خواهر ناتنی بهاره (مقتول) بازداشت شود. او اگرچه منکر هرگونه ارتباطی با خواهر خود بود اما تیم جنایی گفتههای او را باور نداشت و مشخص بود که حقیقت را کتمان میکند. به همین دلیل بازداشت شد و بازجویی از او ادامه داشت تا اینکه وی سکوت خود را شکست و اسرار قتل خواهر ناتنی خود را فاش کرد.
زن بازداشت شده میگفت خود طراح نقشه جنایت و برادرش اجراکننده آن بوده است اما قصد آنها قتل نبوده و فقط میخواستند به بهاره آسیب بزنند و او را دچار نقص عضو کنند. این زن اظهار کرد: من و برادرم از دوران کودکی نسبت به بهاره که خواهر ناتنی ما بود کینه به دل داشتیم. حضور او در زندگی ما باعث شده بود همه و حتی پدرم هوای او را داشته و به او توجه کرده و ما را فراموش کند.
او همیشه شیطنت میکرد اما این من و برادرم بودیم که به جای او کتک میخوردیم. همیشه تحقیر میشدیم و بهاره بهعنوان بهترین بچه خانواده تشویق میشد. سالها این تحقیرها و بیتوجهیها نسبت به من و برادرم وجود داشت و ما با بیمهری و بیتوجهی بزرگ شدیم. پدرم حتی از نظر مالی هم بیشتر هوای بهاره را داشت. او پول داشت، ماشین داشت، خانه داشت و همه اینها را با کمک پدرم بهدست آورده بود؛ درحالیکه من و برادرم چیزی نداشتیم و به جایی نرسیدیم.
از پنج سال قبل که بهاره در دانشگاه قبول شد، تنها زندگی میکرد. دیگر نه او را دیدیم و نه حتی تلفنی حرف میزدیم تا اینکه چند روز قبل از حادثه که با برادرم صحبت میکردم، گفتم بهتر است حالا که شرایط زندگی خواهرمان خوب شده، انتقام این سالها را از او بگیریم. قرار این بود که به وی آسیب برسانیم، کشتن در کارمان نبود.
ابتدا قرار بود ماشین او را به آتش بکشیم اما شرایط این نقشه مهیا نشد چون خواهرم معمولاً ماشین خود را در پارکینگ میگذاشت. بیخیال این نقشه شدیم و رفتیم سراغ سناریوی بعدی. تصمیم گرفتیم به او آسیب بزنیم، بهطوری که مصدوم و خانهنشین شود اما ماجرا به شکل دیگری رقم خورد و ناخواسته به قتل خواهرم منجر شد.
چند شب قبل و براساس نقشه اسید خریدم تا به روی او بریزیم. بعد به او زنگ زدم و گفتم حالم خوب نیست و میخواهم به خانه او بروم تا با یکدیگر صحبت کنیم. شب حادثه در خانه او بودم و بطری اسید در دستم بود و آن را روی میز گذاشتم و به دروغ به او گفتم که داخل آن آب است. از سوی دیگر در آپارتمان را برای برادرم باز گذاشتم و او هم وارد شد.
برادرم صورت خود را با پارچه پوشانده بود. درحال صحبت با خواهرم بودم تا سرش گرم شود و برادرم از پشتسر به او حمله کند. وقتی برادرم وارد شد، بهاره او را ندید و من از او خواستم یک لیوان برایم آب بیاورد. همان موقع برادرم پشت سر او حرکت کرد و وارد آشپزخانه شد. خواهرم با دیدن او ترسید و فریاد زد تو کی هستی که همان لحظه پارچهای که روی صورت برادرم بود افتاد.
جدال بین آن دو آغاز شد و برادرم با برداشتن چاقویی از آشپزخانه چند ضربه به او زد. بعد پای او به میزی خورد که ظرف اسید روی آن بود. کمی اسید هم روی گردن بهاره پاشید. بخار اسید باعث شد حال برادرم بد شود که سریع او را از خانه خارج کردم و به درمانگاه بردم.
