به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی که «گشتاسب مظفری» معاون مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران و عضو انجمن علمی اقتصاد شهری ایران در اختیار این رسانه قرار داده است، طی سالهای اخیر بحث از اقتصاد دانشبنیان در فضاهای دانشگاهی و از سوی مسئولان کشور، بارها مورد تاکید قرار گرفته است. عبور از دالان دوران صنعتی به پساصنعتی، بنیان نهادن کسبوکارها، صنایع، کالاها، محصولات و خدمات اقتصادی بشر بر پایه دانشها و فناوریهای نوین را ناگزیر ساخته است. این الزام تا آنجا پیش رفته که امروزه از ۱۰ شرکت برتر و ثروتمند جهان، حداقل ۹ شرکت به طور مستقیم با دانش و فناوریهای دانشبنیان عجین هستند و ایجاد و توسعه و رشد همه آنها از همان آغاز تولد، با طرحها و برنامههای دانشبنیان همراه بوده است. در چنین شرایطی، نامگذاری سال ۱۴۰۱ از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان سال «تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین»، خالی از ضرورت و حکمت نیست.
امید است متأثر از خواست و اراده حاکمیت، حمایت قوای سهگانه به ویژه دستگاههای اجرایی و همراهی و همکاری مؤثر دانشگاهها، مراکز علمی، تحقیقاتی و نوآوری، صاحبان صنایع و مشاغل و فعالان اقتصادی در بخشهای دولتی، عمومی، خصوصی و تعاونی، و به طور کلی تمام ذینفعان کلیدی، شاهد شتاب گرفتن فرآیند رشد و توسعه تولید، اشتغال و اقتصاد شهری دانشبنیان در تهران و دیگر کلانشهرهای کشورمان باشیم.
تولید و اقتصاد دانشبنیان
با پیشرفتهایی که متأثر از اقتصاد صنعتی، اتوماسیون و تولید و مصرف انبوه روی داد، سطح دیگری از دانش، علم، نوآوری و فناوری بشری بر پایه الزامات و شرایط دوران پسا صنعتی یا همان عصر اطلاعات و دانش، روی نشان داد. ویژگی خاص و متمایز کننده این دوره از دورههای قبلی سیر تمدنی جامعه بشری، نقش و جایگاه کلیدی دادهها، اطلاعات، دانش، فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی، رایانهها و اینترنت در شیوههای تولید و زندگی نوع بشر بود. نیروی کار فیزیکی و حتی قدرت ماشین و اتوماسیون، به نفع اطلاعات، دانش و فناوریهای هوشمند و پیشرفته به سرعت رشد یابنده، عقبنشینی کرد و اطلاعات و دانش تخصصی، به مهمترین عامل و مؤلفه تولید و اقتصاد در این دوره تبدیل شد. به همین دلیل این عصر را عصر اطلاعات، عصر دانش، عصر دیجیتال و عصر جوامع، شهرها و اقتصادهای دانشبنیان و دیجیتالی نامگذاری کردهاند.
از ویژگیهای این عصر میتوان به چرخش، انتقال و جریان آزاد اطلاعات و دسترسی سریع و آسان به منابع اطلاعاتی، علمی و دانشی مورد نیاز عموم و گسترش شبکههای اجتماعی بر پایه اینترنت و فضای مجازی و آموزشهای برخط (آنلاین) اشاره کرد که پیشتر با این سرعت و سهولت، ممکن نبوده است. عصر دانش و اطلاعات و اقتصاد دانشبنیان و دیجیتالی، ظرفیتها و کاربردهای سازنده خود را از دهههای اخیر، به ویژه طی دوران بحرانی همهگیری ویروس کرونا در دو سال گذشته به خوبی نشان داده است.
هر چند انواع دورههای تولید و اقتصاد یاد شده از عصر شکار تا عصر دانش و دیجیتال به شدت در هم آمیختهاند و نمیتوان گفت که با بروز و نمود یک دوره جدید، آثار و نشانههای دوره قبلی کاملاً از بین رفته یا در دوره جدید هضم شده است، ولی در عین حال تقسیمبندی و نامگذاری این دورهها بر اساس ویژگی خاص و متمایز کننده هر دوره و عنصر و مؤلفه کلیدی در شیوههای تولید، تجارت و به طور کلی شیوه اصلی زیست انسان در هر دوره، روی میدهد.
مشخصه اصلی اقتصاد دانشبنیان، بهکارگیری گسترده اطلاعات و دانش برای تولید و عرضه کالاها و خدمات است. بهطور ویژه در این نوع از تولید و اقتصاد، کارگران ماهر و دانش کاران در اقتصاد یک جامعه، شهر یا کشور نقش اصلی را ایفا میکنند و بیشتر مشاغل نیاز به مهارتهای تخصصی سطح بالا دارد که از طریق آموزشهای رسمی و غیررسمی، یاد گرفتنی و قابل انتقال است. بهطورویژه، سرمایه اصلی کارگران و کارکنان در اقتصادهای دانشبنیان، دانش است و بسیاری از مشاغل این حوزه به کارگران و کارکنانی نیاز دارد که دارای دانش عمومی و خاصی برای بررسی، مطالعه و کسب اطلاعات و ساختن ایدههای جدید باشند. برخلاف اقتصاد کشاورزی که در آن فعالیت اصلی کشاورزی معیشتی بر پایه نیرو و کار فیزیکی است، یا برخلاف اقتصاد صنعتی که از ویژگی تولید انبوه و مشاغل نسبتاً غیرماهر برخوردار است، اقتصاد دانشبنیان بر اهمیت دانش و مهارت در یک اقتصاد خدماتی تأکید دارد.
