به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس چکیده یک مقاله از فهیمه فدایی، کارشناس برنامهریزی شهری کیفیت محیط شهری یکی از مؤلفههای مهم کیفیت زندگی است و شامل تمام معیارهای مؤثر در رضایتمندی انسانها میشود. برای بررسی کیفیت زندگی در یک محیط شهری از جمله یک محله، هم باید میزان برخورداری آن محیط از امکانات و خدمات مورد نیاز بررسی شود و هم رضایت ساکنان از ابعاد مختلف زندگی و سکونت مورد بررسی قرار گیرد.
تهیه مسکن بهعنوان یکی از نیازهای اساسی انسان، همواره از دغدغههای اصلی بشر در همه دورهها بوده است؛ اما این مشکل پس از جنگ جهانی دوم، در کشورهای درحالتوسعه به علت رشد سریع جمعیت و شهرنشینی، مهاجرتهای داخلی، فقدان منابع مالی کافی، مشکلات مربوط به عرضه زمین، تأمین مصالح ساختمانی و کمبود نیروی انسانی متخصص، ابعاد پیچیده و گستردهای به خود گرفت و بهصورت حاد و بحرانی درآمد.
در ایران بر اساس سرشماریهای سالهای ۱۳۳۵ الی ۱۳۹۵ جمعیت در یک دوره شصتساله به بیش از چهار برابر افزایش یافت و از حدود ۱۹ میلیون نفر در سال ۱۳۳۵ به حدود ۸۰ میلیون نفر در سال ۱۳۹۵ رسید. این افزایش شتابان جمعیت، به همراه تغییر عمیق در سبک و شیوه زندگی شهری، به افزایش شدید تقاضای مسکن منجر شد.
در این بین مشکلات اقتصادی نیز مزید بر علت شد؛ بهنحویکه بسیاری از خانوادهها بهویژه دهکهای پایین جامعه، توان تأمین مالی خود را برای خرید مسکن از دست دادهاند. بدین ترتیب رشد شتابان جمعیت شهری طی چند دهه قبل و تداوم مشکلات اقتصادی کشور، شرایط شبهبحرانی را در بخش مسکن ایجاد کرده؛ بهطوریکه تأمین مسکن به یکی از چالشهای اصلی در برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی دولتها در دهههای اخیر تبدیل شده است
در ایران بهموجب اصول ۳۱ و ۴۱ قانون اساسی بر اهمیت تأمین مسکن مناسب برای اقشار کمدرآمد، تأکید شده است. در مناطق شهری فقر مسکن، عمدتاً بهصورت اسکان غیررسمی جلوه میکند.
برای بهبود وضعیت مسکن شهری در طول دهههای اخیر، برنامهها و سیاستهای گوناگونی باهدف تسهیل دسترسی دهکهای پایین درآمدی به مسکن مناسب به اجرا درآمده است؛ یکی از مهمترین و فراگیرترین آنها در نقاط شهری طی دهه گذشته، شیوه ساخت مسکن مهر بوده است. در این زمینه و بر اساس مصوبه دولت نهم، از تیرماه ۱۳۸۶ طرح جامع مسکن مهر با اهدافی همچون ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضای مسکن با شعار حذف هزینه زمین از قیمت تمامشده مسکن، تأمین مسکن اقشار کمدرآمد و بیبضاعت، کنترل و جلوگیری از افزایش بیرویه قیمت زمین و مسکن، رونق بخشی به تولید مسکن، افزایش حجم تولید مسکن، کاهش هزینههای مسکن از سبد هزینه خانوار (اجارهبها، رهن و خرید)، تأمین نیازهای انباشتی و آتی مسکن و برقراری عدالت در دسترسی به مسکن مناسب و بهتبع آن کاهش فقر و تأمین مسکن جوانان مطرح شد.