البته قبل از رفتن لباسهای خونآلود او را عوض کرده و به همراه چاقو داخل سطل زباله انداختم. بعد از قتل هم به خانه خودم رفتم و برادرم به محل زندگی خود در شمال کشور؛ چراکه همراه همسر و فرزند او در آنجا زندگی میکرد. در این مدت راز این قتل در سینه من و برادرم پنهان بود تا اینکه لو رفتیم.
با اعتراف این زن، برادر وی بازداشت شد و درباره جزئیات شب حادثه گفت: آن شب چهره خود را پوشانده بودم اما هنگام کشمکش با خواهرم، صورتم مشخص شد و از ترسم ناچار شدم به او چاقو بزنم. ما قصد قتل نداشتیم و قصدمان این بود بهخاطر کینه قدیمی رویش اسید بپاشیم و انتقام بگیریم اما ناخواسته جان او را گرفتم.
براساس این گزارش، برادر ناتنی مقتول به اتهام مباشرت در قتل عمدی و خواهر او به اتهام معاونت در قتل از سوی بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران بازداشت شده و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.
قتل پیرمرد توسط مرد شیشهای
ظهر پنجشنبه بیستوپنجم فروردینماه، اهالی وحشتزده خیابان هزاردستگاه، وقوع یک فقره درگیری خونین را به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ گزارش دادند. با اعلام این خبر، نیروهای گشت کلانتری ۱۳۰ نازیآباد به طرف محل وقوع حادثه حرکت کردند و دقایقی بعد، مأموران با پیرمرد ۷۰ سالهای روبهرو شدند که بر اثر وارد شدن ضربات پیاپی چاقو از ناحیه کمر، سینه، شکم و پهلو با خونریزی شدید، نقش بر زمین شده بود.
امدادگران اورژانس که همزمان با پلیس به محل وقوع حادثه رسیده بودند، پیکر غرق در خون این پیرمرد را به بیمارستان انتقال دادند اما معاینات پزشکی نشان داد، وی به دلیل اصابت هفت ضربه چاقو فوت کرده است.
بدین ترتیب اقدامات اطلاعاتی پلیس با هماهنگی محمدرضا صاحب جمعی بازپرس ویژه قتل کلید خورد و مأموران کلانتری ۱۳۰ نازیآباد خیلی زود توانستند هویت و مخفیگاه قاتل را در جنوب تهران شناسایی کنند.
تیم پلیسی پس از دریافت این اطلاعات مهم، راهی مخفیگاه قاتل ۳۴ ساله شدند و پس از چند دقیقه تعقیب و مراقبت در یک عملیات غافلگیرانه متهم را در پشت بام دستگیر کردند. در ادامه مأموران کلانتری موفق شدند، آلت قتالهای که متهم قبل از حضور مأموران پلیس از پنجره به خیابان پرتاب کرده بود را کشف کنند.
هنگام انتقال قاتل به اداره پلیس، عدهای از شاهدان عینی که ناظر جنایت این فرد بودند، با هجوم آوردن به سوی قاتل، قصد کتک زدن قاتل را داشتند که با توجه به امکان متواری شدن قاتل، مأموران پلیس یک تیر هوایی شلیک کردند.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس در بازجوییها به کاراگاهان گفت: چند وقت قبل همراه با خانواده برای پیدا کردن شغل از یکی از استانهای غربی کشور به تهران آمدم و ۱۰ سالی است که ماریجوانا مصرف میکنم. روز حادثه در خانه در حال استراحت بودم که مادرم به فکرم آمد و گفت با چاقویی که در کابینت آشپزخانه است، پیرمرد داخل خیابان را به قتل برسانم.
وی افزود: پس از برداشتن چاقو به خیابان رفتم؛ آنجا دو زن را دیدم که پیرمرد را با چشمان خود نشان دادند به همین خاطر به سمت مقتول رفتم و او را با ضربات چاقو به قتل رساندم.