از سوی دیگر هرچند دو مفهوم «اقتصاد دانشبنیان» و «اقتصاد دانش» ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و به نوعی لازم و ملزوم یکدیگرند، جامعهای که میخواهد اقتصاد دانشبنیان قویتری داشته باشد، باید اصول و قواعد اقتصادی و سرمایهگذاری در تولید اطلاعات، آموزش، فرهنگ، یادگیری و دانش را به کار گیرد.
اقتصاد دانش بر پایه تولید، توزیع و مصرف اشکال مختلف اطلاعات، دانش، علم، آموزش، یادگیری و تجاریسازی علم و دانش شکل میگیرد و قوام پیدا میکند. در جوامعی که دارای رشد علمی و دانشی بالایی هستند، سهم اقتصاد دانش در اقتصاد محلی، اقتصاد شهری یا اقتصاد ملی، بیشتر است.
اقتصاد دانش به این موضوع میپردازد که چگونه آموزش و دانش یعنی «سرمایه انسانی» میتواند به عنوان یک دارایی مولد یا محصول تجاری برای فروش و صادرات، کسب سود برای افراد، مشاغل و اقتصاد عمل کند. این نوع از اقتصاد به جای منابع طبیعی یا داراییهای فیزیکی، تا حد زیادی بر قابلیتها و توانمندیهای فکری و مغزافزاری متکی است. در اقتصاد دانش، محصولات و خدماتی که مبتنی بر تخصص و توانمندی فکریاند، حوزههای فنی و علمی را پیش میبرند و نوآوری را در کل اقتصاد تشویق میکنند. «اقتصاد دانش بنیان» (صفت و موصوف) یعنی اقتصادی که دانش پایه بودن، ویژگی اصلی در شکلگیری تولید کالا و خدمات در آن اقتصاد است؛ در حالی که منظور از «اقتصاد دانش» (مضاف و مضافالیه)، نوعی از اقتصاد است که موضوع بحث، مطالعه و تجزیه و تحلیل آن، علم و دانش، و تولید و مصرف و عرضه و تقاضای محصولات و خدمات دانشی است.
بانک جهانی و سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، اقتصادهای دانشی و دانش پایه را بر اساس ارکان زیر تعریف میکند:
- نظامها و ساختارهای نهادی که در آن از طریق سیاستهای خوب اقتصادی، انگیزههای لازم برای تحرکبخشی و تخصیص کارآمد منابع، خلاقیت و نوآوری و خلق، انتشار و کاربست دانش موجود به صورت اثربخش فراهم شود.
- نظام آموزشی مناسب و نیروی کار تحصیلکرده و ماهر که قادرند دائماً مهارتهای خود را برای خلق و استفاده از دانش، ارتقا و تطبیق دهند.
- یک نظام و اکوسیستم نوآوری کارآمد و حامی بنگاهها، مراکز تحقیقاتی، دانشگاهها، مشاوران و دیگر سازمانهایی که میتواند با انقلاب دانشی رشد کنند، از ذخیره در حال رشد دانش جهانی استفاده کنند و با همانندسازی و تطبیق، از آن برای رفع نیازهای محلی استفاده کنند.
- زیرساختهای پیشرفته، مناسب و کافی اطلاعاتی و ارتباطاتی که بتواند زمینه توسعه ارتباطات، جریان سیال و آزاد و پردازش اطلاعات و دانش را به نحو کارآمدی فراهم کند.
با این توصیف «نوآوری و کارآفرین»، «سرمایه انسانی» و «فناوریهای ارتباطاتی و اطلاعاتی» سه بخش مهم برای تحقق یک اقتصاد و توسعه دانشبنیان و دیجیتال در عصر جدید است. ظهور و بروز سه ویژگی باعث شد که اقتصاد دیجیتال متولد شود و رشد کند:
- افزایش سرعت پیشرفت و عرضه محصولات و اختراعات جدید: سنسورها، از همه انواع آن، کوچکتر و ارزانتر شد و میتوان روی انسانها و وسایل آنها انواع گیرندهها و حسگرها نصب کرد؛ هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی در حدی رشد کرد که استفاده از آن در کاربردهای متعارف هم، توجیه اقتصادی پیدا کرد.
- افزایش دسترسی به تکنولوژیهای جدید: این دسترسیها از یک حوزه جغرافیایی یا یک طبقه اجتماعی خاص فراتر رفت؛ موبایل در حدی ارزان و فراگیر شد که از حالت یک ابزار کمکی، به وسیلهای فردی و ضروری تبدیل شد.
- رشد تکنولوژی به خلق و رشد تکنولوژیهای جدید: تکنولوژی، به جای اینکه مانند گذشته، ابزاری در خدمت سیستمها باشد، خود خالق سیستمهای جدیدی شد.
اکنون پس از توسعه فناوریها و ابزارهای هوشمند و فراگیر شدن آثار انقلاب دیجیتال، موجهای پیاپی ایجاد میشود که از آنها به انقلابهای صنعتی چهارم، پنجم و حتی ششم تعبیر میشود. نکته بسیار مهم در این موجها و انقلابهای صنعتی و فراصنعتی جدید نمایان است، سرعت بسیار بالای تغییر و تحول در تکنولوژیهای عصر حاضر به نسبت سرعت تغییر و تحولات در دورانهای تمدنی قبلی است.
نظر شما