مبنای اصلی مسکن مهر بر این امر مبتنی بود که ارزش زمین، بخش قابلتوجهی از هزینه تمامشده مسکن را به خود اختصاص میدهد؛ بنابراین با حذف یا کاهش ارزش زمین از هزینه تمامشده مسکن، میتوان تا حدود زیادی هزینه مسکن را کاهش داد در این راستا، واگذاری حق بهرهبرداری از زمین بهصورت بلندمدت ۹۹ ساله، مطرح و بهموجب آن ساخت ۱.۵ میلیون واحد مسکونی که یک پروژه بزرگ ملی بود، پایهگذاری شد. این تصمیم در سند چشمانداز ایران ۱۴۰۴ و طرح جامع مسکن که به دنبال ایجاد تعادل در برخورداری از مسکن مناسب در بین گروهها و مناطق مختلف کشور بود، مورد تأیید قرار گرفت. برنامه چهارم توسعه کشور ۱۳۸۴-۱۳۸۸ و قانون ساماندهی و حمایت از عرضه و تولید مسکن نیز آن را توجیه و حمایت میکند.
بر طرح مسکن مهر، اعتراضات و نقدهایی وارد شد؛ از اینجهت که بیشتر به جنبههای کمی و کمتر به جنبههای کیفی مسکن توجه داشت. ازجمله مصادیق مورد اعتراض منتقدان، میتوان به مکانیابی نادرست، ارائه و انتخاب الگوی یکسان و در قالب بلندمرتبهسازی، عدم توجه به تأمین نیازهای خدماتی و تکمیلی واحدها، تولید واحدهای مسکونی فراتر از نیاز و شکلگیری تودهای حجیم از بناهای سرد و بیروح که مانع ایجاد ارتباط پایدار ساکنان میشود و عدم واگذاری مالکیت زمین به صاحبان واحدهای مسکونی اشاره کرد.
مسکن، قبل از هر چیز یک مکان فیزیکی است و بهعنوان سرپناه اولیه و محل اصلی زندگی خانوادهها بهحساب میآید و در آن، بسیاری از نیازهای اولیه فرد مانند خوردن، استراحت کردن، تربیت فرزندان، استحمام و حفاظت در برابر شرایط جوی، تأمین میشود.
مفهوم مسکن بر کل محیط مسکونی اطلاق میشود و شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضروری موردنیاز برای زیستن خانوادهها میشود. بدین ترتیب تعریف و مفهوم عام مسکن فقط شامل واحد مسکونی نیست، بلکه کل محیط مسکونی را در برمیگیرد. تأمین مسکن مناسب یکی از مهمترین عناصر و عوامل دستیابی به توسعه پایدار است و چگونگی تهیه و تأمین آن برای گروههای مختلف جامعه بهخصوص گروههای کمدرآمد، یکی از مهمترین چالشهای پیش روی اکثر دولتها و جوامع است.
مسکن یا فضای اصلی زندگی، باید از دو جنبه مادی یعنی ایجاد محیطی با دسترسی، امکانات، آسایش اقلیمی و نور مناسب و نظایر آن و دیگر از نظر جوابگویی به نیازهای معنوی افراد، یعنی ایجاد فضایی مناسب، آرام، احترامآمیز، شرافتمندانه و با برخورداری از فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی مطلوب، کارایی داشته باشد. درصورتیکه این دو جنبه باهم به کاملترین وجه تلفیق و محقق شود، مسکن مطلوب ایجاد خواهد شد که در آن کیفیت زندگی و رضایت افراد ساکن تأمین و محیطی با خصوصیات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی مناسب؛ فضایی توأم با احساس رفاه و رضایتمندی را به ساکنان خود هدیه میکند.
با توجه به آنچه بیان شد، میتوان گفت که محصول یک محیط مسکونی مناسب، احساس رضایت و کیفیت از سکونت در یک محیط مسکونی است. این معنا در نظرات اندیشمندان زیادی متبلور شده است؛ بهنحویکه برای مثال دیوان، در این خصوص میگوید که کیفیت زندگی حالتی است که فرد در آن نسبت به خود، طبیعت و جامعهای که در آن زندگی میکند احساس آرامش درونی دارد و میتوان با سنجش میزان رضایتمندی ساکنان از سکونت در یک محیط مسکونی، در مورد کیفیت آن محیط نیز قضاوت درستی انجام داد.
نظر شما