در تحقیقات ابتدایی مشخص شد، قاتل دچار مشکلات روحی بوده و هنگام ارتکاب جرم، تحت تأثیر توهم ناشی از موادمخدر صنعتی (شیشه) و قرصهای روانگردان قرار داشته است. بنابر این گزارش، با دستور محمدرضا صاحب جمعی، بازپرس ویژه قتل، متهم برای بررسیهای اولیه به بیمارستان رواندرمانی رازی منتقل شد و پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
ربودن مرد ثروتمند توسط مأموران قلابی
چند روز قبل مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن برادر ۵۰ ساله خود به نام امین خبر داد و گفت برادرم مدیرعامل یک شرکت بزرگ بازرگانی است. او آخرین بار ساعت هشت صبح یکی از آخرین روزهای اسفند سال گذشته از خانه خارج شده تا به محل کارش برود اما بعد از آن ناپدید شد.
با شکایت مرد میانسال تحقیقات برای یافتن مرد ثروتمند آغاز شد و در بازبینی دوربینهای مداربسته مقابل خانه او مشخص شد که چهار مرد سوار بر پژو، به محض خروج امین از خانه، مقابل او توقف کرده و با نشان دادن برگهای و بدون هیچ درگیری، مرد میانسال را سوار بر خودرو خود کرده و بردهاند.
با توجه به اینکه مرد میانسال خودش سوار خودرو پژو شده بود، احتمال میرفت وی از سوی مأموران بازداشت شده است اما با استعلامات صورت گرفته از مراجع قضائی و انتظامی این فرضیه رنگ باخت. از سویی شماره پلاک خودروی پژو مورد بررسی قرار گرفت اما پلیس دریافت این پلاک چند روز قبل از روی خودرویی سرقت شده است. بدین ترتیب فرضیه آدمربایی قوت گرفت.
بررسیها در این خصوص ادامه داشت و از آنجایی که هیچ تماسی از سوی ربایندگان برای دریافت پول صورت نگرفته و از فرد ربوده شده نیز اطلاعاتی بهدست نیامد، احتمال قتل او از سوی ربایندگان پررنگ شد. در ادامه کارآگاهان در شاخه دیگری از تحقیقات به سراغ اجساد مجهول الهویهای که مشخصات آنها با مشخصات امین شباهت داشت رفته اما باز هم تحقیقات به بنبست رسید.
این بار کارآگاهان به سراغ کارمندان شرکت امین رفته و در تحقیقات مشخص شد وی در دیماه سال ۱۴۰۰ از یک شماره تلفن بینالمللی در فضای مجازی پیامکی تهدیدآمیز با این مضمون دریافت کرده بود «منتظر عواقب آدمفروشی خود باش» این درحالی بود که امین پس از دریافت این پیامک هیچ شکایتی مطرح نکرده بود.
درحالی که بررسیها برای یافتن مرد ثروتمند ادامه داشت، ساعت دو بامداد ۱۰ فروردین امسال وی به خانه برگشت. پس از آنکه خانواده امین خبر برگشت او را به پلیس اعلام کردند وی در تحقیقات اولیه مدعی شد که او در این مدت از سوی مأموران قلابی، بازداشت شده بود اما بهدلیل فراموشی نمیتواند اطلاعاتی به پلیس بدهد.
درحالی که کارآگاهان از وی خواسته بودند که روز بعد برای تحقیق به اداره آگاهی برود اما وی به اداره پلیس نرفت و وقتی با خانه او تماس گرفتند خانواده وی مدعی شدند او از کشور خارج شده است. بدین ترتیب معمای مرموز ربوده شدن و بهدنبال آن خروج سریع مرد ثروتمند از کشور باعث شد تحقیقات برای بررسی اظهارات او و شناسایی آدم ربایان احتمالی از سوی کارآگاهان پلیس آغاز شود.
انهدام ۲ باند قاچاق سلاح و مهمات
سردار یحیی الهی فرمانده انتظامی استان لرستان اظهار کرد: مأموران پلیس امنیت عمومی لرستان در راستای طرح مبارزه با فروشندگان سلاح و مهمات غیرمجاز و با اشراف اطلاعاتی از فعالیت دو باند قاچاق که با دو دستگاه سواری قصد وارد کردن مقادیری سلاح و مهمات از استانهای غربی کشور به لرستان را داشتند، مطلع شدند.
وی افزود: مأموران با هماهنگی قضائی طی دو عملیات دو دستگاه سواری مورد نظر را در محورهای مواصلاتی استان شناسایی و توقیف کردند. با دستگیری چهار نفر اعضای باندهای مربوطه، در بازرسی از خودروهای مورد نظر ۵۶ قبضه سلاح شامل ۴۴ قبضه کلت کمری، ۱۲ قبضه سلاح شورشی و مقادیری مهمات کشف شد.
فرمانده انتظامی استان لرستان خاطرنشان کرد: پلیس با اشراف اطلاعاتی هرگز اجازه عرض اندام به افرادی که به هر نحو بخواهند به امنیت مردم خدشهای وارد کنند را نخواهد داد و از مردم شریف تقاضا داریم به محض مشاهده هرگونه موارد مشکوک مراتب را از طریق مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ به مجموعه انتظامی استان اطلاع دهند.
دستگیری سرشبکه قاچاق سلاح در فارس
سردار رهامبخش حبیبی فرمانده انتظامی استان فارس بیستوپنجم فروردینماه، اظهار کرد: در اجرای طرح مبارزه با سلاح و مهمات غیرمجاز در فارس، مأموران پلیس امنیت عمومی استان با اقدامات فنی و تخصصی مطلع شدند سر شبکه باند حرفهای قاچاق سلاح قصد انتقال مقادیری سلاح و مهمات به شیراز را دارد.
وی با اشاره به ورود ویژه پلیس به این پرونده، افزود: مأموران انتظامی پس از هماهنگی با مقام قضائی مطلع شدند که فرد مذکور در پوشش مسافر از طریق اتوبوس در حال ورود به شیراز است که سریعاً با برپایی تور ایست و بازرسی خودرو را شناسایی و آن را توقیف کردند.
فرمانده انتظامی فارس ادامه داد: مأموران جان برکف پلیس امنیت موفق شدند در بازرسی از کیف دستی متهم پنج قبضه سلاح کمری و ۱۰ خشاب مربوطه و همچنین ۵۰۰ عدد فشنگ جنگی قاچاق کشف کنند.
وی با بیان اینکه سر شبکه باند حرفهای قاچاق سلاح پس از سیر مراحل قانونی روانه زندان شد، از شهروندان خواست در صورت مشاهده هرگونه موارد مشکوک و یا اطلاع از فعالیت افرادی که آرامش مردم را برهم میزنند بلافاصله موضوع را به سامانه ۱۱۰ اطلاع دهند.
اخاذی ۲ شیاد با تصادف ساختگی
اواخر هفته گذشته دو مرد با لباسهای رسمی و ظاهری شیک درحال عبور از خیابانی در کرج بودند که ناگهان به بهانه اینکه یک خودروی هیوندا هنگام عبور با آنها برخورد کرده شروع به اعتراض کردند و یکی از آنها که مدعی بود به خاطر برخورد با خودرو پای او آسیب دیده از راننده خواهان دریافت خسارت شد.
پس از تماس با پلیس راهور و حضور افسر پلیس در محل بررسیها آغاز و مشخص شد این افراد تاکنون ۱۸ بار از تلفن شخصی خود با پلیس ۱۱۰ با عناوین مختلف مانند تصادف منجر به جرح و سرقت اموال شخصی تماس گرفتهاند که در تصادف اخیر این دو نفر با هوشیاری پلیس شناسایی، دستگیر و تحویل مراجع قضائی شدند و در ادامه مشخص شد این دو نفر با چنین ترفندی قصد اخاذی داشتهاند.
نظر شما